حال و روز مدیران کاربلد فارس/ابوعلی سیناهای تزریقاتچی!
سردبیر
خبرپارسی-شیخ اجل سعدی بزرگ می فرماید:
گرت مملکت باید آراسته / مده کار ُمعظم به نوخاسته
سپه را مکن پیشرو، جز کسی / که در جنگها بوده باشد بسی
به خُردان مفرمای کار دُرشت / که سندان نشاید شکستن به مُشت!
حکایت فارس و برخی مدیران محجوب اما کاربلدش را می توان در این ابیات سعدی جست.مدیرانی کارآزموده و کاربلد که حالا به جای بهره گیری از تجارب ذیقیمت شان در حکم ابوعلی سیناهایی هستند که به جای انجام امور مهم، سمت تزریقاتچی را به آنها سپرده اند!
افسوس!امروزه کافی است سری به اداره ثبت احوال فارس بزنید تا اوج درایت و بهره گیری از تجارب یکی از مدیران را به عینیه ببینید.حیدر اسکندپور که سابقه شهرداری و فرمانداری بوشهر و شیراز را هم در کارنامه دارد به یمن تدبیر دوستان به اداره ثبت احوال- محل اصلی فعالیتش – برگشته اما از ساده ترین احترام بایسته برای چنین مدیری هم محروم است. مدیری که نه میز دارد و نه صندلی و تو گویی فردی طرح کادی را به آنجا فرستاده اند تا دوران کارآموزی اش سپری شود!
آنهایی که چنین رفتاری را پیشه کرده اند کاش می دانستند آنچه امروز دارند و برایشان آرزو بوده برای امثال اسکندرپور خاطره است.کاش می دانستند قدر دانستن بزرگانی اینچنین، احترام به خود است وگرنه «سنگ بد گوهر اگر کاسه زرین شکند/ارزش سنگ نیفزاید و زر کم نشود» افسوس و صد افسوس که به جای امثال اسکندرپور کسانی برخی امور را بر عهده گرفته اند که در باب آنها ننوشتن بهتر است.اینجا برای شکستن سندان، مشت ها را فعال کرده اند!
نوشتن بیش از این در این باره شاید خاطر خود او را هم مکدر سازد اما به راستی آنهایی که شاهد این ماجرا هستند چه تصوری داشته و دارند؟با کدام متر و معیار چنین رفنارهایی را باب کرده اند؟برای بزرگ شدن لازم نیست صندلی را از زیر پای دیگران بکشی تا او بیافتد و هم قد شما شود.حاشا به شما و رفتارهایتان.