اینجا شهر سعدی،بنی آدم اعضای یکدیگرند؟!/ نصف سیب زمینی برای سه نفر!/فقر تقدیر نیست/آموختن مسائل فرهنگی از غذا و مسکن مهم تر است
سردبیر
خبر پارسی – مستانه مرتب – تاثیرگذاری،موفقیت و مددرسانی را همه ی ما دوست داریم.حال اگر تجلی این سه گزینه در موسسات خیریه اتفاق بیفتد،فکر می کنید چه آثاری در جامعه می تواند داشته باشد؟
معمولا کلمات صدقه،فقر،مددرسانی و موسسات خیریه برای ما یادآور کمک به افراد بی سرپرستی است که نیازهای اولیه زندگی را نمی توانند تامین کنند و باید به آنها کمک شود اما افرادی هم هستند که تفکر مدرن تر و کارآمدتری برای درمان اینگونه دردها دارند و چشم انداز نگاهشان را برای رفع این مشکل تغییر داده اند و نتایج بهتری هم گرفته اند.
موسسه خیریه امام جعفر صادق(ع) با مدیریت “محمد اسدی”یکی از همین گزینه هاست. موسسه ای که با چند صندوق صدقه و یک کمد و کمترین امکانات به شکل خصوصی(N.G.O ) شروع کرد و پس از بیست و سه سال با یک هیئت مدیره هفت نفره بیش از چهارصد خانواده را تحت پوشش خود قرار داده است.
-آقای اسدی،تمرکز موسسه بیشتر بر روی رفع چه مشکلاتی است و به چه صورت عمل می کند؟
مسلما مسائل مادی و نیازهای اولیه برای حفظ حیات در اولویت هستند اما مدیریت موسسه توجه زیادی به مسائل فرهنگی دارد. متاسفانه قشر ضعیف جامعه به دلیل درگیری با مشکلات مادی از ابتدایی ترین آموزش ها دور هستند.ما معتقدیم آموختن برخی مسائل فرهنگی حتی از غذا و مسکن مهم تر است.قبلا ضرب المثلی داشتیم که می گفت به جای دادن ماهی به شخص،ماهیگیری را به او بیاموزید اما اکنون کارشناسان به این نتیجه رسیده اند که همین تفکر هم تا حدود زیادی می تواند غلط باشد،ما باید دریا را به او نشان دهیم، تا خودش فکر کند و به این نتیجه برسد که از دریا چه استفاده ای می خواهد بکند.پول و غذا دادن در طولانی مدت چه بسا او را تنبل و متکی هم بار بیاورد،او باید باور کند که می تواند عادی باشد،و این نه شعار است و نه غیر واقعی! متاسفانه بین قشر فقیر افراد زیادی وجود دارند که این فقر را تقدیر خود می دانند.نباید در ذهنشان این باور غلط نهادینه شود که در جامعه حق یا توانایی کمتری دارند و دچارخود کم بینی شوندیا اینکه فکر کنند فقر به آنها تحمیل شده و انتخاب آنها نبوده و به خاطر آن از اطرافیان یا جامعه خود متنفر باشند.ما برای آنها مشاوره می گذاریم تا در ابتدا بتوانند خودشان را در جامعه پیدا کنند.این خیلی اشتباه است که فکر کنیم نیاز فقیر یا یک کودک یتیم با یک کیسه برنج و نخود و یا یک فضای حداقل برای سکونت برطرف می شود.ابتدا باید آنها را به خودباوری و آرامش برسانیم تا بتوانند موقعیت زندگیشان را تغییر دهند و در کنار آن نیازهایی مثل خوراک و پوشاک و مسکن را فراهم کنیم.
-در ارتباط با فعالیت های فرهنگی که تاکید ویژه ای دارید توضیح بیشتری بدهید…
من معتقدم دیدگاه ما به صدقه و نوع زندگی فقرا باید تغییر کند.فقیر هم حق مسافرت و گردش دارد،حالا اگر من نوعی که بارها سفرهای خارجی رفته ام پول یک سفر مشهد را به او ندهم باید چه فکری در مورد انصاف خود بکنم؟موسسه برای مددجویان سالی یک بار سفر زیارتی مشهد و اردوهای داخلی در نظر گرفته است.نباید فقط به شکم گرسنه ی او فکر کنیم،بعضی وقت ها یک کودک یتیم کیک و شمع تولد را با هیچ چیز عوض نمی کند! روز تولد امیرالمومنین(ع) برای کودکان تحت پوشش تولد گرفتیم و به هر کودک یک کیک جداگانه اختصاص دادیم؛مادر یکی از این بچه ها می گفت که تا صبح از شدت خوشحالی بارها بیدار شد.مطمئن باشید تاثیرمثبت این تولد روی او و بهایی که به وجودش داده ایم بسیار بیشتر از صد وعده غذاست.نیازمندان غذای روح هم می خواهند! شاید قشر مرفه جامعه اهمیتی به خرید لباس عید ندهند چون هر روز می تواند برایشان عید باشد و خرید کنند اما برای نیازمندان بسیار مهم است چون ناتوانی مالی را در زمان هایی مثل عید بیشتر احساس می کنند و زجر می کشند.مسائل تحصیلی و آموزشی کودکان و تهیه لوازم التحریر برای ما اهمیت دارد.حتی یکی از کودکان به لطف خدا و تلاش خودش و حمایت های موسسه توانست در رشته ورزشی کشتی در استان اول شود و به زودی راهی اردوی خارج از کشور خواهد شد،شاید انشالله روزی مدال المپیک را هم تصاحب کند، پس متوجه باشیم که حمایت از قشر ضعیف اگر صحیح انجام شود می تواند افتخارات کشور را چند برابر کند،چون انگیزه و توان پیشرفت در این قشر کم نیست.
آموزش بهداشت و فرهنگ اهمیت به سلامتی در اهم برنامه های موسسه است.مددجویان باید به این فرهنگ برسند که بهداشت را مثل یک فرد عادی در جامعه رعایت کنند.تفکر موسسه بر پایه ی پیشگیری است،نه درمانزیرا اینگونه از هزینه های گزاف درمانی و تحمل رنج در امان خواهند بود.مسواک ها را هر شش ماه عوض می کنیم، کالاهای بهداشتی را تهیه و توزیع می کنیم و حتی برای اینکه دچار اشتباه نشوند و آنها را نفروشند و حتما استفاده کنند گوشه ی بسته بندی آنها را قیچی می کنیم یا مثلا برچسب صابون مایع را از روی آن جدا می کنیم. با برخی پزشک های نیکوکار برای معاینه مددجویان بخصوص بانوان برای کنترل سلامتی آنها همکاری داریم.
-معمولا خانواده هایی که تحت پوشش موسسه اما جعفر صادق(ع) هستند،چه مشخصه ای دارند؟
اکثرا خانواده ها بی سرپرست یا بد سرپرست هستند.متاسفانه مشکلات خانواده های بد سرپرست بخصوص در زمینه فرهنگی بیشتر است،مثلا آنهایی که همسر معتاد یا خلافکار دارند علاوه بر مشکل فقر، زندگیشان درگیر تنش و عدم آسایش روحی و روانی است. فقر مددجویان برای بسیاری از مردم حتی قابل تصور هم نیست.شاید باور نکنید یک وعده غذایی یک خانواده سه نفره نصف سیب زمینی باشد و تهیه یک وعده غذا در روز برایشان آرزو باشد.متاسفانه با وجود شعارهای رنگارنگ انسانیت و دیانت دامنه ی فقر روز به روز گسترده تر می شود.
–به نظر شما چه چیز باعث بی توجهی مردم مرفه تر به قشر ضعیف شده؟ تجمل گرایی و خودخواهی؟بی توجهی؟ و یا بی اعتمادی به موسسات خیریه؟برخی هم میل به کمک دارند اما معتقد به کمک مستقیم هستند و هیچ نیازمندی را در اطراف خود نمی شناسند،به نظر شما برای رفع این معضلات چه باید کرد؟
همه ی این گزینه ها که گفتید دلالت دارند بر کمک نکردن مردم. اما من فکر می کنم مشکل بی اعتمادی پر رنگ تر از بقیه باشد.تا حدودی هم حق دارند.اما اگر تعداد اندکی از موسسات تخلف داشته اند منصفانه نیست به دیگران عمومیتش دهیم.مردم می توانند با مراجعه حضوری و تحقیق تا حدود زیادی از فعالیت های یک موسسه آگاه شوند. از طرف دیگر اگر نظارت بر کار موسسات بیشتر شود و تخلفی صورت نگیرد که سر و صدایش در جامعه بپیچد،بی اعتمادی افراد بدبین از بین می رود. متاسفانه موسسات خیریه فقط یک متولی ندارند،بهزیستی، اوقاف،استانداری،فرمانداری،حفاظت و اطلاعات نیروی انتظامی همگی می توانند مجوز خیریه صادر کنند! این به نظر معقول نمی رسد.علاوه بر این اگر شخصی برای وجه مالی اعتماد ندارد می تواند از تخصصش در هر زمینه ای کمک رسانی کند،اگر پزشک است با معاینه رایگان، اگر معلم است با آموزش علم؛ صدقه فقط پرداخت پول نیست.اگر بخواهیم کمک کنیم و بهانه نیاوریم راههای بسیاری وجود دارد.
-تعداد زیادی از مردم از مراجعه کامندان موسسات خیریه به منازل و حتی اماکن عمومی شکایت دارند، شما در این زمینه چه نظری دارید؟
من با این روش ها کاملا مخالفم.اولا مزاحمت به هر دلیل یا نیتی در اخلاق و شریعت مردود است.حتی از امیرالمومنین حدیث داریم که مراجه به منازل مردم برای جمع آوری زکات صحیح نیست. دوم اینکه منزلت آن موسسه و موسسات دیگر را پایین می آورد.هیچ ایرادی ندارد اگر این افراد در یک مکان خاص مستقر شوند تا اگر شخصی مراجعه کرد حضورا پاسخگوی سوالاتش باشند، این روش در کشورهای پیشرفته هم مرسوم است اما جلوی دیگران را گرفتن یا زنگ خانه ها را زدن مزاحمت است. علاوه بر این ها با توجه به اینکه اکثر این افراد خانم ها هستند بیشتر با آن مخالفم.در شان یک زن نیست کنار خیابان دروازه قرآن بایستد و از رانندگان کامیون و اتوبوس و مسافر و هر آنکه رد می شود تقاضای پول حتی برای مستمندان بکند. متاسفانه مواردی مثل مزاحمت و تمسخر و برخوردهای نامناسب و دعوت به داخل منزل هم دیده شده است.اکثر این نیروها پورسانتی کار می کنند که به عقیده من این یک نوع کاسبی است،چون مطمئنا آن نیرو در نقش یک بازاریاب تلاش می کند.شایدبرای مدتی با این روش ها بتوان صدقات بیشتری جمع کرد اما یقین بدانید چیزی که در نظر مردم ناخوشایند باشد در طول زمان محکوم به شکست استو نتیجه ی عکس خواهد داد.باید به گونه ای نیکوکاری و مددرسانی را فرهنگ سازی کنیم که با وجود مشغله ی فراوان مردم با دل و جان به سمت خیریه ها و فقرا بیایند و آنها را از یاد نبرند.
–شما مدیریت یک گروه فرهنگی-مذهبی بنام امام هادی(ع) (کمیل سابق) را نیز به عهده دارید که فعالیت های ویژه ای دارد…
بله…آن موسسه کاملا از خیریه امام صادق جداست و اختصاص به فعالیت های فرهنگی در سطح شهر دارد،مثل پخت آش نذری ۷۲ هزار کیلویی در ماه صفر یا برگزاری مراسم شب های قدر در پارک خلدبرین که استقبال قابل توجهی شد.
-بعضی ها به پختن آن آش نقد داشتند که چرا پولش صرف کارهای مهمتر برای نیازمندان نشده؟
هزینه این آش از نذورات مردم به همین نیت بود،چگونه می شود آن را به سلیقه خود جور دیگری خرج کنیم؟مردم هزینه دادند و آش را هم خودشان خوردند،ضمن اینکه این حرکت بزرگ یک پیام بزرگ داشت؛ فرهنگ نذر نباید فراموش شود.نذر فقط برای حاجت گرفتن نیست، فرهنگ “اطعام” و توجه به روزهای مهم تاریخ مذهبی ماست. ضمنا آنهایی که دست به نقد و ایراد گیری شان خوب است ثابت کرده اند کمتر اهل کمک هستند.بعد از پخت آش ما کمک برای جهیزیه گذاشتیم که از نظر منتقدان آش نذری مورد واجب همین بود اما فقط دویست هزار تومان جمع آوری شد!