خبر پارسی – عبدالکاظم دریساوی– اخیرا گزارشی در باره کودتای خزنده در پرسپولیس در فضای مجازی انتشار یافته و نظر بسیاری از مخاطبان را به سوی خود جلب کرده است.خلاصه گزارش این است که : آقایان سیاسی و حبیب کاشانی و حمید استیلی،سه مهره طرفدار جریان فکری و تشکیلاتی احمدی نژاد در نظر دارند با تصاحب باشگاه پرسپولیس،این باشگاه را در جهت حمایت از خط سیاسی و فکری جریان احمدی نژاد و حامیان او قرار دهند.
و اما بعد…باشگاه پرسپولیس یکی از پرطرفدارترین باشگاه های فوتبال ایران و قاره آسیاست که سرنوشت و کیفیت فعالیت آن،مورد توجه بسیاری از اهالی ورزش ،بویژه طرفداران آن است.همین ویژگی باعث شده که پرسپولیس را با صفت باشگاه مردمی نامگذاری کنند.هرچند که تا این لحظه مردم کمترین مالکیتی در این باشگاه ندارند،اما این باشگاه با آن پیشینه تاریخی و افتخاراتش یکی از باشگاه های محبوب فوتبال است.ولی آیا می توان این محبوبیت را در خدمت سیاست و جریانات سیاسی در آورد؟!فوتبال و طرفداری از فوتبال در ایران اگرچه گاهی و در مقاطعی به سمت بیان برخی اعتراضات اجتماعی و حتی سیاسی مطرح شده است،اما مردم و علاقمندان و طرفداران پرشمار دو باشگاه پر طرفدار قرمز و آبی،به دلیل هوشمندی و داشتن تحلیل و شناخت صحیح از جریانات سیاسی و اجتماعی و طبقاتی،منافع ملی را خیلی خوب تشخیص دادiه و می دهند و هیچگاه طرفداری و علاقمندی به یک باشگاه را بر منافع ملی ترجیح نداده و نمی دهند.لذا از سیاسی کاری در فوتبال و سیاست زدگی باشگاه های فوتبال بویژه دو باشگاه پرسپولیس و استقلال به شدت بیزارند.در انتخابات گذشته هم (ریاست جمهوری و مجلس شورای اسلامی)،برخی چهره های سیاسی و مدیریتی کشور با استفاده از محبوبیت چهره های محبوب ورزشی ،به سمت استفاده ابزاری از چهرهای ورزشی مطرح کشور رفتند اما مردم با تحلیل صحیح رویدادها و داشتن شناخت از جریانات سیاسی،درست رد به سینه چهره های سیاسی و ورزشی زدند و اجازه ندادند که از علایق ورزشی آنان سوء استفاده شود.آن چهره ها و جریانات سیاسی که به دنبال آلوده کردن ورزش به عامل سیاست و سیاسی کاری بوده و هستند،هنوز درک صحیح و علمی از میزان درک اجتماعی و سیاسی جامعه ایران ندارند،به همین دلیل بر این باورند که با خرید مالکیت باشگاه پرطرفداری نظیر باشگاه پرسپولیس،می توانند به بخش قابل ملاحظه ای از آراء طرفداران این باشگاه در انتخابات پیش رو و آتی دست یابند.این تحلیل غلط نه به سود فوتبال و ته به سود سیاست است. فوتبال را نباید به عامل سیاست و سرنوشت و اهداف جریانات سیاسی گره زد. فوتبال باید به سمت “استقلال” خاص خود حرکت کند و مردم نیز از هر قشر و هر گروه،از تماشا و علاقمندی به آن لذت ببرند. واقعیت این است که ورزش کشور و بویژه فوتبال در هشت سال گذشته (دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد) آسیب های جدی از جانب بازی های سیاسی سیاسی و سیاست بازان دیده است که مهمترین آن بی ثباتی در مدیریت باشگاهی و بالا آوردن میلیاردها تومان بدهی،یرای دو باشگاه پرطرفدار،بوده است.بنابراین وزارت ورزش و جوانان،می بایست با توجه به پیشینه دخالت ساسیون و جریانات سیاسی در فوتبال اجازه ندهد این جریانات مالک باشگاه های پرطرفدار شوند و میدان فوتبال را به میدان رقابت های سیاسی تبدیل کنند.فوتبال را باید برای لذت بردن مردم و پرکردن اوقات فراغت آنان و در نهایت در جهت نشاط اجتماعی خواست و نه چیز دیگر!