مصرف کالای ایرانی، ایجاد اشتغال و افزایش ثروت ملی است یا رمز ناکارآمدی تولید ملی ؟!
سردبیر
خبر پارسی – سعید نظری – شاید این شعار رنگین را بارها بر سر لوحه شبکه اول سیما دیده باشید که «مصرف کالای ایرانی، ایجاد اشتغال، افزایش ثروت ملی»!
این شعار که رسانه ملی این روزها به شدت تبلیغ آن را در سر لوحه شبکه یک دنبال میکند، به نظر آرمانیترین هدف کشور برای ایجاد اشتغال و افزایش ثروت ملی است. اما در واقع رمز ناکارآمدی تولید ملی را باید در همین شعار جستجو کرد.
در حالی که کشورهایی همچون چین، کره جنوبی و مالزی در شرق آسیا، ترکیه در مرز اروپا و آسیا و برزیل در منطقه آمریکای جنوبی در رقابتی نفس گیر، خود را به ۸ کشور صنعتی دنیا نزدیک کرده و رشد اقتصادی نزدیک به ۸ درصد در کارنامه خود ثبت میکنند اما شعار مصرف کالای ملی با هدف توسعه تولید و اشتغال، همچنان به عنوان سیاستی برونگرا و شکست خورده در اقتصاد ایران دنبال میشود.
اگرچه کام ایران اسلامی در سالیان پس از انقلاب همواره با مزه جنگ و تحریم تلخ شده اما این کشور از دو مزیت مهم منابع غنی انسانی و طبیعی برخوردار است که امکان رشد سریع اقتصادی را میتواند برای آن فراهم کند.
هدفگذاری نامناسب و بیتوجهی به الگویهای موفق توسعه اقتصادی و وابستگی شدید دولت به پول نفت باعث شده که حتی دولتهای جمهوری اسلامی به اسناد توسعه ابلاغی از سوی رهبر معظم انقلاب همچون سیاستهای اصل ۴۴ قانون اساسی، چشم انداز توسعه بیست ساله و سیاستهای اقتصاد مقاومتی پایبند نباشند و سادهترین شعار یعنی «مصرف تولیدات داخلی» را در برای رونق بازار و تولید دنبال کنند.
اقتصاد در هم گسیخته جهان امروز مطابق الگوهای مختلف توسعه، نگرشی برونگرا را برای موفقیت در پی گرفته است. کشورهای همچون چین و کره و ترکیه و هندوستان و برزیل با نیمنگاهی مثبت به بازارهای جهانی، به جای التماس به بازارهای داخلی خود، راه صادرات را در پیش گرفتند و از این جهت امروز سرانه ناخالص ملی آنها ۱۲ هزار تا ۲۳ هزار دلار برای هر شهروند ثبت شده، رقمی که در ایران با وجود تمام منابعش به ۳ هزار دلار نمیرسد.
اگرچه بحران انرژی و محیط زیست دنیای معاصر را در برابر چالش بزرگی قرار داده، اما ایران اسلامی به مدد وجود متعدد ذخایر طبیعی و اقلیم آب و هوایی، یکی از مراکز مهم تولید انرژی در دنیا به شمار میرود در حالیکه سهم درآمدی ایران در برابر میزان انرژی که در اختیار دنیا قرار میدهد، بسیار ناچیز است.
متاسفانه نگرش درونگرا به اقتصاد ایران و فقدان سیاستهای مشخص حمایت از بخش خصوصی و غیر دولتی و نبود روشهای مطمئن برای جلب مشارکتهای اقتصادی کشورهای دیگر و سرمایهگذاران غیر ایرانی از جمله مباحث مهمی است که اشتغال در بازار ایران را با بحران روبرو کرده و وجود ارقام بیکاری بالای ۲۰ درصد بر دامنه نگرانیها افزوده است.
دنیای تجارت امروز با شعار «تولید ارزان و با کیفیت» بیش از هر چیز بر اصل رقابت استوار است و در این پازل رقابت هرکس توان کمتری داشته باشد، به سرعت گردونه را ترک کرده و مجبور به جیرهخواری از سفره دیگران است.
در این میان اما رسیدن به اشتغال پایدار با چشم دوختن به بازارهای داخلی امکانپذیر نست. اشتغال پایدار به یافتن بازارهای هدف جدید وابسته است و باید راه تجارت را از کوچه بازارهای شهرهای کشور به بازارهای بزرگ دنیا انتقال داد.
نکته دیگر اینکه در دنیای معاصر ارزش افزوده و ایجاد ثروت تنها از طریق تولید کالای فیزیکی میسر نمیشود، در این دنیای توسعه یافته فروش دانش و تکنولوژی، ثروتی چند صد برابری نسبت به تولید کالا ایجاد میکند. کما اینکه تولید ناخالص داخلی شهر توکیو در ژاپن هم اکنون ۱۱۹۱ میلیارد دلار چندین برابر نفت صادراتی کشورهای عضو اوپک برآورد شده است.
توسعه اشتغال برای فارغ التحصیلان دانشگاهی با تمسک جستن به شعار صرف «تولید داخلی» امکانپذیر نیست. ایجاد شبکههای دانش بنیان که قادر به تولید دانش و تکنولوژی باشند، تنها راهی است که میتواند به نیاز اشتغال فارغ التحصیلان دانشگاهی کمک کند.
متاسفانه سرمایهگذاریهای گستردهای که جمهوری اسلامی ایران در حوزه تاسیس و گسترش آموزش عالی در کشور انجام داده است، با نیازهای بازار کار تطابق ندارد و عمده فارغ التحصیلان در دو زمینه مهارتی و تولید دانش و تکنولوژی فاقد توانایی لازم هستند.
اگرچه نرخ رشد توسعه دانش در ایران در مقام اول خاورمیانه قرار دارد اما این نوع تولید دانش تا به مرحله تجاری سازی نرسد امکان ایجاد ارزش افزوده و تولید ثروت و در نهایت اشتغال پاپدار را برای کشور فراهم نخواهد کرد.
تغییر نگرشهای حاکمیتی نسبت به اقتصاد در دنیای توسعه یافته و بازگشایی مرزهای کشور به روی ثروتهای بینالمللی میتواند زمینه بروز شکوفایی منابع بینظیر انسانی در ایران را فراهم کند.
ایران برای رسیدن به جمع کشورهای توسعه یافته راه دشواری دارد، تاکیدات پیدرپی رهبر انقلاب در چند سال اخیر در حوزه اقتصاد و توسعه و انتقادات معظم له از کم کاریها در این حوزه، دقیقا بیانگر چالشهای بزرگی است که ایران اسلامی برای آینده اقتصادی خود در گردونه رقابت با قدرتهای اقتصادی از جمله اقتصادهای نوظهور دارد.
بنابراین اصلاح نگرشها از بازار داخلی به بازارهای جهانی و از تولیدات سخت به تولیدات نرم افزاری و تکنولوژیک تنها راهی است که میتواند اقتصاد ایران را چارچوب شیشهای و شکننده به دیواری مقاوم و ثروت آفرین جابجا کند.