روزنامهنگاری در کشورما دچار انقطاع نسلی و ذهنی است. ۲۰ بهمن ۶۹ روزنامهای در ایران متولد شد که به اعتقاد بسیاری آغاز فصلی تازه در روزنامهنگاری ایران بود، فصلی که با «سلام» آغاز و با دولت اصلاحات شکوفا شد.
روزنامه شرق در ادامه نوشت: جمع نخستینی که «سلام» را پایهگذاری کردند لزوما روزنامهنگار نبودند. سیاسیونی بودند که حرفهایی برای گفتن داشتند و به دنبال فضایی برای انعکاس آن حرفها بودند. از آن جمع فقط «عباس عبدی» روزنامهنگار ماند. بعد از «سلام» سیاسیون پیشین هم به کار اصلی خود بازگشتند. تقریبا کسی از آن نسل در مطبوعات نمانده و کمتر روزنامهنگاری است که خاطره و سابقهای از همکاری با «سلامی»ها در یاد داشته باشد. تجربهای که میتوانست بماند و منتقل شود. اینکه «سلامی»ها که بودند و چه میخواستند، در نوشتههای عباس عبدی، ابراهیم اصغرزاده و اکبر اعلمی درباره چرایی انتشار این روزنامه آمده است. گزارش ما بدون اینکه به دلایلی قصد پرداختن به سرانجام «سلام» را داشته باشد صرفا برداشتی است از حال و هوای روزنامهای که نماند…آخرین شماره سلام ۱۷تیر ۷۸ منتشر شد.
خیابان فلسطینجنوبی نبش دومین کوچه از سمت چپ یک ساختمان شش طبقه است. در اصلی رو به خیابان باز میشود و در دیگر داخل کوچه. از بچههای قدیمی «سلام» که سوال میکنی یادشان نمیآید که ساختمان دری هم در این کوچه داشته است احتمالا این در بعدا باز شده است. روزنامه «سلام» از روز نخست انتشار تا سال ۷۵ در این ساختمان منتشر میشد و بعد به انتهای خیابان کوچ کرد. برای پیداکردن ساختمان ابتدا کمی مشکل دارم. اول به «عباس عبدی» که در مقاطعی دبیر اقتصادی، عضو شورای سردبیری و سردبیر روزنامه بوده است زنگ میزنم نه اسم کوچه خاطرش هست و نه نمره و پلاک. نشانی تصویری میدهد. «۵۰ متر میروی پایین، دست چپ، اولین کوچه سمت چپ، روبهرویش یک پردهفروشی است وکنارش یک داروخانه. نبش یک کوچه است و درش روبه خیابان باز میشود». بر نشانیهای عبدی گرد ۱۵ساله نشسته، نه ردی از آن داروخانه است و نه پردهفروشی، به جایی نمیرسم. اینبار به «اکبر اعلمی» دبیر بخش گزارش روزنامه زنگ میزنم او هم سعی میکند کمکم کند. میگوید: «یک ساختمان جنوبی نهچندان قدیمی است که بعد هم به مرکز تحقیقات استراتژیک نظام بدل شد.» سعی میکنم از این نشانی آخر کمک بگیرم. همچنین از سوپر روبهرویی و عینکفروشی دو طرف ساختمان، به آنها هم همین نشانی را میدهم و کسی چیزی نمیداند. قدیمیترین کاسب خیابان اما قدمتش به ۱۰سال نمیرسد نه اسمی از «سلام» شنیدهاند و نه مرکز تحقیقات استراتژیک. با نگهبان ساختمانی که احتمال میدهم همان ساختمان «سلام» باشد صحبت میکنم او هم نمیتواند کمکی کند، همراهم از در خارج میشود در همان حال با پیرمرد سیهچردهای که از روبهرو میآید مواجه میشویم، به من معرفیاش میکند و میگوید از او سوال کن، او میداند، از همه اینجا قدیمیتر است و خبر دارد. از پیرمرد سوال میکنم شما میدانید ساختمان روزنامه «سلام» کجا بود. سر تکان میدهد و میگوید: «همین ساختمان» و بعد هم داخل کوچه را نشانم میدهد و میگوید از همین در که بروید داخل، همانجا ساختمان روزنامه است. میگوید بیستوچند سال است که واکسی است و همان دور و اطراف بساط میکند.
«علی مردان غفاری» خاطراتی هم از روزنامهنگاران و کارمندان «سلام» دارد اگرچه اسم و نشانیی از آنها به یاد ندارد. اما خیلی وقتها میرفته آنجا ناهار میخورده و برخی اوقات هم کفشهایشان را واکس میزده. میگوید که آدمهای خوبی بودند و بعد هم که رفتند ساختمان دوم گهگاه میرفتم آنجا. اما دیگر نمیدانم چه شد. من دیگر نرفتم. زنگ اول ساختمان را میزنم، شرکت فنی شیمیایی. فردی من را به داخل و نزد رییس شرکت هدایت میکند. رییس میداند که اینجا پیشتر ساختمان روزنامه «سلام» بوده است. اگرچه او ساختمان را در حالی که چند سالی از رفتن روزنامه و خالیبودنش میگذشته، از مالکش خریداری کرده است. ساختمان روزنامه «سلام» در اختیار بسیج بوده که بعد به موسویخویینیها اجاره داده شد. میگوید: «روزنامه که از اینجا منتقل میشد مالک اصلی هم شکایت کرد و ملکش را پس گرفت.» ساختمان پیشین روزنامه «سلام» پنج طبقه است. طبقه نخست اداری، دوم تحریریه. سوم آگهیها و چهارم لیتوگرافی بود. زیرزمین ساختمان هم آشپزخانه بود. حالا دفاتر شرکتهای اداری، پزشکان و مشاوران حقوقی در طبقات این ساختمان جای گرفتهاند. تحریریه روزنامه «سلام» با موکت فرش شده بود. روزنامهنگاران و کارمندان حق ورود با کفش به داخل تحریریه را نداشتند اگرچه در سالهای بعد موکت جمع شد و میز صندلیها باقی ماند. وارد تحریریه که میشدی اتاق روبهرو متعلق به سردبیر بود و کنارش ابتدا گروه اجتماعی، بعد اقتصادی و سپس سیاسی و ورزشی قرار داشت.
«سلام» به شکل شورای سردبیری منتشر میشد. نخستین اعضای این شورا «سید عبدالواحد موسویلاری»، «ابراهیم اصغرزاده» و «عباس عبدی»، بودند. نخستین تحریریه «سلام» هم شامل ۱۱ سرویس بود و دبیران آن به شرح زیر بودند: «ابراهیم اصغرزاده» دبیر سرویس سیاسی داخلی، «وفا تابش» دبیر سرویس سیاسی خارجی، «سید محمد رضوییزدی» دبیر سرویس معارف اسلامی، «عباس عبدی» دبیر سرویس اقتصادی، «بهروز صحابه» دبیر سرویس ورزشی، «مسعود مظفری» دبیر سرویس اجتماعی، «مهرنوش جعفری»دبیر خبر، «محمدمهدی حیدریان» دبیر سرویس فرهنگی- هنری، «سیدمحمود حسینی» دبیر سرویس علمی پژوهشی، «اکبر اعلمی» دبیر سرویس گزارش، «محمدابراهیم انصاریلاری» دبیر صفحه حقوقی، «عیسی ولایی» بخش شهرستانها (مدیریت بر سرپرستیها، خبرنگاران و توزیع) و «میرعلی نگارنده» بخش شهرستانها (مدیریت خبر).
«سلام» در روزگار بدون اینترنت منتشر میشد و تنها دستگاه خبررسان تلکس روزنامه بود. در طول روز تحریریه خالی بود و روزنامهنگاران بیرون از روزنامه در حوزههای خبری، مشغول تولید خبر و گزارش بودند. روزنامه حتی آن اوایل برای تهیه عکس هم به خبرگزاری وابسته بود. هرروز بعدازظهر یک نفر میرفت خبرگزاری ایرنا و عکسهای مورد نیاز را از آنجا تهیه میکرد. کارمندان و روزنامهنگاران «سلام» خاطرات زیادی دارند از نحوه تعیین فونت روزنامه که میخواستند متفاوت از دو روزنامه کیهان و اطلاعات باشد تا تجمع انصار حزبالله در یک بعدازظهر پنجشنبه جلو روزنامه در سال ۷۴٫
شاید مهمترین رخداد روزنامهنگاری که به نام «سلام» ثبت شده است. افشای اختلاس معروف ۱۲۳ میلیاردی بنیاد مستضعفان بود. اما اینکه چه شد «سلام» برای نخستینبار توانست خبر اختلاس را کشف و منتشر کند شاید به این برمیگردد که یکی، دو نفر از روزنامهنگارانش پیشتر کارمند این بنیاد بودند و از این طریق خبر را با جزییات مستندش منتشر کردند. «سلام» بعدها به نوعی مبتکر اولینها در روزنامهنگاری شناخته میشود. نخستین روزنامهای بود که در آن زمان صفحهای ویژه زنان منتشر میکرد. «پروانه محیی» مسوول این صفحه بود که ابتدا کارش را با انتشار خبرهای دادگاه خانواده در ستون زنان آغاز کرد و بعدها مسوول صفحهای به همین نام شد. «سلام» همچنین ستونی داشته که بعدها زیاد از آن یاد میشد و ابتکارش برای این روزنامه ماند. ستون «الو سلام» که «جعفر گلابی» مسوولش بود و سربرگهایی جدا و متفاوت از سربرگهای روزنامه داشت به اندازه نصف کاغذ آچهار که با رنگ سبز بالای آن نوشته شده بود «الو سلام». این ستون همانی است که الان در بسیاری از روزنامهها وجود دارد و پیامها و خواستههای مردمی در آن منتشر میشود.
قدیمیهای «سلام» تعریف میکنند که فضای روزنامه صمیمی و دوستانه بوده است. «سلام» در دوران انتشارش و پیش از توقیف کامل، یک توقیف کوتاهمدت هم به خود دیده است. ۱۳ اسفند ۷۴، ساعت ۱۲ شب و در روزهای آخر منتهی به انتخابات مجلس پنجم این روزنامه به مدت ۴۸ ساعت منتشر نشد. گفته شده وقتی تب انتخابات ۷۶ در کشور بالا گرفت، فروش روزنامه «سلام» فوقالعاده شد. برای اولین بار جلو کیوسکها برای خرید روزنامه «سلام» صف میبستند. بیتردید یکی از محوریترین پشتوانههای تبلیغاتی انتخابات دوم خرداد، روزنامه «سلام» بود.