خبر پارسی – مستانه مرتب – فرهنگ عمومی شهر زیر بار گدا پروری نمی رود و این پدیده چهره ی خیابان ها و سایر اماکن را ناخوشایند می کند اما آنها همه جا هستند،سر چهارراهها، پیاده رو ها،پارک ها،بانک ها،اغذیه فروشی ها،اماکن دولتی،پشت درب خانه وقتی با صدای زنگشان از خواب می پری و حتی وقتی بر سر مزار عزیزت در حال درد دل هستی و در حال و هوای دیگری…..
یکی اسپند دود می کند،یکی نسخه و عکس رادیولوژی نشان می دهد، یکی ظاهرا باردار است و با گذشت دو سال تکدی در یک خیابان همچنان ماه نهم بارداری را می گذراند! یکی کیف پولش را گم کرده و در شهر غریب است……گاهی اگر پول بدهی به هفت نسلت دعا می کنند و گاه اگر ندهی هفت جدت را به باد نفرین می گیرند!
گدایی بانوان و کودکان اکثرا به صورت تیمی و فصلی و گدایان مرد اکثرا معتاد یا معلولند. متاسفانه زنانی را می بینیم که در گرما و سرما نوزادهایی به همراه خود دارند که به آنها داروی خواب آور داده اند و برای به رحم آوردن دل رهگذران اجاره یا خرید و فروش می شوند.حتی در مواردی برخی از این نوزادان از دوران جنینی به دلیل معتاد بودن مادر، اعتیاد دارند و به آنها مخدر می دهند.
کارشناسان می گویند سن تکدی کاهش یافته است و قبلا آمار تکدی متعلق به معلولین و کهنسالان و از کار افتادگان بود. بر اساس آمار درآمد روزانه متکدیان شیراز برای سه ساعت کار مفید صد تا سیصد هزار تومان است که این رقم در شهرهای تهران و مشهد بسیار بیشتر می باشد. حال سوالی در ذهن پیش می آید که آیا افزایش روز به روز تعداد گدایان نشان از فقر و تورم روز افزون جامعه است؟ آن هم با وجودی که بر اساس ماده ۷۱۲ قانون مجازات اسلامی تکدی جرم اعلام شده و با آنها برخورد قانونی می شود؟ البته که شرایط اقتصادی می تواند در بوجود آمدن فقر و نیازهای گروهی تاثیر داشته باشد اما گسترش تکدی گری تنها به دلیل نیاز نیست و بیشتر یک ناهنجاری فرهنگی و آسیب به جامعه، از سمت کسانی است که به دنبال درآمد بالا و بدون زحمت هستند و با فریب جامعه باعث می شوند صدقه به دست مستحق واقعی نرسد.
یک روز که برای خرید از فلکه شهرداری به سمت بازار وکیل می رفتم نزدیک ارگ کریمخان چند پسر بچه ی فال و دعا فروش را دیدم که یک خانم توریست را محاصره کرده بودند تا از او پول بگیرند.هر چقدر آن خانم سعی می کرد از آنها فرار کند رهایش نکردند و تا انتهای بازار وکیل با او رفتند و در نهایت موفق شدند به زور از او مبلغی را تیغ بزنند! چقدر این اتفاقات برای وجهه ی شهر و کشور ما ناخوشایند است! یکی از آنها را صدا زدم و گفتم: فکر می کنی کار درستی می کنی که مثل آدامس به دیگران می چسبی؟ گفت: چاره ای ندارم! مادرم بیمار است و پدرم کارگر بود و از داربست افتاد و مرد! هشت خواهر و برادر هستیم و مجبوریم کار کنیم . لحظه ای دلم به درد آمد که دوستش گفت: چاخان نکن پدر…! و رو به من کرد و ادامه داد: هم باباش معتاده هم مامانش!این ها هم هر چی در میارن میشه پول دوای اونا! باورم نمی شد یک کودک هشت ساله اینقدر حرفه ای دروغ بگوید!عصبانی شد و به دوستش گفت:خیلی نامردی و به سرعت دور شد…..
شب دیگری هم در ترافیک خیابان معالی آباد در سرمای زمستان خانم خوش تیپ و زیبایی به شیشه ماشین کوبید. فکر کردم آدرس می خواهد یا هر کاری دارد جز گدایی! وقتی طلب پول کرد گفتم: این لباس هایی که تو پوشیده ای از لباسهای من گران تر است! با عصبانیت و صدای بلند گفت: حتما باید لباس پاره پوره بپوشم تا پول بدی؟!
علاوه بر این موارد بسیار که همه ی ما بارها در شهر با آنها برخورد داشته ایم،متاسفانه تعداد زیادی از متکدیان در کلان شهرها اصلا ایرانی نیستند.در تبریز که گدایان به شدت کنترل و ساماندهی می شوند از چهارصد متکدی دستگیر شده، دویست نفر از کشور پاکستان بوده اند که به صورت تیمی و به قصد گدایی وارد ایران شده اند. در مشهد ۶۵ درصد گدایان خارجی هستند و در شیراز نیز متکدیان پاکستانی زیادی به چشم می خورد. با وجودی که حساب های بانکی بسیاری برای کمک به بهزیستی، معلولین، بیمارهای سرطانی و خاص،بیماران سوختگی و موسسات خیریه معتبر وجود دارد،مردم شیراز به خاطر رحیم بودن، گدایان را ثروتمند کرده اند و شهر را به یکی از پایگاه های گدایی در ایران تبدیل نموده اند. یقین بدانید تنها طرحهای ضربتی جمع آوری آنها کارگشا نیست،همکاری مردم در بی اعتنایی به آنها موثرتر است.یکی دیگر از راههای پیشگیری از تکدی گری برنامه ریزی دقیق و طولانی مدت برای جلوگیری از مهاجرت به کلان شهرهاست چرا که بیشترِ متکدیان مهاجران هستند. امیدوارم که مسئولین…………و این هم مثل سایر امیدهایی که به مسئولین داریم، انشالله حل شود.
معاون اجرایی و خدمات شهری شهرداری شیراز از مرحله سوم جمعآوری متکدیان، معتادان و افراد ولگرد و روانی رها شده در سطح شهر خبر داده و اظهار داشته:این طرح از ۱۶ تیرماه جاری آغاز شده و به مدت ۱۰ روز ادامه خواهد داشت.
بنا بر گفته رمضان امینی: طرح یاد شده،با مشارکت شورای هماهنگی مبارزه با مواد مخدر، دستگاه قضایی، فرمانداری، نیروی انتظامی، بهزیستی و همچنین دانشگاه علوم پزشکی با محوریت شهرداری شیراز اجرا خواهد شد و سعی براین است که تمام افراد معتاد و متکدی از سطح شهر جمع آوری و به مراکز نگهداری و درمان انتقال داده شود.
وی در اظهار نظری جالب گفته است: شهرداری و شورای اسلامی شهر شیراز هیچ گونه وظیفه ای در بحث جمع آوری معتادان، متکدیان و افراد ولگرد ندارد، اما از آنجا که حضور این افراد هم برای سلامت، امنیت و آسایش شهروندان و هم زیبایی شهر یک تهدید محسوب میشود، شهرداری و شورای شهر در پاسخ به درخواستهای شهروندان و عمل به رسالت و وظیفه اخلاقی و انسانی، اقدام به جمع آوری این افراد از سطح شهر میکند.
امینی، همچنین از کوتاهی برخی از دستگاهها در عمل به وظیفه خود در این زمینه نیز انتقاد کرده است.
بنا بر گفته معاون اجرایی و خدمات شهری شهرداری شیراز: بیش از ۱۷۶ نفر از معتادان و متکدیانی که در مرحله اول و دوم جمع آوری شده بودند، متعلق به دیگر استان های کشور بودند که هزینه های درمان، اسکان، خوراک و پوشاک آنها به شهر شیراز تحمیل شد.
او البته به نکته ای درست اشاره می کند و می گوید: هرگونه نگاه عاطفی و کمک به این افراد باعث تداوم حضور این افراد و زمینهساز شیوع بیماریهای مختلف و کمک مستقیم به قاچاقچیان و فروشندگان مواد مخدر است.
با این وجود بسیاری از مردم دچار سر در گمی هستند که بلاخره این گدایان مجرم هستند یا مستحق؟ خانمی می گوید: واقعا در برخورد با آنها کلافه می شوم، اگر پول بدهم حس بد فریب خوردگی دارم و اگر کمک نکنم عذاب وجدان می گیرم که مبادا به یک فقیر واقعی کمک نکرده باشم.
به نظر می رسد حرف درست را معاون اجرایی و خدمات شهری شهرداری شیراز می زند.شاید «نه بزرگ»مردم به متکدیان آنها را بیش از آنچه هستند پررو نمی کند.شیراز قرار بود شهر عشق باشد نه شهر طمع!
“طبیبان” بهر روزی ، خلق را رنجور می خواهند / ” گدایان” در طمع ، فرزند خود را کور می خواهند / تمام ” مرده شوران” راضیند بر مرگ انسان ها / بنازم ” مطربان” را ، بهر روزی خلق را مسرور می خواهند …
و کاش نگاه ما به شیراز نگاه مطربان به روزی بود که شیراز با گدایانش مسرور نیست!