خبر پارسی – استان فارس با داشتن قریب به ۳۰شهرستان و ۷۴ بخش از بزرگترین استانهای کشور است که اداره آن افراد توانمند و با تجریه را می طلبد.
در طول ۸ سال گذشته دولت احمدی نژاد ضعیف ترین افرادی را که داشت، به استانداری فارس گماشت و از این جهت عقب ماندگی استان شدت گرفت.
رضازاده اولین استاندار احمدی نژاد، پا به سن گذاشته ها و نظامیانی همچون ابراهیم عزیزی، محمدرضا مشفقیان، ابوالحسن حقایقی محمدرضا بهاالدینی، محمد خرسند، صمد رجا، محمدرضی حدائق، محمدحسین روزیطلب و … و دهها فرماندار که از اعضای سپاه پاسداران بودند، را در راس امور قرار داد؛ مسائلی چون برخوردهای امنیتی در شیراز و اقلید و لارستان، ناامنی هایی همچون بمب گذاری حسینیه رهپویان وصال و قتل های زنجیره ای جهرم و کنارتخته و شیراز، موضوع قطار شیراز و بهره برداری تبلیغاتی زود هنگام از آن، انحلال موضوع احداث پالایشگاه دوم شیراز و برخورد با سرمایه گذار مالزیایی، عدم تکمیل راه بزرگ شیراز ـ عسلویه، بازگشت گسترده اعتبارات عمرانی به دلیل ضعف در مدیریت میانی استان به خصوص در حوزه های آب و کشاورزی و راهسازی، تعطیلی پروژه های بزرگی چون پتروشیمی ممسنی و منطقه ویژه الکترونیک شیراز، موضوع بین الحرمین و برخورد با سرمایه گذاران و فساد مالی برخی مدیرانش مثل مدیر میراث فرهنگی و… از جمله ضعف های شدید رضازاده بود که با نارضایتی اصولگرایان روبرو شد.
رضازاده از موضوع ارتباط استان فارس با کشورهای حوزه خلیج به منظور جذب سرمایه های فارسیان این حوزه غافل شد و عملا راه آفریقا را در پیش گرفت و با کج سلیقگی استان فارس را به منطقه معین صادراتی آفریقا تبدیل کرد و به رغم همه انتقادات که پول در خلیج فارس است، نه آفریقا، با لج بازی کودکانه ای همه توان استان را صرف آفریقا کرد و نهایتا دست خالی برگشت.
او اگرچه اصالتا اهل استان فارس بود اما همسرش ـ دختر آیت الله خزعلی ـ و فرزندانش هیچ گاه حاضر نشدند در شیراز ساکن شوند و استاندار پروازی به شمار می رفت. به دستور وی دو واحد آپارتمان در خیابان خاکشناسی شیراز که گفته می شود به میزان یک میلیارد تومان در سال ۸۴ خریداری کردند یکی را محل استراحت خود و دیگری را محل دیدارهایش قرار داد.
در دوران رضازاده با انتخاب حسین جعفری به سمت مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی، عملا حوزه فرهنگ دچار اضمحلال شد و فاصله بین هنرمندان و فرهنگیان با حامیت تشدید شد. در دوران رضازاده دو مدیرکل فرهنگ تغییر یافت و به رغم راه اندازی و احیای مجدد شورای فرهنگ عمومی به ریاست امام جمعه اما این حوزه همچنان مورد بی مهری قرار گرفت.
نرخ بیکاری در زمان رضازاده به بیش از ۲۴ درصد رسید و فارس در صدر استانهای بیکار کشور قرار گرفت. حجم انبوهی از سرمایه های مردمی در بانکهای استان فارس به دلیل ضعف مدیریت استاندار وقت از این استان خارج شد و فارس در جذب تسهیلات بنگاه های زود بازده در بخش صنعت عملا در آخر جدول قرار گرفت. خودرو سازی فارس بزرگترین تبلیغات دولت بود که به قول آیت الله ایمانی از یک در پژو پارس آوردند و از در دیگر سوله خارج کردند.
استاندار بعد اما روح الله احمدزاده جوان ۳۰ ساله ای بود که بر خلاف رضازاده به سمت جوانان غش کرد و از ابتدای کار با نماینده ولی فقیه در استان و نیروهای مسلح از جمله سپاه در موضوع برگزاری اجلاسیه شهدا درگیر شد.
اوج افتخارات احمد زاده در حوزه اقتصادی کنترل قیمت هندوانه در شب یلدا و برخورد با هندوانه فروشان و در حوزه عمرانی نیز انجام سفرهای شهرستانی به تقلید از احمدی نژاد بود!
ماحصل دوران احمدزاده در فارس درگیری و اختلاف بود و این نوع اعتراضات که با موضوع مخالفت رهبر معظم انقلاب با برکناری وزیر اطلاعات وقت ـ حیدر مصلحی ـ همزمان شده بود، به تریبونهای سنتی جناح اصولگرا از جمله نمازجمعه و صدا و سیما و اجلاسیه شهدا کشیده شد.
شاید یکی از نقاط قوت این استاندار جوان برخورد با فساد مالی و مدیریتی جناح راست سنتی شیراز بود که پرچمدار این حرکت نیز حسین قاسمی فرماندار جوانتر از خودش بود. جریان عدالتخواه شیراز نیز به حمایت از قاسمی برخاستند و هر روز علیه زمین خواری پرونده تازه ای دنبال می کردند.در این رابطه الیته خیلی از آگاهان سیاسی عملکرد فرماندار شیراز را نوعی رادیکالیسم و افراط گرایی تعبیر کردند تا جایی که نحوه رفتن او از فرمانداری را بی ارتباط به تندروی هایش ندانستد.
احمدزاده اما بعدها خطش را از فرماندار خود جدا کرد و با دستور احمدی نژاد از پیگیری پرونده های فساد مالی سر باز زد و پشت فر ماندار جوان را نیز خالی کرد تا بله قربان گویی چون بذر افشان را فرماندار شیراز کند .در هر حال احمدزاده نیز که در بدو ورودش مورد استقبال نیروهای ارزشی و جریان عدالتخواه واقع شده بود،متهم به همراهی با جریان انحرافی و میدان دادن به عناصر این جریان شد طوری که فرماندار او در اخبار بیست و سی از برخی جریانات مشکوک پرده برداشت و ورود سرمایه گذاری چون الخوری را به مباحث مالی استان بی ارتباط با جریان انحرافی و بده و بستانش با مجموعه استانداری فارس ندانست . در نهایت احمدزاده نیز در کمتر از دو سال از سمت خودمحترمانه کنار گذاشته شد تا مدت ها فارس به صورت سرپرستی اداره شود و جریان ارزشی نیز هر روز پشت در استانداری در اعتراض به ورود عناصر جریان انحرافی به استان تجمع کنند و اگر نبود اشاره امام جمعه شیراز مبنی بر پایان یافتن این تجمعات،شاید فارس بیشتر از هر استان دیگر باید هزینه نالایقی مدیران دولت احمدی نژاد را می داد.
در حالی که حضرت آیت الله ایمانی بارها تاکید کرده بود استانداری عمرانی و ولایتمدار می خواهد اما احمدی نژاد بی توجه به خواست نمایندگان و امام جمعه شیراز، «محمدحسین صادق عابدین» را به عنوان استاندار فارس برگزید. نیرویی با سابقه نه چندان عمرانی که حتی برخی منتقدین از او به عنوان نیروی جریان انحرافی نام می بردند هر چند ترکیب مدیران استان و مشاوران او نشان داد که صادق عابدین بیش از آنکه وابسته به جریان انحرافی باشد به حزب موتلفه پایبند است اگرچه منتقدین این فرضیه معتقدند انتخاب صادق عابدین در غیبت آیت الله ایمانی امام جمعه شیراز که در سفر حج به سر می برد، خود گواه این است که او بیش از آنکه نیروی موتلفه باشد وابسته به تیم مشایی است چرا که او از مدیران مشایی در مناطق آزاد بوده است.
در هر حال صادق عابدین که کمترین تجربه را در حوزه اداره یک استان به وسعت فارس واداشت، در گرماگرم اختلافات شدید اصولگرایان وارد فارس شد تا به مدت دو سال استان را در سکوت اداره کند و هر صدای معترضی را نیز در نطفه خفه کند! او هیچگاه رابطه خوبی با اصحاب رسانه برقرار نکرد و حتی در مراسم روز خبرنگار امسال نیز دست از انتفاد از رسانه ها برنداشت و در حالی که ناراحت بود چرا روزی به نام استاندار وجود ندار! عنوان کرد:”خبرنگاران ۳۶۴ روز می شنوند و می نویسند، یک روز قرار است بگویند، اما یادمان باشد که خبرنگاران در طول سال یک روز را دارند، اما استانداران همین یک روز را هم ندارند!استانداران تمام طول سال و مدت شبانه روز را باید بشنوند و دم فرو بندند!”
آیا این حمله تند او به اصحاب رسانه آن هم در روز خبرنگار دم فرو بستن است؟
صادق عابدین، فارس را به عنوان سکوی پروازی برای آینده خود می دید و هر از گاهی از سوی نزدیکانش شایع می شد که به سمت سفارت ایران در پاکستان برگزیده شده است.
در دوران صادق عابدین نیز اتفاق خاصی در استان رخ نداد و صادق عابدین تمام مشکلات اقتصادی استان را در موضوع وجود ۳۰۰ راس گورخر ایرانی در منطقه معادن نی ریز خلاصه کرد که محیط زیست اجازه بهره برداری از آنها را نمی دهد!
صادق عابدین هیچگاه نخواست ضعف های گسترده در حوزه گردشگری، کشاورزی، صنعت و اشتغال استان فارس را ببیند. در این ۸ سال از عمر دولت نهم و دهم حوزه گردشگری و میراث فرهنگی فارس فقط به تعطیلات نوروزی و مسافرت های نوروزی خلاصه شد. صادرات استان فارس به دلیل بی توجهی مفرط به زیرساخت های صادراتی تعطیل شد. صنایع فارس در اغمای کامل به سر می برند و با تعریفی که دولت نهم و دهم از بیکاری ارائه داد، همچنان این استان در صدر بیکاران کشور قرار دارد.
این قطب بزرگ تولید گندم با بی مهری گسترده دولت روبرو شد به گونه ای که گندمکاران فارس امسال فقط ۶۰ درصد محصولات خود را تحویل دولت دادند.
در پایان این یاداشت یادآور می شویم فارس به لحاظ کشاورزی،پزشکی،گردشگری و الکترونیک از جمله چند استان مهم کشور است. استانی که در دوره مدیریت اصولگرایان روز به روز به قهقرا رفت و کمتر نماینده ای صدای شکستن استخوان هایش را شنید.با این وجود نمایندگان اصولگرا و سایت های وابسته به جریان های پشت پرده همچنان صدای رسای مردم را نشنیده اند.در حالی که نزدیک به ۶۰ درصد مردم فارس به گفتمان تدبیر و امید گفتمانی برآمده از تفکر اصلاح طلبی رای دادند نمایندگان استان هنوز در دوره احمدی نژاد مانده اند و مدیران امتحان پس داده او را دوای درد استان می دانند! گزارش خبر پارسی از وضعیت فارس در زمان مدیریت اصولگرایان تنها گوشه کوچکی از شکست گفتمان اصولگرایی و ناکارآمدی این گفتمان بود و اگر قرار باشد به عقب بازگشتی داشته باشیم،چرا امثال انصاری لاری بر صندلی مدیریت استان تکیه نزنند کسی که کارنامه اش در جذب سرمایه گذاری و احیای صنایع و نیز پربار شدن حوزه فرهنگ و هنر کارنامه ای درخشان است.چرا مهندس کریم شورانگیز که یک شیرازی اصیل باسابقه استانداری و معاونت استانداری چند استان است و امتحان خود را با کارنامه عالی پس داده، بر صندلی مدیریت استان تکیه نزند؟ چرا دوستان اصولگرای ما خود را به کرگوشی می زنند و صدای پای امید را که با تدبیر گام بر می دارد نمی شنوند؟لطفا پنبه ها را از گوش خارج کنید واقعیت استان را در دوره زمامداری اصولگرایان ملاحضه کنید و دست از تعصب سیاسی و جناحی بردارید که باور کنید مدیران شما “توانایی اداره یک نانوایی” را نیز ندارند چه رسد به اداره استان پهناور فارس.چشم ها را باید شست…