خبر پارسی – وحید دلپسند – سخنرانی و خوشخوانی نمی ورزند در شیراز
این تیتر اول روزنامه ابتکار در واکنش به واقعه شیراز بود. بی راه نیست اگر گفته شود که تلخ ترین و در عین حال بدیع ترین زاویه دید را به روی موضوع گشاده بود.
ماهیت موضوع و کنش و واکنش های پیرامونی آن همه سیاسی و از جنس خشن اهالی جیغ و فریاد و هیاهو بود، اما این روزنامه به درستی تلاش کرده بود تا شخصیت جمعی اهالی یک شهر و تلقی عمومی درباره شیراز و مردمانش را دستمایه نقد و بررسی موضوعی چالش برانگیز کند، جای تحسین و تاسف دارد.
تحسین به دلیل نوآوری در زاویه دید و تاسف به دلیل خدشه به روح مسالمت جو و مدارا طلب مردم یک شهر.
حافظ نماد شخصیت جمعی مردمان یک شهر است. بی راه نیست اگر گفته شود که شیراز و شیرازی، جهان بینی و نگرش خود به جهان و مافیها را تا حدود زیادی از الهامات و تاثرات روحانی خواجه شیراز می گیرد. همین نگرش است که در او خلقی آشتی جو و مهربان پدید آورده تا آنجا که دوست و دشمن در یک صفت او را متصف می داند: مهمان نوازی و خوش رویی.
مدارا و منطق و آسان گیری؛ نرم خویی و قناعت و دوری از شناعت و سبوعیت را می توان در روحیه و سکنات جمعی مردم این دیار به خوبی مشاهده کرد و طبیعی است که چنین مردمانی در چنین اقلیم مصفایی، چگونه آمیخته با فرهنگ و هنر و شعر و ادبیات می شوند. چرا که هنر در بستری از رواداری و آسانگیری پدید می آید و پرورش می یابد.
روزنامه ابتکار هم با ظرافت دست روی همین گرانیگاه خلقیات جمعی مردم این شهر گذاشته؛ جایی که حافظ هم روزگاری از تلخی دوران و سخت گیری حاکمان وقت گله می کرد و می گفت:سخندانی (غزلخوانی) و خوشخوانی نمی ورزند در شیراز/ بیا حافظ که تا خود را به ملکی دیگر اندازیم. بزرگترین خسارتی که واقعه حمله به مطهری و وقایع سیاسی مشابه در چند ماه اخیر برای این شهر و مردمانش در برداشت تخریب چهره و آبروی تاریخی آنست.
حمله کنندگان از هر دسته و گروه و قشری که باشند؛ از اهالی این شهر باشند و یا بیگانه؛ باورمند باشند یا مزد بگیر، صرف نظر از مقاصد سیاسی خود و خط دهندگانشان، تردید نکنند که بیش و پیش از آن که به هدف کوتاه مدت و ناچیز خود دست یافته باشند، خسارتی گران تر و اسفبارتر به جا گذاشته اند: آنها روح و چهره تاریخی یک شهر و مردمانش را ملکوک کرده اند. آنها موفق شدند که تصویر و تلقی تاریخی و جهانی را از یک شهر و مردمانش را که به مدارا و آشتی شهره هستند تخریب کنند. آنها شیراز را از این حیث به صدر اخبار رسانه های بیگانه و آشنا سپردند و حق است که خود نیز، شرمگنانه به گوشه ای روند و در خلوت، با همراهی صدای سکه و زر مرحمتی، تامل کنند که چه کردند؛ اگر اهل تامل باشند.
و تاسف دوم برای آنها که زمام امروز شهرمان را به دست گرفته اند؛ دیگر مهم نیست که از کدام گروه و دسته و جناح سیاسی و عقیدتی هستند، چیزی که اهمیت دارد این است که در دوران زعامت اینان است که در شهر تاریخی حافظ _که دلخون از محتسب و زاهدان ریایی بود_ باردیگر بساط خشونت فکری و عقیدتی پهن شده است.
در شهر حافظ و سعدی و ملاصدرا. نامتان را به تاریخ سپردید. مبارکتان باد.