«ایستادگی امام حسین(ع) در برابر ستم و خودکامگی» در گفت وگو با جوادی آملی: اجازه ندهیم خوانش غیر اساسی بر جامعه حاکم شود
سردبیر
خبر پارسی – نقل از شفقنا- اجازه ندهیم دین تحریف شده و قرائت و خوانش غیر اساسی و غیر اصولی بر جامعه حاکم شود؛ و مردم در جهالت و غفلت واقع نشوند و به همه شئون جامعه از جمله بخش های اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی آگاه باشند. قطعا مردمی که همیشه آگاه و حاضر در صحنه و شاهد واقعیت ها باشند و به دنبال سرگرمی ها و اموری که انسان را مشغول می کند و از واقعیت باز می دارد، نباشند، انسان هایی همواره حق طلب و آزادی خواه خواهند بود. این دو درسی است که در همه دوران، زمان ها و زمین ها خصوصا در دوران ما، قابل درس آموزی است و باید از نهضت امام حسین آموخت.»
این جان کلام حجت الاسلام و المسلمین دکتر مرتضی جوادی آملی، پژوهشگر دین و استاد حوزه علمیه قم است که در گفت وگو با شفقنا بر آن تاکید و در بیان اهمیت فراگیری این دو پیام از نهضت عاشورا می گوید: باید کسانی را که با استفاده از متن و جایگاه اصیل دین، دین را با قرائت و خوانشی ارایه می دهند که با قدرت و حکومت سازگار باشد به درستی بشناسیم و اجازه ندهیم که چنین قرائتی بر جامعه، حکومت و نظام تحمیل و اسلام به گونه دیگری معرفی شود.
متن گفت وگوی شفقنا با حجت الاسلام و المسلمین جوادی آملی را بخوانید:
* در بررسی ابعاد مختلف حرکت تاریخی امام حسین(ع)، ایستادگی ایشان در برابر ظلم، جور، ستم، خودکامگی و استبداد به صورت پررنگ تری مشاهده می شود؛ چرا این موضوع تا این حد حساس است که امام حسین(ع) با وجود نداشتن یاران کافی تصمیم به مقاومت در برابر آن می گیرد؟
جوادی آملی: نهضت امام حسین(ع) یک نهضت الهی و دینی است و منظور از دینی بودن این نیست که بشر عادی نتواند از آن الهام و درس بگیرد و خود را با آن منطبق کند. رهبر این نهضت امام حسین بود و براساس اراده الهی به عنوان قائد و زعیم جامعه معرفی شده بود؛ در فرهنگ دینی دو شأن اساسی برای امام و رهبر آسمانی دیده شده است، یکی اینکه تفسیر، تبیین و ترویج نسبت به دین و آموزه های وحیانی را در دستور کار خودش قرار دهد و اجازه ندهد که در دین تحریف، انحراف، کج روی و کج سلیقگی اعمال شود چرا که دین همان اراده پروردگار عالم است که باید همواره مصون نگاه داشته شود تا جامعه بتواند راه خودش را برای سعادت و کمال از راه دین تامین کند. اگر دین مورد تحریف و انحراف واقع شود، قطعی است که جامعه مسیری را برای سعادت و رسیدن به رستگاری ندارد و طبیعی است که چنین انسانی در گمراهی و ضلالت واقع می شود. رسالت و مسوولیت دومی که متوجه امام است، بهره مندسازی جامعه از کمالات الهی و انسانی و برخورداری جامعه از وحدت، الفت، صمیمیت، صلح و دوستی که اقتضای ذاتی انسانی است؛ این جهتی است که امام به آن اهتمام دارد و می خواهد جامعه از اختلاف، تشتت، پراکندگی، جنگ، غارت گری و خونریزی دور و در امان باشد. این دو شأن رسمی امام است که در آموزه های وحیانی ما کاملا به این دو به صورت صریح اشاره شده است لذا امام حسین(ع) نهضت خود را با توجه به این دو بخش و اهتمام به این دو امر آغاز کرد.
در آن زمان دین به دست انسان های منحرف، ستیزه جو، ستمکار و ظالم افتاده بود، افرادی که هیچ تعهد دینی و انسانی نداشتند، در حد حیوانات وحشی و غارتگر بودند و در راس دین، امت و جامعه اسلامی قرار گرفته بودند؛ امام حسین در همین زمینه فرمودند: «وَ عَلَى الْإِسْلَامِ السَّلَام إِذْ قَدْ بُلِیَتِ الْأُمَّهُ بِرَاعٍ مِثْلِ یَزِیدَ؛ اگر بنا باشد که دین و جامعه اسلامی به یک رهبر و زعیمی همانند یزید مبتلا شود بر آن اسلام و جامعه باید فاتحه خواند و در حقیقت آنها مرده اند» به عبارت دیگر، اسلامی که به دست انسان های منحرف و ظالم کشیده شود، هرگز زنده نیست؛ یک اسلام پویا، روشنگر، عدالت خواه و اسلامی که مسیر سعادت را ترسیم کند، نیست بلکه یک امر رها شده و گمراه کننده خواهد بود. امام حسین به انگیزه اینکه این دو جهت را به عنوان دو شأن رسمی امام تحقق بخشد یعنی هم در دین اصلاح کند و بدعت ها، تحریفات و انحراف ها را دور کند و هم جامعه را از پراکندگی، تشتت و غارتگری که حکومت اموی به خصوص در دوره یزید پلید و خائن انجام داده بود، نجات دهد.
* با توجه به اینکه فرمودید یکی از انگیزه ها و اهداف امام حسین، تحریف نشدن اسلام بوده است، پیام حرکت تاریخی امام حسین (ع) برای جامعه معاصر چه تلقی ای ایجاد می کند و مردم امروز چطور می توانند برای رهایی از بند خودکامگی و استبداد از حرکت تاریخی امام(ع) الگوبرداری کنند؟
جوادی آملی: نهضت امام حسین همواره متوجه دو امر اساسی است که این دو با فراز و فرودهایی همواره وجود داشته و تا زمان امام زمان (عج) وجود خواهد داشت؛ این دو در هیچ زمان و زمینی منحصر نیست بلکه در همه زمان ها و زمین ها این امر وجود دارد، مساله اول دین و تحریف اسلام و وانمود کردن آن به گونه ایست که قدرت، حکومت و سلطنت می طلبد، یعنی از زمانی که رسول گرامی اسلام ارتحال فرمودند عده ای به اسلام با تفسیر و قرائتی که خودشان می خواستند، رسمیت بخشیدند و با همین نوع قرائت در مقابل امام علی(ع)، امام حسن و امام حسین ایستادند. به عبارت دیگر تا زمانی که بنی امیه، بنی مروان و بنی عباس با عنوان اسلام حاکم بودند، قرائتی را از اسلام ارایه می کردند که این قرائت اصیل و برخاسته از متن دین نبوده و با جلوه های اصیل و شئون اصلی دین هماهنگ نبوده است بلکه خواسته قدرت بوده و براساس رویکرد مصلحت اندیشی دین را به گونه ای خاص وانمود کرده که جامعه آن را بشناسد.
حتی در مقابل امام علی(ع) از پیامبر(ص) حدیث نقل می کردند و می خواستند با حدیث پیامبر(ص)، علی(ع) را بکوبند، یا با آیات قرآنی در مقابل امام علی(ع) می ایستادند همانطور که این اقدام را در مقابل حضرت فاطمه انجام می دادند؛ بنابراین یکی از مسایلی که همواره و در هر زمان و زمینی خصوصا در حکومت هایی به نام دین انجام می شود این است که قرائت و تفسیری از دین ارایه می شود که بیشتر قرائت و تفسیر حکومت و قدرت از دین است و لزوما این قرائت با اصل دین و آموزه هایی که در متن دین به کار گرفته شده، هماهنگ نیست، اگر این مساله استمرار پیدا کند، بدعت ها و سنت های باطل روی می آورند و سنت اصیل دینی کاملا محو می شود لذا امام حسین در بیاناتشان می فرمایند: «من با نهضت خویش می خواهم سنت های باطل و بدعت ها را از بین ببرم و سنت های الهی را احیا کنم» این مساله از جمله مسایلی است که ما امروز باید از نهضت امام حسین الهام بگیریم و کسانی را که با استفاده از متن و جایگاه اصیل دین، دین را با قرائت و خوانشی ارایه می دهند که با قدرت و حکومت سازگار باشد به درستی بشناسیم و اجازه ندهیم که چنین قرائتی بر جامعه، حکومت و نظام تحمیل و اسلام به گونه دیگری معرفی شود، همانگونه که امام علی(ع) بعد از ۲۵ سال خانه نشینی فرمودند که اسلام را وارونه به تن کردند و به گونه دیگری نشان داده بودند.
نکته دیگری که در نهضت امام حسین بسیار چشمگیر است و باید به آن توجه کرد، این است که اغلب قدرت ها و حکومت ها تلاش می کنند تا مردم را در دو جهت جهالت و غفلت نگاه بدارند، به همین دلیل یک سلسله امور سرگرم کننده ای را برای جامعه ایجاد می کنند تا جامعه با توجه به آنها از حقیقت و واقعیت و آنچه که بناست اهتمام بورزد، غافل باشد، این یکی از شگردهای همیشگی حکومت های ظالمانه و جابرانه است که با ایجاد یک نوع سرگرمی های اشتغال زا و کاذب، جامعه و مردم را به سمت آن هدایت می کنند و مردم با اشتغال به آن طبعا از حقیقت وا می مانند و قدرت ها هم به اهداف خودشان می رسند. جهت دیگر جهالت است و انسان ها را در عدم علم و آگاهی، لایه پوشانی و پوشش حق و عدل و وارونه نشان دادن آنها قرار می دهند. جهل و در غفلت قرار گرفتن مردم، این دو از ابزار رسمی قدرت هایی است که به نام دین یا غیر دین حکومت می کنند و نهضت امام حسین متوجه این قسمت است که مردم آگاه باشند و متوجه شوند و از غفلت بیرون بیایند تا به دنبال سرگرمی هایی که آنها را از حق، حقیقت، صدق، عدل، امانت و کمالات انسانی باز می دارد، نروند و همیشه و همواره آگاه باشند.
به طور کلی آنچه امروز می توانیم از نهضت و قیام سالار انسانیت، امام حسین(ع)، الهام و درس بگیریم، این دو مساله است که اجازه ندهیم دین تحریف شده و قرائت و خوانش غیر اساسی و غیر اصولی بر جامعه حاکم شود. دوم اینکه مردم در جهالت و غفلت واقع نشوند و به همه شئون جامعه از جمله بخش های اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی آگاه باشند. قطعا مردمی که همیشه آگاه و حاضر در صحنه و شاهد واقعیت ها باشند و به دنبال سرگرمی ها و اموری که انسان را مشغول می کند و از واقعیت باز می دارد، نباشند، انسان هایی همواره حق طلب و آزادی خواه خواهند بود. این دو درسی است که در همه دوران، زمان ها و زمین ها خصوصا در دوران ما، قابل درس آموزی است و باید از نهضت امام حسین آموخت.
* امام حسین(ع) در صحبت هایشان بیان می کنند که «اگر دین ندارید، لااقل آزاده باشید»؛ ایشان در این سخن، مخاطب خود را کل بشریت قرار داده اند. آزادگی مدنظر امام حسین(ع) چه ویژگی ها و چه ارتباطی با رویکرد ایشان در مبارزه با خودکامگی دارد؟
جوادی آملی: باید به این سخن امام حسین که نشان از نهایت مظلومیت، غربت، تنهایی و شاهد بودن اسارت اهل بیت(ع) است، گریست چرا که بزرگترین مصایبی که بر اهل بیت(ع) و امام حسین آمده همین مصیبت است.
آزادی دو مصداق دارد. مصداق اول آزادی و حریّتی است که در مراحل نخست از کمال انسانی وجود دارد و همین کمالات نخستین و گام های اولین است که انسان را از حیوان ممتاز و جدا می کند.
نوع دیگر از آزادی، آزادگی است که در کنار حق طلبی، عدالت خواهی، گسترش و توزیع عدالت که از جنس کمالات برتر و فضایل والاتر انسانی محسوب می شود، قرار می گیرد. سخن امام حسین که در پایان این حیات ارزشمند و گرانقدر خود بیان می فرماید، ناظر به آزادی نوع اول و مرحله نخست کمال انسانی است؛ به گونه ای که اگر این آزادگی و حریت نباشد، انسان از وادی انسانیت سقوط می کند و در صحرای حیوانیت، وحشیت و غارت گری قرار می گیرد.
امام علی(ع) کسانی را به عنوان شیعه و پیرو ابی سفیان معرفی می کند که از تحت امت پیامبر(ص) خارج شده اند و نمی توان به آنها مسلمان گفت. آنها کسانی هستند که به جاهلیت بازگشتند، ارتجاع را پذیرفتند و واپس گرا شدند و جریان قبل از اسلام را که حاکمیت بنی امیه و افرادی چون ابوسفیان بود را پیگیری کردند. امیرمؤمنان علی(ع) می فرمایند: «یا شیعَهَ آلِ أَبی سُفْیانَ إِنْ لَمْ یَکُنْ لَکُمْ دینٌ وَ کُنْتُمْ لا تَخافُونَ الْمَعادَ فَکُونُوا أَحْرارًا فی دُنْیاکُم؛ یعنی اگر از مرحله دینداری سقوط کردی و به مرحله درّه هولناک پیروی از ابوسفیان ها تن در دادید دیگر از این مرتبه نازل تر نشوید، به مرحله حیوانیت در نغلتید و از اولین و نخستین مرحله کمال انسانی که حریت و آزادگی است، دست نکشید» زیرا انسان آزاد هرگز اهل غارتگری، حمله به زن و کودک بی پناه نیست. با این توضیح لازم است به فرمایش امام حسین(ع) اشاره کرد که خطاب به لشکر عمربن سعد فرمودند: «یا شیعه ابی سفیان؛ دیگر شما هرگز تحت لقای رسول الله محشور نخواهید بود؛ اگر دین ندارید، لااقل آزاده باشید» در حقیقت منظور حضرت این بود، حال که در کف و مرحله نخست انسانیت هستید، حداقل آزادگی و حریت انسانی را رعایت کنید به گونه ای که اگر انسان این حریت را نداشته باشد در صف حیوانات وحشی قرار می گیرد و اهل انسانیت نخواهد بود. مخالفان امام حسین(ع) به دلیل همین صفت حیوانیت و نرسیدن به کمالات انسانی بود که بر طبل ها می نواختند تا حمله به زنان و کودکان بی پناه و غارتگری را آغاز کنند.
* رویکرد عدالت محورانه و عدالت خواهی امام حسین(ع) با رویکرد ظلم ستیزی و آزادگی طلبی ایشان چه نسبتی دارد؟ این دو در کنار هم قابل جمع هستند یا مستقل از یکدیگرند؟
جوادی آملی: این دو در طول هم هستند. اگر کسی بخواهد عدالت خواهی و عدالت محوری را داشته باشد و به عدالت خواهی که از کمالات برتر انسانی است، توجه کند، نیازمند بسیاری از مراحل ابتدایی و میانی است و اگر کسی مرحله ابتدایی را رعایت کند، به آموزه های دینی توجه کند و به جلوه های برتر انسانی اهتمام داشته باشد که انسانیت در حقیقت دارای ویژگی ها و شئونی است که بدون توجه به آنها قطعا انسان، انسان نخواهد بود گرچه ظاهری انسانی داشته باشد؛ پس از این انسان آرام آرام در مسیر عدالت خواهی، حق طلبی، آزادگی و آزاد منشی قرار می گیرد، اگر کسی به این مرحله رسید آزادگی و آزادی های مختلف مانند آزادی قلم، بیان، اندیشه و نظایر آن جلوه هایی از آزادی های اصیل است که از کمالات برتر محسوب می شود بنابراین این دو نوع آزادگی در طول هم هستند و اگر کسی مرحله اول را توجه کند و به مرحله دوم بیاندیشد چه بسا به آن مرحله برسد.
* در حرکت تاریخی عاشورا مشاهده می شود که امام حسین(ع) با خانواده و زن و فرزند حرکتی را انجام می دهند، این رفتار با آنچه در دنیای امروز پذیرفته شده و آن هم تعبیر ماکیاولی است و اینکه هدف سیاست، دستیابی به قدرت است، بسیار متفاوت است. امام حسین(ع) در دوره خود یک کنشگر سیاسی بودند و در حرکتی که در برابر حکومت آغاز کردند به عنوان یک کنشگر سیاسی ایفای نقش کردند؟
جوادی آملی: در اینکه امام حسین(ع) یک کنشگر سیاسی است، شکی نیست، اما این مساله کف مرحله سیاستی است که امام حسین(ع) انجام دادند چون این نهضت یک نهضت الهی و به هدایت مستقیم خداوند در حال انجام است و بناست این نهضت برای همیشه تاریخ یک ذخیره و انباشی از ثروت معنوی، اخلاقی، عدالت محورانه و حق طلبانه باشد لذا باید یک سرمایه گذاری سنگینی بر روی آن انجام شود. امام علی(ع) می دانست که این نهضت به کجا می انجامد و چه رسالتی بر دوش اهل بیت(ع) است؛ هیچ کس در آن روزگار نبود که بتواند رسالت پیام رسانی و ابلاغ پیام امام حسین(ع) را به جهانیان معرفی کند به همین دلیل امام حسین(ع) قافله اهل بیت(ع) را هم به همراه آورد. درست است که هیچ کس شک نداشت حسین فرزند رسول الله است، اما مساله ای که باعث شد، آنان در مقابل حسین(ع) بایستند، ناشی از تحریف و انحراف در دین بود. حکومت آن زمان با رسانه ها و ابزارهای تبلیغی خود حسین(ع) را به عنوان فردی که از دین خارج شده، معرفی کردند؛ از سوی دیگر به دلیل جهالت و غفلت مردم این مساله القا شده بود که حسین(ع) خارجی است و بر یزید خروج کرده بنابراین باید با او جنگید. در این شرایط اهل بیت(ع)، امام سجاد(ع)، حضرت زینب(س)، حضرت ام کلثوم و همه همراهان خصوصا بانوان غیور و عزت مندی که در تمام این راه با عزت و عظمت ایستادند و پیام نهضت امام حسین(ع) که خود متن دین است را معرفی کردند.
آخرین جمله وداع امام حسین(ع) با اهل بیت(ع) این بود که حرفی نزنید و سخنی نگویید که قدر شما را کم کند بلکه در ابلاغ این پیام و نهضت تلاش کنید. طبق نقل ها، زمانی که اهل بیت(ع) امام حسین(ع) در چهل منزل، سر بریده ایشان را بر روی نی می دیدند، دلشان مالامال از هدف و انگیزه نهضت امام حسین(ع) بود و در هر مجلسی خصوصا مجلس عبیدالله و یزید ملعون بالاترین و ارزشمندترین سخنان را گفتند بنابراین چون این نهضت هیچ یار و یاوری نداشت و در غربت و مظلومیت اتفاق افتاد باید این پیام ابلاغ می شد که اهل بیت(ع) رساننده این پیام بودند و اگر این پیام امام حسین(ع) به زبان و بیان امام سجاد(ع) و زینب(س) و سایر بازماندگان از غافله عزتمند کربلا انجام نمی شد قطعا این پیام در کربلا دفن می شد. زبان گویای زینب(س) در کوفه و در مجلس یزید همانند زبان حیدر کرار بود که حق را بیان می کرد، دل باطل را می شکافت و حق را از دل باطل در می آورد، ظلم و ستم را با زبانش می برید و عدالت و حق طلبی را از متن آنها خارج می کرد و این جز خصیصه شجاعتی که در خاندان اهل بیت(ع) عصمت و طهارت به ودیعت نهاده شده است، نخواهد بود.
در پایان گمان می کنم یادآوری یک نکته بسیار مناسب باشد و آن اینکه گرچه نهضت سالار شهیدان حسین بن علی برای همه نهضت های آزادی بخش، عدالت خواه و حق طلب همواره الگو بوده و هست اما این نهضت جایگاه برتری دارد زیرا در اراده مستقیم و عنایت ویژه الهی قرار دارد لذا تمامی بخش های نهضت امام حسین(ع) از گام نخستین که از مدینه آغاز می شود تا مکه و از مکه تا کوفه و کربلا، موقعیت های استثنایی خلق شد و امکان آن تنها از سوی انسانی است که ریشه علم و اراده او الهی باشد بنابراین این یادآوری لازم است که ما نباید این نهضت را با معیارها و ملاک هایی که در نوع مبارزات و نهضت های آزادی بخش و جنبش های عدالت خواهانه وجود دارد، مقیاس کنیم و واحد اندازه گیری برای بررسی و شناخت نهضت امام حسین(ع) را با این معیارها داشته باشیم.