مدعیان دوستداری علی (ع) کمی هم ایشان را بشناسند!/جامعه ای که علی(ع) آن را ناپسند می داند، جامعه ای است که مردم در آن امنیت ندارند
سردبیر
خبر پارسی – بسیاری خود را نه تنها دوستدار امیرالمومنین علی(ع) ، بلکه مدعی پیروی از او می خوانند. بر جامعه ای که دوستدار علی(ع) است و او را می پسندد لازم است او را هم بشناسد.
دکتر غلامرضا ظریفیان، استاد تاریخ اسلام دانشگاه تهران با رجوع به نهج البلاغه و برشمردن ویژگی های جامعه ناپسند علی(ع) به جامعه مورد پسند وی رسید و گفت: بین ما و آنچه آن بزرگ-علی(ع)- می خواهد، فاصله بسیار عمیق و جدی وجود دارد. باید این فاصله را کاهش داد، وگرنه دچار نوعی گسست جدی می شویم.
دکتر غلامرضا ظریفیان با بیان اینکه متفکران در مورد منظومه فکری و منطق عملی امیرالمومنین(ع) بحث و بررسی های فراوان داشته اند، اظهار کرد: این متفکران، اعم از مسلمان و غیر مسلمان بوده اند؛ به طور مثال اندیشمندان مسیحی، کارهایی جدی درباره ایشان داشته اند، غیر مسلمان ها تالیفات بی شمار و اهل سنت نیز کارهایی خوب در ارتباط با امیرالمومنین(ع) انجام داده اند. می توان گفت علی(ع) در طول تاریخ و حتی در قرن بیستم و بیست و یکم به یک سرمایه جهانی تبدیل شده است و سرمایه ای جهانی برای بشریت است.
او با اشاره به اینکه شخصیت حضرت علی(ع) در عرصه های مختلف حقوقی، سیاسی، فرهنگی، اخلاقی و مدیریتی مورد توجه قرار گرفته است، گفت: این شخصیت از این زاویه به خوبی مورد واکاوی قرار گرفته است و می تواند الگوی خوبی برای عرضه ما مسلمان ها به جهان بشری باشد.
این استاد دانشگاه تصریح کرد: اغلب، امیرالمومنین(ع) را در عرصه نظر با نهج البلاغه می شناسند؛ البته مباحث نظری ایشان تنها به نهج البلاغه معطوف نمی شود و بسیار گسترده تر از آن است. در حقیقت نهج البلاغه، مجموعه ایست که سید رضی با نگاه بلاغت، آن را جمع آوری کرده است. همین نهج البلاغه که اقیانوسی از مباحث معرفتی، اخلاقی و خداشناسی و از سوی دیگر مباحثی مربوط به اجتماع و زندگی بشری را در بر دارد، به طور عمده در زمانی ارائه شده است که امیرالمومنین در مصدر کار بوده است.
نهج البلاغه مرهون دوره پنج ساله حکومت امیرالمومنین است
او با تاکید بر اینکه نهج البلاغه مرهون دوره پنج سال حکومت امیرالمومنین است، خاطرنشان کرد: بیانات، خطبه ها و نامه های موجود از ایشان در پیش از دوره حکومت، بسیار کمتر است. هنگامی که امیرالمومنین(ع) مسوولیت اجتماعی پیدا کردند، ارتباط تنگاتنگی با جامعه برقرار کردند، جامعه به ایشان رجوع کرد و حضرت را به عنوان یک مدیر صالح و اصلح پذیرفت، مشاهده می شود که با نگاه جامعه محور به تولید معرفت، مباحث اخلاقی و دستورالعمل های فرهنگی و اجتماعی می پردازند. بر این اساس نهج البلاغه حاصل دوره ای است که امیرالمومنین پیوند عمیقی با جامعه دارد.
ظریفیان با بیان اینکه برای شناخت «جامعه علی پسند»، قطعا باید به نهج البلاغه مراجعه کرد، گفت: مشخص نیست که اگر این دوره نبود، این اثر گرانقدر که بشریت از آن استفاده می کند، تولید می شد. امیرالمومنین علاوه بر اینکه یک مصلح و یک امام بزرگ است، یک ادیب و سخنور بزرگ نیز هست. بعدها هم بسیاری از ادبای عرب برای تمرین رشته خود، معمولا خطبه های نهج البلاغه را حفظ می کردند. این نکته مهمی است که این انسان بزرگ، ادیب، سخنور که سرشار از معرفت است، به دلایلی بیست و پنج سال سکوت اختیار می کند و این مسایل را زمانی که با جامعه پیوندی عمیق برقرار کرده است، مطرح می کند و معرفت خود را در اختیار جامعه می گذارد.
او با ابراز تاسف از اینکه به ویژه ما شیعیان، آشنایی کمتری با اندیشه حضرت علی(ع) داریم، اظهار کرد: به طور عمده به این مرد بزرگ، علاقه مند هستیم. دوست داشتن او طبیعی است و هر که به او نزدیک شود، او را انسانی دوست داشتنی و فردی می بیند که از هر جهت، انسان را تحت تاثیر جاذبه های خود قرار می دهد. به همین دلیل است که وقتی «جرج جرداق» مسیحی با نهج البلاغه آشنا می شود، به حدی برای وی جاذبه پیدا می کند که دویست بار نهج البلاغه را مرور کرده است. این در حالیست که عموم ما شیعیان، با امیرالمومنین از این کریدور عبور نکرده ایم، کمتر نهج البلاغه می خوانیم؛ هستند افرادی که با نهج البلاغه محشور هستند، اما تعداد آنها به نسبت شیعیانی که اصلا قابل مقایسه نیست. زیبنده جامعه نیست که مقتدای آن علی(ع) باشد، اما با منطق امیرالمومنین با جهان بینی امیرالمومنین آشنا نباشد.
او ادامه داد: یکی از دلایل فاصله بسیاری که میان جامعه امروز و معیارها و عمل امیرالمومنین(ع) مشاهده می شود، در حالی که به او علاقه مندیم، این است که ما این مرد بزرگ و چارچوب های نظری وی را نمی شناسیم و نمی دانیم که ایشان چه جامعه ای را می پسندد. به دلیل اینکه این خودآگاهی، کمتر وجود دارد مشاهده می شود که بین ما و آنچه آن بزرگ می خواهد، فاصله بسیار عمیق و جدی وجود دارد. باید این فاصله را کاهش داد، وگرنه دچار نوعی گسست جدی می شویم. حبّ در عین حال که بسیار خوب است، اما کافی نیست. امیرالمومنین در اندیشه، اخلاق، منطق عملی و حمکت نظری، عرصه های بی کرانه ای را دارد که تا با آن عالم آشنا نشویم، نمی توانیم آن را در خود و در جامعه خودمان تولید کنیم.
ویژگی های جامعه ناپسند در نگاه حضرت امیر(ع)
این پژوهشگر تاریخ اسلام با تاکید بر اهمیت آگاهی به این موضوع که چه جامعه ای ناپسند امیرالمومنین(ع) است، به شفقنا گفت: رجوع به نهج البلاغه نشان می دهد، یکی از مهمترین جوامعی که در دیدگاه امیرالمومنین(ع) ناپسند است، جامعه جاهلی است. بیان ایشان در این مورد در حد کلیات نیست، بلکه توضیح می دهد این جامعه جاهلی را که نمی پسندند، چه خصوصیاتی دارد. این خصوصیات را پررنگ و بر آنها تاکید می کنند که به این دلایل آن جامعه را نمی پسندد. به لحاظ تاریخی، حضرت علی(ع) یکی از افرادی است که به زیبایی و درستی و با دقت در عبارت هایی کوتاه اما پرمغز، جامعه جاهلی را توصیف کرده است. در عین حال امیرالمومنین متذکر می شود که جامعه جاهلی صرفا یک جامعه تاریخی نیست، بلکه منطقی است که می تواند در هر جامعه دیگری تکرار و بازتولید شود.
*دشواری و پیچیدگی در انجام امور
او با بیان اینکه جامعه جاهلی این استعداد را دارد که ویژگی هایش در مدرن ترین جوامع جست وجو شود، افزود: این بسیار مهم است که امیرالمومنین چه را نمی پسندد، تا از درون آن مشاهده شود که چه را می پسندد. توصیفی که امیرالمومنین از جامعه جاهلی می کند، دارای چند نکته کلیدی است. براساس گفته های حضرت، اساسا امور جامعه جاهلی و جامعه ناپسند امیرالمومنین، دشوار است یعنی امور این جامعه به گونه ای تنظیم شده است که با دشواری و سختی انجام می گیرد، امور پیچیده و به هم گرده خورده است و هر که از این کریدورها عبور کند، دچار دشواری و دغدغه می شود.
*احساس ناامنی میان مردم
ظریفیان ادامه داد: ویژگی دوم نیز به این شکل گفته شده است که آنها خوابشان هم بیداری است. وقتی خواب انسان، بیداری است که احساس ناامنی می کند. جامعه ای که علی(ع) آن را ناپسند می داند، جامعه ای است که مردم در آن امنیت ندارند و احساس ناآرامی و ناامنی و اضطراب می کنند. در قرآن هم گفته شده است که «من شب را برای این قرار دادم، که شما آرامش پیدا کنید».
*سرمه شدن اشک در چشم مردم
او در توضیح ویژگی دیگر جامعه جاهلی در دیدگاه حضرت علی(ع) گفت: در جامعه جاهلی، گریه، سرمه چشم مردم است، یعنی اسیر تعدی هستند. انسان زمانی گریه می کند، که احساس کند به او ظلم شده است و توان رفع ظلم را نیز ندارد. بر این اساس جامعه جاهلی جامعه ای است که در آن تعدی صورت می گیرد، حقوق انسان ها پایمال می شود و انسان ها تحقیر می شوند. توصیف امیرالمومنین بسیار عینی است که این فشار وارد بر مردم در جامعه جاهلی، از اشک چشمشان جاری است و سرمه چشم نیز هست. به این معنا که مانند سرمه به خوبی در چشم فرد قابل مشاهده است.
این استاد دانشگاه با اشاره به آیاتی از قرآن به تشریح معنای ناامنی پرداخت و اظهار کرد: وقتی خداوند می خواهد به قریش بگوید که ما چه منتی بر تو گذاشته ایم، می گوید که دو ویژگی را برای تو ایجاد کردیم. «اطعمهم من جوع؛ ما گرسنگی ات را رفع کردیم» بنابراین یک ناامنی، ناامنی فقر و عدم توزیع عادلانه ثروت است که موجب تحقیر انسان ها می شود و باعث می شود آنها تن به هر کاری دهند. به میزانی که معیشت دچار بحران می شود، جامعه نیز دچار بحران های اساسی می شود. در ادامه نیز گفته شده است که «امنهم من خوف؛ شما را از ترس نجات دادم» یعنی آنها را از ترس از ناامنی و تعدی نجات داده است.
او با بیان اینکه امیرالمومنین، همه این موارد برای وصف ناامنی را در دو شکل خلاصه می کند، اظهار کرد: جامعه جاهلی در چه زمانی ناامن می شود و این ناامنی ها باعث می شود اشک، سرمه چشم مردم شود؟ جامعه جاهلی دو ویژگی روشن دارد که امام(ع) نمی پسندد؛ جامعه ای که عکس این ویژگی ها را دارا باشد، جامعه موردپسند امیرالمومنین است. در چنین جوامعی عالم ها، ملجم و جاهل ها، مکرم هستند. به دهان انسان های آگاه و فهمیده، لجام می زنند یعنی آگاهان و عالمان در جامعه جاهلی، دهان بسته اند. دهان بسته بودن یعنی اجازه اظهار نظر، مشورت و حضور ندارند. این در حالیست که در این جامعه، افراد جاهل -جهلی که نه تنها ضد علم بلکه ضد عقل است- نه تنها در مصدر کار هستند بلکه تکریم هم می شوند و مورد احترام واقع می شوند. افراد جاهل، افرادی که صبور نیستند، استعداد لازم را ندارند و به ناحق بر جایی تکیه زده اند. این تصویری است که امیرالمومنین از جامعه ناپسند ارائه می دهد.
*قربانی شدن حقوق و اخلاق
ظریفیان تصریح کرد: جامعه ای ناپسند امیرالمومنین(ع) است که در آن امنیت مالی و جانی وجود ندارد، یعنی حقوق انسانی در اینجا حضور ندارد و چون جاهل، حاکم و مکرم می شود، اخلاق هم در آن جامعه نقش اصلی را ایفا نمی کند. در جامعه ناپسند امیرالمومنین، هم حقوق و هم اخلاق قربانی می شوند.
او با تاکید بر اینکه نگاه امیرالمومنین جامعه محور است، گفت: گاهی حضرت را تنها در یک جنبه از شخصیت ایشان مانند سیاست یا… محدود می کنند، در حالی که اصلا به این شکل نیست. نگاه امیرالمومنین، جامعه محور است. در نگاه جامعه محور، مباحث نظری الهی، مباحث فلسفی و عرفانی جدی، بحث های حقوقی، هم بحث های زمینی و فرشی، هم سیاست و هم جامعه وجود دارد، یعنی امیرالمومنین خود را تنها متنزل در سیاست نکرده است.
*فراموشی اصول و تمسک جستن به فروع
این استاد دانشگاه ادامه داد: امیرالمومنین(ع) جمله نورانی بسیار مشهوری دارند که امروز می توان آن را با فروپاشی بسیاری از تمدن ها تطبیق داد. ایشان چهار دلیل برای فروپاشی یک جامعه ذکر می کنند. چهار دلیلی که از دیدگاه وی ناپسند است. جامعه شامل همه افراد آن یعنی حاکمان، مردم، رسانه ها و… است. یکی از دلایل فروپاشی این است که امور اساسی، نادیده گرفته شود، یعنی در چنین جامعه ای امور اساسی در رآس امور قرار ندارد. امور اساسی چیست؟ امیرالمومنین مکرر به آن اشاره کرده است. در قرآن نیز گفته شده است که همه پیامبران و همه کتب برای این فرستاده شده اند که نه تنها عدالت را برپا کنند، بلکه مردم را به گونه ای تربیت کنند که همه مردم –و نه تنها یک عده خاص- قیام به قسط کنند؛ پس یکی از امور اساسی برای جامعه، عدالت است.
او با بیان اینکه نادیده گرفته شدن امور اساسی و اصل شدن امور فرعی و ظاهری در جامعه ناپسند و موجب فروپاشی است، گفت: در یک جامعه دینی، امور ظاهری مهم است، اما نباید امور اساسی را فراموش کرد و فروع را اصل قرار داد. در آن صورت مسایل ریز و جزیی منشا خوش آمدها و بدآمدها، میتینگ ها و گفت وگوها می شود. جامعه که نمی تواند بدون مسایل اساسی زندگی کند، بنابراین وقتی مسایل اساسی فراموش شد و تمسک به فروع شد، آن جامعه دچار افت شدید می شود و بستر آن برای فروپاشی آماده می شود.
* گزینش فرومایگان و به عقب راندن شایستگان
ظریفیان با اشاره به ادامه عبارت حضرت که «…تقدیم الاراذل و تاخیر الافاضل» دو ویژگی دیگر جامعه ناپسند را به حاشیه راندن شایستگان و گزینش اراذل خواند و افزود: اراذل به معنای انسان های پایین در فکر و تجربه و شرح صدر و صلاحیت های دیگر است. ممکن است انسان های خوبی هم بانشد، اما در اندازه های کارهای مدیریت و امثال آن نیستند. در جامعه ناپسند علی(ع) این گونه افراد در مصدر کار قرار می گیرند و افاضل به عقب رانده می شوند.
او با بیان حکایتی که در سندیت آن تردید داشت، گفت: گمان نمی کنم این حکایت درست باشد، اما جمله نقل شده از ارسطو حکیمانه و مربوط به این بخش از صحبت ماست. گفته می شود زمانی که اسکندر قصد حمله به ایران را داشت، پیش استاد خود ارسطو رفت و گفت که می خواهد به جامعه ای متمدن حمله کند که از نظر فرهنگی و … جامعه بزرگی است؛ من هم تنها نمی خواهم آنها را شکست اولیه دهم، بلکه می خواهم بر آنجا حکومت کنم، چگونه بر آنها حکومت کنم؟ از ارسطو نقل کرده اند که اگر خواستی بر آن مردم حکومت کنی، آدم های بزرگ را سر کارهای کوچگ بگذار و آدم هایی کوچک را سر کارهای بزرگ قرار ده. همین کافی است که نظم جامعه از درون بر هم بریزد. تصویری که امیرالمومنین از جامعه ناپسند می دهد، جامعه ای دارای این ویژگی هاست.
در جامعه علی پسند، اصالت با اخلاق است یا حقوق؟
این استاد تاریخ اسلام با بیان اینکه در اینجا بحثی نظری لازم است، اظهار کرد: تجربه بشری نشان داده است که انسان یک فرد تک ساحتی نیست، بلکه موجودی چند ساحتی است. همان اندازه که نیازهای مهم مادی مانند نیاز به آب، غذا، پوشاک و… دارد، ساحت های برتری هم دارد که نیارهای معنوی، شکوفایی، دانش و فضیلت اوست. بعد از تجاربی که انسان از فراز و نشیب های بشری کسب کرد، رنسانس و دوره جدید بشر آغاز شد. دوره جدید، از یک سو به این دلیل که واکنشی به عملکرد بخشی از مسیحیت قرون وسطی بود و موجب گریز از دین در جامعه جدید شد؛ یعنی با برخوردی افراطی با دین رو به رو شد و دین را به تدریج از عرصه زندگی اجتماعی خود دور کرد و در عرصه شخصی برد. در حالی که اگر نگاه هوشمندانه ای به دین می شد، می توانست در عرصه عمومی هم بسیاری مسایل را تعدیل و جامعه معتدل تری ارائه کند.
او ادامه داد: در عین حال توفیقات بسیار بزرگ و شگرفی هم در عرصه علم، دانش و توسعه فناوری پیدا کرد که بشر امروز بدون آنها اصلا نمی تواند زندگی کند. اینها دستاوردهای بزرگ و عظیم بشری است، اما این دستاوردهای بشری یک عارضه بزرگ برای این جامعه جدید همراه داشت. آن این که در جامعه جدید هم بعد از فراز و نشیب های بسیار، به این نتیجه رسیدند که تا حقوق پذیرفته شده متعارف و مورد قبول همه در جهان مستقر نشود، این جامعه نمی تواند انتظام لازم خود را پیدا کند و در غیر این صورت به تعبیر هابز، «انسان، گرگ انسان می شود». بعد از جنگ های بسیار از جمله جنگ جهانی اول و دوم که در اروپا رخ داد، به این نتیجه رسیدند که حقوق را به شکل جدی تر در جامعه حاکم کنند و جامعه حقوقی، جامعه مهمی است که می تواند مرزها و تکالیف و حقوق را روشن کند. این بسیار ارزشمند بود.
ظریفیان تصریح کرد: ممکن است ما به لحاظ دینی در بخش هایی از حقوقی شدن آنها اختلافاتی داشته باشیم، اما اصل اینکه به انسان، حقوقی نگاه شود، انسان ها حق مدار شوند و امور جامعه براساس حقوق انتظام پیدا کند، بسیار ارزشمند است. در این زمینه مسلمانان در عین داشتن مباحث بسیار عمیق حقوقی در قرآن و میراث دینی خود، متاسفانه در زندگی عملی خویش فاقد نظام های حقوقی قوی هستند. این یکی از اشکالات جوامع اسلامی خصوصا جامعه ماست که همچنان مساله حقوق در جامعه ما شکل نگرفته است.
کنار هم آمدن اخلاق و حقوق، انسان را به جامعه ای پایدارتر می رساند
او با بیان اینکه به میزانی که جامعه حقوقی شود، تعدی در آن کاهش می یابد، گفت: حدود انسان ها نیز روشن تر و شفاف تر می شود، اما در اینجا یک نکته وجود دارد. نکته ای که امیرالمومنین(ع) هم به آن اشاره می کند. زمانی می توان حقوق واقعی انسان ها را به واقع تامین کرد که این حقوق، فقط برخاسته از مکانیسم های بیرونی نباشد یعنی تنها به این دلیل که قانون مانع من می شود، کاری را انجام ندهم و آن را بد بدانم. زمانی یک حقوق واقعی می تواند تحقق پیدا کند، که این حقوق، درونی هم بشود. درونی شدن به این معناست که من نوعی از نظر اخلاقی و در درون خود بپذیرم که دزدی بد است، نه اینکه چون قانون این را گفته است، دزدی نمی کنم. این دو یعنی اخلاق و حقوق اگر کنار هم آمد، به جامعه ای پایدارتر می رسیم.
تقوا یعنی درونی شدن حقوق
این استاد دانشگاه با اعتقاد بر اینکه برای تعریف نهج البلاغه در یک کلمه، می توان آن را «تقوانامه» خواند، اظهار کرد: امیرالمومنین(ع) تاکید فراوانی بر تقوا دارند. تقوا یعنی همین درونی شدن، مراقبت کردن برای اینکه پایت را روی گل دیگران نگذاری، مال و حق دیگران را پایمال نکنی، برای دیگری ناامنی و نگرانی ایجاد نکنی. ایشان معتقد است که تا این آموزه ها درونی نشود، در بیرون نمی توان کاملا به آن اتکا کرد. مگر دنیای امروز بر حقوق تکیه نکرد؟ بخش هایی از جامعه انسانی امروز نیز از این حقوق برخوردار است، اما این نگاه، تنها به نگاه برای اروپایی ها تبدیل شد. استعمار از همینجا آغاز شد، آنها دنیا را چپاول کردند، تا در جامعه خود، رفاه ایجاد کنند. آن دستارود بشری را باید غنیمت شمرد؛ بشر باید به سمت جامعه حقوقی حرکت کند، اما وقتی گفته می شود جامعه حقوقی، همه بشر باید از حقوق برخودار باشند. نمی توان انسان ها را درجه یک و دو کرد.
او تصریح کرد: انسان چه زمانی به اینجا می رسد که همه اعم از آمریکایی، اروپایی، ایرانی، عرب و … از حقوقی دفاع کنند که شامل حقوق همه شود، حتی اگر دفاع از آن حقوق به ضرر خود آنها باشد؟ زمانی که این حقوق، درونی شود و افراد آن را بپذیرند. اگر تنها بیرونی باشد، فقط از حقوقی دفاع می کند که به سود خود اوست یا اینکه به دلیل منع قانونی، مجبور است حقوق دیگری را رعایت کند. یکی از دلایل تاکید امیرالمومنین(ع) بر تقوا، این است که تقوا درونی می کند. تقوا امری اختیاری است و با زور نمی توان جامعه را متقی کرد.
ظریفیان درباره اولویت اخلاق یا حقوق در دیدگاه امیرالمومنین(ع) به شفقنا گفت: امیرالمومنین وقتی در مصدر جامعه قرار می گیرد و می خواهد جامعه را تربیت کند، با جامعه برخوردهای حداقلی دارد؛ به جامعه بیش از توانش فشار نمی آورد، در مسایل خصوصی جامعه ورود پیدا نمی کند و بسیاری اوقات از تقصیرها و اشتباهات افراد و آحاد ملت چشم پوشی می کند. اگر این تقصیر موجب ضایع شدن حقی از دیگری شود، سخن علی(ع) است که تنها تادیه شود. نگاه امیرالمومنین در برخورد با جامعه و هدایت جامعه، حداقلی است و سعی می کند به آرامی با ارائه منطق و ایجاد قدرت انتخاب، جامعه را به آن سمت برد.
او ادامه داد: اما همین امیرالمومنین، وقتی می خواهد جامعه را اداره کند، با مدیران خود، برخورد حداکثری می کند. به این معنا که به شدت مراقب است که دست به خطا نزنند، مال کسی را نخورند و به هر شکلی خود را بر مردم تحمیل نکنند. به شدت دقت می کند، می نویسد، می گوید و پیگیری می کند و در جایی که کارگزارانش کوچکترین معیارها را زیرپا گذاشته اند، آنها را عزل می کند. امیرالمومنین در اینجا کوتاه نمی آید. نگاه او در برخورد با حاکمان این است که صالح باشند، تجربه لازم را داشته باشند، اراذل نباشند، افاضل باشند. با وجود دقت وی در انتخاب آنها که این ویژگی ها را دارا باشند، اما آنها را رها نمی کند؛ هم از بعد نظری و هم از نظر عملی مراقب است که خطا نکنند. چرا که قدرت فی نفسه این توان را دارد که اگر نظارت نشود، دست به فساد و سوءاستفاده برای منافع شخصی و جناحی خود بزند. در رو به رویی با مردم، ملایم، هشداردهنده و آگاهی بخش است و در برخورد با مسوولان و کارگزاران، سخت، دقیق و با شدت است.
ظریفیان با اشاره به داستان عزل ابوالاسود دولی-از یاران نزدیک و علاقه مندان علی(ع) و شخصی فاضل- از ریاست قضاوت بعد از یک روز گفت: عزلی که اعلام هم شده بود. ابوالاسود دوان دوان پیش امیرالمومنین آمد که من چه کردم؟ اینکه برای من بد است که امیر بعد از یک روز مرا عزل کند. حضرت در پاسخ او می گوید که «از کنار محکمه تو عبور کردم، دیدم صدای تو از صدای متهم بلندتر است». تا این اندازه به عملکرد مسوولان، سخت گیر بودند؛ کسانی که در انتخاب آنها نیز بسیار دقت شده بود.
او ادامه داد: جامعه علی پسند، جامعه ای است که باید در آن مراقبت ها، دقت ها، نظارت ها و ملاک ها و معیارهای بیرونی باشد، اما اینها اگر بخواهد به یک توسعه پایدار برسد، باید درونی شود. وگرنه ممکن است آن حاکم برای جامعه خود این کار را انجام دهد، اما برای دیگران خیر! مثل آنچه در دنیای امروز مشاهده می شود. اگر بشر بتواند این دو را با هم رشد دهد، در آینده می تواند به یک جامعه پایدار برسد.
بین حکمت نظری و حکمت عملی ما گسست وجود دارد
این استاد دانشگاه با بیان اینکه فاصله ای میان آگاهی و خودآگاهی ما وجود دارد، گفت: خودآگاهی مستلزم یک تربیت درست از کودکی است. به طور مثال همه ما به این آگاهیم که دروغ بد است، اما بسیاری از ما آلوده به دروغ هستیم؛ چرا که بین آگاهی و خودآگاهی ما یک فاصله وجود دارد. آگاهی به معنای دانش عام است و در زمانی به خودآگاهی تبدیل می شود که ما تصمیم بگیریم آن را در خود درونی کنم. از دوره ای به دلایل عدیده تاریخی بین حکمت نظری و حکمت عملی، بین بایدها و هست هایمان دچار یک گسست شدیم. به این معنا که ضرورتا همانگونه که می اندیشیم، عمل نمی کردیم. در قرآن هم به این آسیب اشاره شده است. این نشان می دهد که اگر انسان برای خود برنامه ریزی نکند، ممکن است دچار شود.
گسست بین حکمت نظری و عملی انسان از بزرگترین بدی ها در نزد خداست
او با اشاره به آیه «یا أَیها الذین آمنوا لم تقولون ما لا تفعلون» اظهار کرد: در اینجا هشدار داده شده است که «چرا چیزى مىگویید که انجام نمىدهید؟»، اما گام بعدی بسیار جدی است؛ در ادمه آیه که گفته شده است «کبر مقتا عند الله أَن تقولوا ما لا تفعلون». خداوند بی نهایت بزرگ است؛ چه گناهی در نزد این خدای بزرگ، بزرگ است؟ این بدی در نزذ خدا بسیار بزرگ است که چیزی بگویی که به آن عمل نمی کنی یعنی جزو بزرگترین بدی ها این است که بین حکمت نظری و عملی انسان، گسست ایجاد شود. همه حق را می شناسند، اما مهم، عمل به حق است. به همین دلیل است که نهج البلاغه امیرالمومنین(ع) در پنج سال حکومت ایشان تولید می شود؛ چرا که آن زمان وقت عمل است و فقط عرصه نظر نیست. امیرالمومنین در آن سال ها همه تلاش خود را می کند که آنچه را در نظر داشته است، در عمل پیاده کند و اتفاقا در این زمینه موفق بوده است.
ظریفیان با تاکید بر اینکه حکومت امیرالمومنین(ع) یکی از موفق ترین حکومت های زمانه است، گفت: آنچه ایشان در مورد زندگی شخصی و در مورد حکومت گفته است، تنها سخن نیست بلکه به آنها عمل کرده است. ایمان از باور و عمل تشکیل شده است. باید دقت کرد که خداوند چه گناهانی را بزرگ می داند و ما در جامعه خود چه گناهانی را بزرگ می شماریم. بسیاری اوقات نوع متر ما با امیرالمومنین کاملا متفاوت است، واحدها و شاخص های متفاوت دارد.
جامعه علی پسند، شخصیت پرست نیست
او با بیان اینکه جامعه علی پسند، جامعه شخصیت پرست نیست، افزود: حتی اگر آن شخصیت، امیرالمومنین باشد. در جامعه شخصیت پرست، تملق، نفاق، ارادت غیر واقعی و به اعتبار نزدیکی و دوری، رانت رشد می کند. ایشان همیشه تاکید داشتند که او را نقد کنند، نه اینکه تبلیغ کنند. با این ملاکی می توان جامعه علی پسند را از جامعه ای که علی نمی پسندد، تشخیص داد. وسط جنگ جمل، فردی که با علی(ع) نیز همراه بوده است، می آید به ایشان به عنوان فرمانده می گوید که تردید کرده است و نمی داند علی حق است یا کسانی که با او می جنگند. امیرالمومنین در مقابل چه کاری انجام داد؟ آیا گفتند چه وقت این پرسش است؟ یا اینکه تو مرا با این سوابق، کنار آنها می گذاری؟ خیر! اگر جامعه شخصیت محور بود، این پرسش ها مطرح می شد.
در جامعه علی پسند به افراد، القاب آنچنانی و عجیب و غریب نمی دهند
ظریفیان با تاکید بر اینکه امیرالمومنین(ع) به دنبال جامعه ای نیست که شخصیت ها در آن ملاک باشند، گفت: یک اینکه امام، با وجود قرار داشتن در بحبوحه جنگ، پاسخ این فرد را می دهد، پس هر زمانی پرسشی مطرح می شود، باید آن را پاسخ داد. موضوع دیگر پاسخ حضرت به اوست. امام(ع) اشکال او را در عینک شخصیت پرست او می داند و با این مضمون می گوید که «اشکال تو اینجاست که حق را با شخصیت ها می سنجی، در حالی که اول باید حق را بشناسی، ملاک و شاخص را که شناختی، اهل آن را هم می شناسی». حق، محور است. در جامعه علی پسند به افراد، القاب آنچنانی و عجیب و غریب نمی دهند. بزرگترین و زیباترین لقب امیرالمومنین(ع) که همواره آن را دوست داشته اند، «ابوتراب» است. پدر خاک؛ امام همواره به این تواضع، فروتنی و خاکی بودن می بالیده است و هر کس او را با این نام خطاب می کرد، او را تحسین می کرده است.
او با اشاره به فاصله موجود میان جامعه امروز ما با جامعه علی پسند، اظهار کرد: جامعه علی پسند، جامعه آرمانی علی(ع) نیست. جامعه زمان حکومت حضرت که به سمت مطلوب خود رفته است، جامعه ای بوده که می شده تحقق پیدا کند. به همین دلیل است که در آن جامعه حاکمان دچار خطا و همینطور نقد می شدند. این جامعه، رئال و واقعی بوده اما تلاش امام این بوده است که این جامعه را مطلوب کند یعنی به جای اینکه امور مردم دشوار باشد، سهل شود؛ به جای اینکه از بالا به مردم نگاه شود، خود را خدمتگزار مردم ببینند، اجازه سوء استفاده را بگیرند. سوءاستفاده در طبیعت بشری رخ می دهد، اما باید دقت کرد که این سوءاستفاده سیستمی نشود و برای آن توجیه دینی آورده نشود.
این استاد تاریخ اسلام با تاکید بر اینکه جامعه مطلوب علی، جامعه ایده آل نیست، گفت: جامعه ایده آل، جامعه ای است که بشر در اثر تجربه، رشد و آگاهی و طی سالیان دراز و هزاران سال شکل می گیرد، نه جامعه ای تازه مسلمان شده در دوره امیرالمومنین. حضرت در آن جامعه به دنبال یک جامعه ایده آل نیست، چون در آن دوره امکان تحقق آن ایده آل نیست. امیرالمومنین(ع) به حکومت خود، کاملا بشری و واقع گرایانه نگاه می کند و به همین دلیل است که می گوید نقد کنید. اگر حکومت در هاله قدسی بود که امکان نقد آن وجود نداشت. جامعه ای با مکانیسم های نظارت بیرونی و تقویت ارزش های درونی و ملاک هایی از جمله اینکه عالم در مصدر امور قرار بگیرد، عالمانه فکر کند، عاقلانه برنامه ریزی کند، به کارگزارنش سخت و به مردم سهل بگیرد، خرد جمعی را استفاده کند، توزیع نسبی عادلانه ثروت و قدرت و کرامت داشته باشد، جامعه مطلوب است.
او با بیان اینکه در همان جامعه مطلوب هم ممکن است ده ها خلاف صورت بگیرد، افزود: اما این خلاف ها سیستمی نیست. دوم اینکه هم مردم و هم حاکم ناظر هستند و اگر اتفاقی افتاد، جلوی آن را می گیرند. در جامعه مطلوب، مردم جوع ندارند و رفاه عمومی وجود دارد که این شدنی است. در این جامعه، مردم به خاطر نیازهای اولیه خود تحقیر نمی شوند و امنیت مالی، جانی و فکری دارند. عالم حق گفت وگو و اظهار نظر دارد. جامعه مطلوب، جامعه ضد استبداد است و مردمسالار و شایسته سالار است. اعتماد بین مسوولان و مردم، یک اعتماد جدی و حداکثری است و شفافیت اطلاعات و تبادل اطلاعات وجود دارد. این جامعه ایست که با منظومه امیرالمومنین، می توان ساخت. جامعه ایده آل نیست و به طور نسبی امکان تحقق آن وجود دارد. جامعه آرمانی و ایده آل متعلق به موعود و آخرالزمان است.
ظریفیان با تاکید بر لزوم تلفیق آموزه های نظری اعتقادی و آموزه های عملی و عینی بزرگان ما مانند امیرالمومنین(ع) با تجارب بشری گفت: بخشی از تجارب امیرالمومنین، تجارب آن زمانی است و طبیعی است که ما قرار نیست به آن دوره بازگردیم، اما ارزش هایی که ایشان ارائه می کند، این حالت را ندارد. به طو رمثال یکی از ویژگی های جامعه علی پسند، جامعه حقوقی است که بشر امروز هم به دنبال آن است. ما علاوه بر این تجارب بشری از آموزه هایی بهره مندیم که اگر آنها را خودآگاهانه به استخدام بگیریم، قطعا می توانیم خود را به جامعه ای تبدیل کنیم که قرآن به آن جامعه وسط و معتدل می گوید.
او در پایان یکی از ویژگی های جامعه علی پسند را عدم افراط و تفریط خواند و اظهار کرد: جامعه معتدل، جامعه ایست که بین ساحت دنیا و آخرت، پیوندی منطقی برقرار می کند و هیچکدام را نادیده نمی گیرد. در عبادت، اخلاق و حتی در توحید خود اعتدال دارد. قرآن نیز بهترین جامعه را جامعه وسط می داند. جامعه ای که می تواند شهید بشود؛ شهید به معنای شاهد و الگو. با تلفیق خوب تجارب بشری با نیروی انسانی، ظرفیت های عملی و نظری می توان جامعه ای به این معنا شهید درست کرد. آن ایثار و فدارکاری سر جای خود که بسیار ارزشمند است، اما جامعه ای الگو مدنظر من است؛ به شرط اینکه معتدل باشد و از منابع خود بهترین استفاده را داشته باشد.