خبر پارسی – یک روز میگویند میآیند و روز دیگر میگویند نمیآیند. یک روز خیال فعالیت سیاسی دارند و روز دیگر خیالی برای برگشت ندارند. این استراتژی این روزهای احمدینژادیهاست. برنامهشان را رو نمیکنند اما تناقض از رفتارهایشان میبارد. پروژههای خروج مشایی از سیاست و گردهماییهای هرچند وقت یکبارشان هم ره به جایی نبرده است. با همه اینها احمدینژادیها هنوز هم خلق و خوی گذشته را دارند و آنقدر به خودشان مطمئن هستند که تصور میکنند در صورت حضور و با تکیه بر آرای مردم به راحتی میتوانند دوباره به قدرت بازگردند. برای اصولگرایان هم نسخه میپیچند و از رموز عدم موفقیت اصولگرایان هم میگویند. حتی اصلاحطلبان را هم بدون وزن سیاسی و آن را یک جریان مرده سیاسی میدانند. این جدیدترین اظهارات و مواضع یکی از اطرافیان محمود احمدینژاد است.
دو روز پیش علیاکبر جوانفکر، مشاور رسانهیی محمود احمدینژاد به آریا گفت: تا آنجا که بنده اطلاع دارم، دکتر احمدینژاد قصد فعالیت سیاسی به معنای مصطلح آن را ندارد و گمانهزنیهای صورت گرفته در این زمینه واقعیت خارجی ندارد. جلساتی که ایشان برگزار میکند، به دنبال تحقق چنین هدفی نیست. وی اما از لازمههای بازگشت احمدینژاد اینگونه گفت: بازگشت به قدرت رسمی نیز مستلزم شرکت در ساز و کارهای انتخاباتی است که تا این لحظه هیچ صحبت یا فعالیتی در این زمینه انجام نشده است. علاوه بر این تا زمان برگزاری انتخابات فرصت زیادی باقی مانده است بنابراین انجام هر گونه بحثی در این زمینه بسیار زودهنگام و غیرمعتبر به نظر میرسد.
علی اکبر جوانفکر که خود تکذیبکننده جدایی مشایی از احمدینژاد در چند ماه پیش بود در مورد این روزهای مشایی یادآور شد: از زمان پایان کار دولت دهم به اینسو، آقای رحیم مشایی در عرصه قدرت حضور نداشته است. آنچه بنده عرض کردم این بود که ایشان برای همیشه از حضور در عرصه سیاسی کشور کناره گرفتهاند. آقای مشایی یک شخصیت فرهنگی به شمار میرود و بیشتر در همین حوزه، سرگرم انجام کارهای پژوهشی است.
وی اما خیالهای خوشی از بازگشت احمدینژاد دارد که نشان از ادامه تفکر سابق احمدینژادیها دارد. او در این مورد گفته است: آقای احمدینژاد دارای پایگاه قوی مردمی است و اگر تصمیمی برای بازگشت به عرصه خدمت داشته باشد، مثل سالهای ۸۴ و ۸۸ فقط روی آرای مردم حساب باز میکند. مردم ایران از نظر سیاسی بسیار رشد یافته هستند و به تجربه اثبات شده است که زد و بند میان عناصر و گروههای سیاسی تاثیر قابل ملاحظهیی در جلب آرای مردم نخواهد داشت.
مشاور رسانهیی احمدینژاد معتقد است که برخلاف گفتههای اصولگرایان احمدینژاد هنوز هم پایگاه وسیعی میان اصولگرایان دارد و حتی از علل ناموفق بودن احمدینژادیها نیز میگوید. وی افزود: اصولگرایان دربرگیرنده طیفی ناهمگون از عناصر سیاسی هستند. فکر میکنم این ناهمگونی که آشفتگی و درهمریختگی مواضع را به دنبال دارد، از دلایل اصلی عدم موفقیت اصولگرایان بوده است. اگر چهرههای شاخص اصولگرا را کنار بگذاریم، فکر میکنم دکتر احمدینژاد از مقبولیت زیادی نزد بدنه اصولگرایی که همین جوانان حزباللهی و متدین جامعه هستند، برخوردارند.
اما عجیبترین اظهارنظر اطرافیان احمدینژاد در مورد وضعیت اصلاحطلبان است که در مورد آن میگوید:اصلاحطلبان در امتحان انتخابات ۸۸ مردود شدند و عملا هیچ جایگاهی در عرصه سیاست ایران ندارند. فکر میکنم عناصری مانند آقایان هاشمی و خاتمی، با وجود همه ظاهرسازیهایی که میکنند، وزن سیاسی خود را کاملا از دست دادهاند و حتی قادر به حفظ خودشان در سپهر سیاست ایران نیستند چه برسد به احیای یک جریان مرده سیاسی؟! من ماندهام که شما به عنوان یک رسانه خبری براساس چه معیارهایی به تحلیل اوضاع و احوال سیاسی ایران میپردازید؟