یاداشت کوروش کمالی سروستانی در تجلیل از یک عمر فعالیت مطبوعاتی سیروس رومی/مردی به رنگ صبح
سردبیر
خبر پارسی – مدیر دانشنامه پارس با حضور در مراسم گرامیداشت سیروس رومی پیشکسوت مطبوعات فارس با قرائت متن یاداشتی ضمن مرور بر کارنامه کاری وی، به تجلیل از او پرداخت و استاد رومی را مردی به رنگ صبح خطاب کرد.
در یاداشت کوروش کمالی سروستانی که با عنوان مردی به رنگ صبح نوشته شده،آمده است:
در گذر از باران این جا آمدی
با رایحهای که تنها من میفهمم
و یک تبسم
که همه میشناسند…
تو از جنس بارانی!
تو از جنس صبح!
سیروس!
سیروس، مردی به رنگ صبح که از طلوع طلیعه خلقتش از طایفه شب بگسست و به قافله سپیدرویان صبح پیوست. تا هماره ، روشنایی و نور را در زلال نگاهش بگنجاند و چون آفتاب عالم تاب، رخ از سپیداری مهر برنگرداند ؛ آنگونه که درخشش بارقههای معرفت، نوعدوستی و انسانیت در جای جای لحظههای ناب زندگیاش نَظارگان را خیره سازد.
سایههایی که او را از دور میبینند، رنگ میبازند، که به روشنان مهر ، سیرت بلندش را سرشتهاند. در چشمانش برق عاشقی را به تلاءلوء میبینی که از دیار رادمردان عاشق، سعدی و حافظ برخاسته است و هم به مدد آنان بالیده و ره یافته است.
دلش راهی به خیمهگاه نور یافته و غوغای ضمیرش از کارستان این عشق حکایت دارد. نبض نگاهش با شعر درآمیخته است. تار و پود رنگ را میشناسد و در هنر نقاشی و عکاسیاش آن را به تجلی میگذارد. اهل قلم است و سالهاست که مطبوعات این خِطه زرخیز، او را و توانمندیاش را در این عرصه به وضوح میشناسند.
فراز و فرودهای بسیاری را پسِ پُشت نهاده است، اما قامت استوارش از نستوهی او حکایت دارد. نبض سبز زندگی در او جاری است.
۲۷ آذر ماه هر سال، روز ویژه اوست از آغاز ۱۳۲۳ تا کنون.
رﻭﺯﺷـﻤﺎﺭ ﺯﻧﺪﮔﻰ ﺍﺳـﺘﺎﺩ ﺣﻜﺎﻳﺖﻫﺎﻯ ﻏﺮﻳﺒـﻰ ﺩﺍﺭﺩ؛ از نخستین طلیعههای دانشاندوزی تا فراز و فرودهای بسیار زندگی و تا خلق و آفرینش آثار گرانسنگ ادبی، علمی و هنری. بر این مبنا میتوان کارنامه هفت دهه عمرش را به قرار زیر واکاوید:
دوره اول: یافته اندوزی و آموزش:
تحصیلات ابتدایی را در مدارس مزینی و شاهزاده منصور به پایان میبرد و در دبیرستانهای فردوسی جهرم، نمازی شیراز و هنرستان نمازی، هنر ، ورزش و دانش می آموزد و به سال ۱۳۴۳ در کسوت سپاه دانش در روستاهای فارس خدمت میکند.
سال ۱۳۴۵ به استخدام آموزش و پرورش درمیآید و در فاصله سالهای ۵۰-۱۳۴۸ در سروستان و ۵۳-۱۳۵۰ در امارات متحده به آموزش هنر و دانش میپردازد.
سالهای ۱۳۵۳ تا ۱۳۵۹ استاد هنر دبیرستان شهدخت شیراز است و از سال ۱۳۵۶ تا ۱۳۷۹ در مرکز تربیت معلم آب باریک، شیوه تدریس هنر را میآموزاند.
در سال ۱۳۴۸ در «انستیتوی مربیان امور هنری تهران» که در روزگار خود هنرکده ایرانیان بود، پذیرفته میشود و در همان جا نقاشی را از استاد «محمدی» و «ابراهیم جعفری» میآموزد و تئاتر را با استادانی چون «ایرج زهری»، «شاهمحمدی» و «حکیم رابط» تجربه میکند و دو دهه بعد، در سال ۱۳۶۱ در محضر استادانی چون «حمید دیرین»، «محمد مهاجر» و «مجتبی ملکزاده» مشق خط میگیرد و عالی مینویسد.
آثار و فعالیتهای این دوره از زندگی استاد رومی نشان میدهد که او به خوبی آموخته و آموزانده است. دوره دوم: آفرینشهای ادبی و روزنامهنگاری
اولین داستانش را به گاه ۱۳۴۷ در «مجله فردوسی» تهران چاپ میکند. نشریه دانشجویی «نقطه» را با رویکردی هنری در سال ۱۳۴۹ و ۱۳۵۰ هر ماه، در تهران منتشر میکند و همزمان با مجله «هفت هنر» به همکاری میپردازد.
در سال ۱۳۵۴ نشریه دانشآموزی را در دبیرستان شهدخت شیراز بنیان مینهد که پس از انتشار سه شماره، از سوی مدیر کل وقت آموزش و پرورش، توقیف میشود.
دوران پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، دوران طلایی روزنامهنگاری ، آفرینش ادبی و تحقیقات استاد سیروس رومی است. از سال ۱۳۵۸ به «روزنامه خبر جنوب» نخستین روزنامه استانی پس از انقلاب میپیوندد که به همت روزنامهنگار فرهیخته «حسین واحدیپور» بنیاد نهاده شده بود و ۱۶ سال در آنجا به فعالیت فرهنگی و هنری میپردازد و «نگاه پنجشنبه» را به قدم و قلم شوق بنیاد مینهد.
در سال ۱۳۷۴ روزنامه «عصر مردم شیراز» به همت «محمد عسلی»، یکی از مدیران توانمند مرکز تربیت معلم آب باریک، آغاز به کار میکند و رومی اولین سردبیر آن میشود.
در سال ۱۳۷۶ به یاری «حسین شفاعتیان» میشتابد و روزنامه «نیمنگاه» را ساماندهی و سردبیری میکند و در سال ۱۳۷۹ به سرآوری «روزنامه پارس» میپردازد، سپس سردبیر مجله «چاووش» میشود. هماینک نیز سردبیر نشریه «نسخه سبز» است که به همت «دکتر خشنود» فرهنگور بنیاد یافته است و ویژهنامه «واژه» را در روزنامه افسانه منتشر می کند.
دوره سوم: پژوهش و نوگستری
سیروس رومی، استاد روزنامهنگاری فارس، سردبیر اکثر روزنامههای استان، سالهای ۹۳-۱۳۸۳، یک دهه را به پژوهش در تاریخ مطبوعات فارس میپردازد و در آرامشی خود خواسته و شرایط ساخته میکوشد که پس از گذران دوران سردبیریهای پراضطراب روزنامهها و مجلات و نیز آموزشهای انفسی و آفاقی، به ثبت کارنامه روزنامهنگاران این دیار بپردازد. به کتابخانهها سر میزند، آرشیوها را میکاود و با روزنامهنگاران کهنسال و جوان به گفتگو مینشیند و مهمترین آثار تاریخ مطبوعات فارس را میآفریند.
« تاریخ مطبوعات فارس در دوره قاجار» را در سال ۱۳۸۳ و همگام با کنگره بزرگ فارس شناسی منتشر میکند. ویرایش اول «فهرست مطبوعات فارس از آغاز تا امروز» را در سال ۱۳۸۵ و در سال ۱۳۸۸ کتابهای «شناسنامه مطبوعات فارس از آغاز تا امروز»، «تاریخ مطبوعات (دوره رضاشاه)»، «تاریخ مطبوعات فارس (دوره محمدرضا پهلوی)» و «تاریخ نشریات پزشکی شیراز» را منتشر میکند.
سال ۱۳۸۸ اگر چه برای سیروس سال پرکار و پرثمری است، اما سال اندوه بزرگی هم هست. اندوه از دست دادن دلبند نازنینش، سحر زیبا و هنرمند که شب یلدای پدر و مادر عزیزش را با سوگی ژرف، ماندگار و اتمام ناپذیر میکند… اگرژرفای این اندوه سترگ قامت استوارش را سخت درهم میشکند، اما دیگر بار، دست بر زانوان خسته و لرزان، برمیخیزد و می سازد و بهت و ناباوری خویش را در کتاب «اندوه یاد» سحر ، در همین سال منتشر میکند.
آخرین کتاب استاد در عرصه روزنامهنگاری فارس ” شوخ طبعی در مطبوعات شیراز” است که در سال ۱۳۹۲ منتشر می شود و خود داستانی دارد پر از آب چشم.
استاد رومی در همین دوره علاوه بر ۷ عنوان کتاب یاد شده در تاریخ مطبوعات، عشق و باور خویش را نسبت به شیراز جنت طراز با تدوین و چاپ کتاب «شیراز در شعر شاعران» در سال ۱۳۸۹ به تجلی میگذارد.
و سرانجام دل مشغولیهای عاشقانه، خیال انگیز و روحپرور خود را در مجموعه شعر ” آه … بانو” در سال ۱۳۷۷ و ” در برگ اول پاییز ماندهایم” در سال ۱۳۹۰ منتشر می کند.
کتاب “آموزش خط ریز” و “آموزش خط درشت” و نیز ” ترانههای شاد کودکان” و دومین مجموعه به یاد سحر با عنوان ” ناگهان چقدر زود دیر می شود” از دیگر آثار استاد در این دوران است.
بنیانگذاری «جایزه سحر» برای اهالی مطبوعات فارس، بنیانگذاری خانه مطبوعات، عضویت در انجمنهای فرهنگی و ادبی گوناگون و به ویژه «یاران یکشنبه» و نیز آموزش و مشاوره و عکاسی چشمنواز و دلنشین از دیگر فعالیت های رومی در این دوران است.
کارنامه پربار هفتاد سال زندگی استاد رومی افتخاری است برای او، همسر عزیز، دختران مهربانش و همه فرهنگوران و روزنامهنگاران ایران زمین. ما و مطبوعات فارس به رومی، این گنجینه دوستداشتنی و تکرارنشدنی، مدیونیم. اینک سیروس رومی که چون زمردی پربها بر خاتم فارس میدرخشد، با ما از درازای وقایعنگاری در دالان بیپایان تاریخ سخن می گوید. او چونان نگینی است خوش تراش که بازتاب سبزینههای اندیشهاش را ، اندیشهای که در خانِگاهِ جانش آشیان دارد، به شیوایی و زلالی ، در جاری نگاشتههایش در بازشناخت انگارههای علمی و ادبی این سرزمین روان داشته است.
به قضاوت تاریخ، استاد سیروس رومی با آثارگرانمایهاش، چهره ماندگار روزگار ماست و ما بیش از هر چیز به دوستی با او و بهرهمندی از غنای دانش و بینش او بر خود میبالیم.
امروز این سرزمین به همّت نادره هنرمندانی چون او به داشتههای فرهنگی خویش میبالد. طلایهدارانی که با قدم صدق در راستای اعتلای نام این سرزمین گام میزنند و بیچشمداشتی، سرمایه عمر خویش را به باور ادای دِین، بر این امر مینهند.
دوامش را و مانایی اش را و پویاییاش را از خداوندگار بزرگ خواستاریم. تا باد چنین بادا!