حجتالاسلام جعفر شجونی از جمله سیاستمدارانی است که صراحت لهجهاش بینظیر است. خیلی بیپروا از دولتی که بر سر کار بود و در زمان انتخابات از زمره حامیان دوآتشهاش محسوب میشد، انتقاد میکند و اکنون ترجیح میدهد که درمورد دولت جدید چندان به اظهارنظر نپردازد. شاید میخواهد مدتی از عمر آن بگذرد و بعد به قضاوت بنشیند اما ویژگی دیگر این عضو جامعه روحانیت مخالف بودنش با اصلاحطلبان است چنانکه اکنون بدون اسم آوردن از وزرای پیشنهادی که به جریان اصلاحات نزدیک هستند، میگوید تائید آنها از سوی مجلس گناه کبیره است.
اما این شخصیت در برخی موارد محافظهکار است و به تعریف و تمجید و لزوم تائید وزرای پیشنهاد شده جناح راست نمیپردازد بلکه میگوید مجلس باید بررسی کند و نظرش را بگوید نه بنده و شما! روز گذشته درباره وزرای پیشنهادی به مجلس با او صحبت کردیم اما در میانه مصاحبه به اصلاحطلبان که او همانند سالهای دور آنها را چپ میخواند اشاره و به انتقاد از آنها پرداخت.
متن گفتوگوی آرمان با شجونی در ادامه میآید:
کابینه پیشنهادی یازدهم روز گذشته به مجلس معرفی شد. ارزیابی شما از افراد معرفی شده چیست؟
صد نماینده به مجلس فرستادیم که این کار را بکنند و به بررسی وزرای پیشنهادی بپردازند اما از همان ساعات اولیه مخالفتها با تعدادی از اعضای معرفی شده آغاز شد. من چه اظهارنظری بکنم حالا! مقام معظم رهبری هم فرمودند که باید به دولت کمک کنیم. دولت کابینه به مجلس داد و در درون مجلس درباره اینها تحقیق میشود و اطلاعاتی از وزارت اطلاعات و نیروی انتظامی میگیرند و سوابقشان مشخص میشود. این یک کار تخصصی است و هر کمیسیونی یک تخصص دارد مثلا کمیسیون کشاورزی در این مورد خوب میداند.
اما برخی اصولگرایان و روزنامه کیهان دیروز خواستند تا چند نفر رد شوند.
کیهان نوشته است؟
بله؛ تازه اصولگرایان هم خواستند تا تعدادی تائید نشوند.
مثلا چه کسانی را گفتند؟ من در این کار دخالت نمیکنم چون واقعا اظهارنظر درمورد وزرای پیشنهادی کار خوبی نیست. این چیزهایی هم که روزنامهها همیشه مینویسند، مهم نیست چون هم راست وهم غیرراست مینویسند. بنده و شما که مسئولیت نداریم، نظر بدهیم و الان فقط نمایندگان مجلس مسئولیت دارند و باید بررسی کنند.
به هر حال جالب است که تاکید میکنند افراد نزدیک به اصلاحطلبان یا به قول شما چپیها تائید نشوند.
چپیها که واقعا خیانت کردند، وطنفروشی کردند، خون ریختند، از قانون جدا شدند و در خیابان مردم را کشتند. رای دادن به چپیها گناه کبیره است. راستیها هم باید صبر کنند و ببینند مجلس چه کار میکند.
چرا درباره چپها اینطور صحبت میکنید؟
چپیها برای این چپ شدند که ذاتشان خائن است، آنها حرف حسابی گوش ندادند. برای چی چپ؟ آدم، امام(ره) و قانون اساسی و رهبری را چرا باید چپ نگاه کند؛ راست نگاه کند. من داستانهای زیادی بلدم اما نمیتوانم همه را تعریف کنم. اینها بد عمل کردند و آرمان امام(ره) را فراموش کردند و دنبال حزب مشارکت رفتند. مگر امام نفرمود نمازجمعه و ۲۲ بهمن و روز قدس پس چرا یک نفر از آنها نمیآید در راهپیمایی. معلوم میشود که فرمانشان کج است. شما هم بیخود آنها را تائید میکنید.
سوال ما نظر شما بود؛ نه نظر خودمان.
شما گرایش دارید. غش میکنید و آن طرف میافتید. اگر کتابها را مطالعه کنید متوجه میشوید چه کسانی به انقلاب پشت کردند.
اما به هر حال ۸ سال دولت اصولگرا روی کار بود و خودتان از آنها هم انتقادات شدید میکردید. فراموش کردید؟
آن دولت ۴ تا ۵ سال اصولی بود و ۳ سالش هم غیراصولی بود که ما مخالفت کردیم. بد، بد است و خوب، خوب است. آدم میتواند تشخیص بدهد. ما الکی مخالفت نمیکنیم و الکی هم موافقت نمیکنیم.
افرادی که در دولت دهم بودند حالا باید چه کار کنند؟ میدانید آقای احمدینژاد دانشگاه زده است؟
او هر کار میتواند بکند. اکنون هم که به مجمع تشخیص مصلحت نظام رفت. ببینید همه ما در دستگاه پرونده داریم؛ پرونده خوب و پرونده بد داریم. یک ذره این خبرنگارها شیطنت هم میکنند و دروغ مینویسند. مثلا دو یا سه هفته پیش روزنامه… نوشته بود آقای شجونی در کار آقای روحانی کارشکنی میکند. من گفتم آخر با انصاف من نه مصاحبه کردم و نه آقای روحانی هنوز کاری کرده است که من بخواهم کارشکنی کنم. آخر چه کار کرده که من بخواهم کارشکنی کنم. آخر این کار وجدان و شرف میخواهد. خیلی از دوستان من از سراسر ایران پیام دادند برای این روزنامه.
برای اینکه حقیقت مشخص شود نظرتان را درمورد شخص آقای روحانی بفرمایید. خوشحال شدید از انتخاب شدنشان؟
نه من به روحانی رای دادم و نه جامعه روحانیت. وقتی مستنداتش را عنوان کرد، مردم علاقهمند شدند و رای دادند. ما هم نباید مخالفت کنیم.
آقای روحانی هم عضو جامعه روحانیت بود. چرا حمایت نکردید؟
آخر چهار سال بود که به جلسات نمیآمد. آقایان روحانی و ناطقنوری ۴ سال پیش از جامعه روحانیت بیرون رفتند و ما یک کلمه علیهشان حرف نزدیم البته به نفعشان هم در جامعه حرف نزدیم.
چرا در این ۴ سال نخواستید که برگردند؟
میل خودشان است. اگر میآمدند پذیرا میشدیم. نیامدند هم ما چیزی نگفتیم، غصه نخوردیم، خودکشی نکردیم.