خبر پارسی – زنده یاد ،محمدمهدی مظلومزاده -در استان پهناور فارس، بقایای آثار باستانی و برجهای سنگی ناشناختهای از دوران هخامنشیان،و چهار طاِهای آتش خبر ساسانیان دیده می شود، که باستان شناسان و محقّقان ایرانی و خارجی،بدون اطلّاع از رمز و راز آنها، بر روی یکایک آثار، نامهایی نهادهاند که از واقعیت به دور است. با اینکه نظریات دانشمندان مزبور به جای خود قابل احترام میباشد، با این همه به جاست که در اینمقاله، جایگاه این آثار را در زمان هخامنشیان در فارس، همانند کشف آثار باستانی، بر همگان معلومنماییم.
باستان شناسان و محققّان، هیچ گاه پیرامون یک سلسله برجهای سنگی هخامنشی که از«پاسارگاد» و «تخت جمشید» به فاصلههای نیم کیلومتر یا یک کیلومتر از یکدیگر با عبور ازکوهستانها و دامنه آنها و از کف درّهها، به طرف «شوش» و «اکباتان» و مرزهای غربی و دیگر نقاطکشور میرود، یا به حفرههای بالای برجها که جای نصب آتشدان سنگی بوده و آتش خبر در آنهاروشن میشده و آثار دیدهبانی و اسکان نگاهبانان برجها در کنار آنها، نیاندیشیدهاند. آنان، بدونتوجّه به آثار یاد شده که با یکدیگر ارتباط مستقیم داشتهاند، آنها را آتشگاه، پرستشگاه، قربانگاه وآرامگاه پنداشته و نامیدهاند.
در زمان هخامنشیان، برجهای آتش خبر، جزء اسرار نظامی و سیاسی ارتش و گارد جاویدان بودهو کارکنان آنها نیز همه نظامی بودهاند که اسرار برجها را در سینههای خود محفوظ میداشتند، زیراافشای آنها علاوه بر خطری که برای کشور داشت، به قیمت جان آنان نیز تمام میشد، لذا کسی هم ازاسرار برجها سر در نمیآورد، به ویژه که لباس نگاهبانهای برجها مذهبی به نظر میرسید، چنان چهدیده بانهای چهار طاِهای خبر رسانی ساسانیان نیز هیربذها ـ یا در لباس هیربذ ـ بودند و کسی پیبه اسرار چهار طاِها نبرده است.
اگر پیرامون برجها نظر دقیقی بیافکنیم و آنها را به دقّت مورد بررسی قرار بدهیم، به خوبیدرمییابیم که همه برجها در ارتباط با هم بودهاند و در یک ردیف نامنظم واقع بوده و یک هدف رادنبال میکردهاند. بعد از هخامنشیان، پارتیان از برجهای آنان استفاده میکردند و سپس ساسانیان نیزبه همین گونه از چهارتاِها استفاده میکردند.
ساسانیان که در محو آثار پارتیان تلاش پی گیر داشتند، خود نیز دست به ابتکار زده و به وسیلهکَرتیر (Kartir)، هیربذهیربذان زمان شاپور اول، به جای برجهای آتش خبر، چهار طاِهای آتشخبر در مسیر پایتختهای خود با دیگر نقاط ایران و مرز غربی کشور، احداث نمودند که در زمستاننیز به هنگام باران در خبر رسانی دچار مشکل نمیشدند. ضمناً چهار طاِها نسبت به برجها ظاهریمذهبی بیشتری داشته و در مواقع خاصّ مذهبی، در برخی از آنها به ستایش آتش مقدس که به آن جاانتقال میدادند، میپرداختند و به همین جهت کسی پی به اسرار نظامی ـ سیاسی آنها نمیبرد.«کرتیر» یکی از شخصیتهای مهم مذهبی و سیاستمدار بزرگی بود که مورد احترام مردم و سلاطینزمان خود بود و چهار طاِهای او را نیز آتشکده و محل نیایش آتش میدانستند.
برجهای آتش خبر هخامنشیان و نیز چهار طاِهای آتش خبر ساسانیان، در یک ردیف نامنظّم،از دامنه کوهستانها و روی تپّهها و کوهها و در کف درّهها و داخل شهرها و آبادیها میگذشت و هرکدام با مصالح آن محل که سنگ تراش و بست، یا سنگ لاشه و ملاط گچ بود، ساخته شده و در کنارهر برجی صفّهای بود و برروی آن ساختمان نگهبانهای آتش که به دو طرف روزنه یا دریچه داشت وهنگام دیدهبانی از طریق آن، یا از روی صفه و خارج از بنا، برجهای طرفین را زیر نظر داشتند، تا بهمحض روشن شدن آتشدان یکی از برجها، همان نوع آتش را در آتشدانِ برج خود روشن کنند، تانگاهبانان برجِ بعدی متوجّه شده، برج خود را روشن نمایند.
نگاهبانان هر برج، با روشن شدن برج بعدی، آتش برجِ خود را با آب خاموش میکردند. ارسالخبر با آتش در شب و در ظرف مدت کوتاهی انجام میگرفت، زیرا دیده بانهای برجها سریعاً عملمیکردند و خبر از طریق آتش به سرعت به پایتخت مخابره میگردید و شاه در جریان نوع آتش خبرو وقوع حادثه قرار میگرفت.
برجهای آتش خبر، غیر از برجها و میلهای بلندی بود که بعد از اسلام، جهت راهنمایی قوافل درشبها روشن میگردید. این برجها از زیربنای سکو شکل و سه پلّهای بر روی زمین احداث شده وبدنه برج با روزنه داخل آن و نردبام یا پلّکان سنگی یکپارچه بر بالای سکو و قسمت بالای برجها نیزبه شکل سکو سه پلّهای معکوس تشکیل شده و در داخل برجها نیز پلّکانی دور پیچ و حلزونی شکلساخته شده که به پشت بام برجها راه داشت و تنها یکی از دیده بانها از آن بالا میرفت و آتشروشن میکرد؛ یعنی با آتش علامت میداد.
در پشت بام برجها نیز دو آتشدان سنگی نصب بود که یکی از آنها مکعب مستطیل شکل وتوخالی بود و در آن آتش خبر مثبت ـ که شعله سفید رنگی داشت ـ روشن میکردند و دیگریاستوانهای و باریک و توخالی و بلند بود و در آن آتش خبر منفی ـ که سرخ رنگ بود ـ مشتعلمیگردید. سوخت آتشدان مثبت که خبر شاد و پیروزی در آن شعله ور میگردید، هیزم آغشته به پیهحیوانات یا مواد سفید رنگ دیگر بود و سوخت آتشدان منفی نیز هیزم معمولی بود که شعلههایسرخ رنگی دارد و نوع آتشهای رمزی را مراقبان بروج از دور تشخیص داده، همان را روشنمیکردند.
زنده یاد استاد علی سامی، باستان شناس معروف فارس که ریاست اداره باستانشناسی استان وبنگاه علمی تخت جمشید را عهده داشت، ضمن ردّ معبد بودن برج نورآباد از جانب گیرشمن، بهبرجهای آتش خبر چنین اشاره کرده است:
«در زمان شاهان هخامنشی، بین سه پایتخت مهم یعنی تخت جمشید، شوش و اکباتان، برجهایبلندی در بالای کوهها احداث نموده، پاسبانهایی روی آن میگماردهاند که در روز به واسطه علایمیو در شب توسط آتش، اتّفاقات مهمّ و فوری را از اقصی’ نقاط، به دربار برسانند. کما این که در سال۴۷۹ پیش از میلاد، وقتی که سردار ایرانی ـ ماردونیا ـ وارد آتن شد، در همان شب، خشایارشاه را کهدر سارد بود، مطلّع ساخت».۱
گزارش مخابره آتش خبر به «سارد» در مورد ورود سردار ایرانی به «آتن» بیانگر آن است کهاحداث برجهای آتش خبر، تا نقاط دورتر از ایران کنونی، یعنی در متصّرفات سلاطین هخامنشی همادامه داشته است.
استاد احمد اقتداری محقّق بزرگوار لاری نیز در مورد برج نورآباد چنین نظر داده است: «من گماندارم، این اثر برای منظور راهنمایی و آتش خبر مورد استفاده بوده است».۲
یوزف ویسهوفر هم به علامت دادن با آتش در زمان هخامنشیان اشاره کرده است:
«سیستم ارتباطی از طریق علامت دادن با آتش یا نور، مجموعاً سیستمی را پدید آورده بودند کهبسیار باعث حیرت یونانیان و رومیان شد، و بر آنان اثر گذاشت. شالوده این نظام ارتباطی مجهز، زیرساخت امپراطوری پارسی بود که بعدها، مورد ستایش و تقلید قرار گرفت… بنابراین، تعجّب آورنیست که پیامهای سلطنتی میتوانستند در کمترین زمان، انتقال یابند».۳
خبری که با آتش به پایتخت مخابره میگردید رمزی بود و از هجوم دشمن به مرز، یا شکستپارسیان در جنگ و یا هجوم کشتیهای بیگانه به خلیج فارس و دریای عمّان خبر میداد. مسئولبرج مرکزی دریافت خبر در پاسارگاد (معروف به زندان سلیمان) یا مسئول برج دریافت خبر در نقشرستم (معروف به کعبه زرتشت) بلافاصله با دریافت نوع خبر با آتش، آن را به سمع شاهمیرسانیدند. شاه هخامنشی با دریافت خبر بر کرسی مخصوص که دو آتشدان در طرفین پیش رویآن قرار داشت، مینشست و وضعیّت هر چه بود ـ مثبت یا منفی ـ آتشدان مربوطه را با نوع شعله یادشده روشن میکرد، تا حاضران از نوع خبر آگاه شوند. شخصیتهای مهم کشوری و لشکری نیز بهدعوت شاه، به خدمت میرسیدند. ولیعهد و دیگر سران کشوری در پشت سر شاه و سران لشکری ورییس گارد در پیش روی شاه با احترام میایستادند و شاه پیرامون رُخداد جدید با آنها به شورمینشست و دستورات لازم را جهت کمک رسانی به پارسیان در جنگ و یا عقب راندن کشتیهایبیگانه از خلیج فارس صادر مینمود.
خوشبختانه دو نقش برجسته از این دیدار به وسیله داریوش بزرگ در تخت جمشید دیده شده کهگفتار ما را در این مورد تأیید مینماید. در نقشهای دوگانه، داریوش اوّل بر کرسی مخصوص نشستهو دو آتشدان در پیش روی او قرار دارد. در پشت سر وی شخصیتهای مهمّ کشوری ـ به خصوصولیعهد ـ پیش روی او سران لشکری به حالت احترام ایستادهاند و شاه در حضور بزرگان، با سردارانخود به شور نشسته است.
به گفته شادروان استاد علی سامی، دو مجلس بزرگ حجّاری از جلوس داریوش بزرگ بر دیوار وایوان شرقی و جنوبی حیاط شرقی تالار نود ونه ستون به دست آمده که هر دو مجلس همانندیکدیگرند و داریوش بزرگ بر روی صندلی نشسته، ولیعهد وی خشایارشاه و یکی از بزرگان ومحافظ مخصوص شاه در پشت سر وی ایستادهاند.۴
در مقابل داریوش نیز فرمانده گارد جاویدان یا متصدی برج مرکزی دریافت خبر، با محافظان یافرماندهان ارتش قرار دارند. شاه ضمن بیان رویدادی که خبرش از طریق برجها دریافت شده، اوامرلازم را به ایشان گوشزد میکند.
به گفته زنده یاد سامی، مجلس حجّاری طرف جنوبی که سالمتر مانده بود، توسط شادروان سیدمحمدتقی مصطفوی در بهار ۱۳۱۷ شمسی به موزه ایران باستان در تهران انتقال داده شده و در تالارموزه مزبور نصب گردیده است. مجلس دیگری که در محلّ نگاهداری میشود نیز شکستگیهاییپیدا کرده و بخشی از نقشهای آن ضایع شده است.۵
اگر خبر رسیده از طریق آتش در برجها، از شکست لشکریان پارس خبر میداد، فرمانده ارتش یاگارد جاویدان فوراً نیروی کمکی به طرف آنان گسیل میداشت و نیز اگر خبر از هجوم کشتیهایدشمن به خلیج فارس میرسید، جهت شکست و برگشت آنها اقدامات لازم به عمل میآمد. به طورکلّی خبرهایی که از اطراف با آتش به پایتخت میرسید، به وسیله متصدّیان برجهای مرکزی دریافتآتش خبر در پاسارگاد یا نقش رستم که شخصی نظامی و خبره بود و درمییافت چه نوع خبری باآتش مخابره شده، در دفاتر مخصوص ثبت مینمود. این اخبار که در همان محل (بُن خانه) نگهداریمیشد.
احداث برجهای آتش خبر و تشکیلات آن از ابتکارات کوروش بزرگ، نخستین شاهنشاه ایران ـاز نسل کوروش اول مدفون در پارسوماش ـ و چهارمین جانشین هخامنش ـ سر سلسله هخامنشیان ـبود که از پاسارگاد تا دیگر نقاط دور برج سازی شده و برج بانان نیز تحت حمایت گارد یا شخص شاهبه کار خود به نحو شایسته مشغول میشدند.
داریوش بزرگ، از نسل آریارَمنا ـ برادر کوروش اوّل ـ مدفون در آرامگاه صخرهای واقع در ناحیهرستم ممسنی که تخت جمشید را احداث نمود، برج مرکزی دریافت خبر را از پاسارگاد به تختجمشید تغییر مکان داد که با بنای جدیدتر و زیباتری در ناحیه نقش رستم ساخته شد، امّا در مسیرخود به نقاط دیگر کشور، از برجهای سابق استفاده میشده است. برجهای مرکزی، خبرها را ازبرجهای دوگانه نزدیک خود میگرفتند که در جای خود معرّفی خواهند شد.
در پشت مسکوکات برخی از سلاطین هخامنشی، پارتی و ساسانی، تصاویری از برجهای آتشخبر پیروزی آنان حک شده که چون کوتاه نقش شده کسی متوّجه تصویر برج آتش خبر بودن آننمیشود. هم چنان که بسیاری از وسایل و ظروف منازل زرتشتیان و حتّی مسلمانان، به شکلبرجهای آتش خبر، از ورشو، مس، روی و دیگر فلزات ساخته شده است از قبیل؛ چراغ چملیemli)§(C، ظروف میوه خوری مخصوص سفره عید نوروز، شمعدانهاو گلدانها که همانند برجهاقسمت تحتانی شان در سه ردیف بزرگ و کوچک میشود، بدنه آنها در وسط آن و قسمت فوقانی نیزشبیه قسمت زیرین و معکوس میباشد.
دکتر گیرشمن، پیرامون سکّههای منقوش به تصاویر برجهای آتش میگوید: «بر پشت سکّههایبرخی از شاهان محلّی پارس، آتشکدههایی (برجهایی) منقوش است که بر بام آن دو آتشدان نمایشداده شده. آتشدان روی شبکهها از پهلو دیده میشود و هر کدام دارای سه پلّه است. بنابراین، اشکالروی سکّههای مورد بحث، تصویر معابدی (برجهایی) نظیر معبد (برج) نورآباد (در ممسنی) را نشانمیدهد. در این جا یقین قطعی داریم که آتش در آتشدانهای واقع بر فراز بام گذاشته (افروخته)میشده است».۶
گیرشمن متوجه برجهای آتش خبر در مسیر راهها نشده است و به همین جهت برج نورآبادممسنی را آتشکده نامیده است. سکّه شناسان هم بدون توجّه و اطّلاع از برجهای خبر رسانی باآتش، نقوش پشت سکّهها را آتشگاه مخصوص شاه، آتشدان و آتش مقدّس و آتش درفش کاویانیپنداشتهاند.
ناگفته نماند که پیامهای رمزی با آتش خبر بر روی کاغذ یا در دفاتر مخصوص نوشته و دربرجهای مرکزی دریافت خبر در پاسارگاد و نقش رستم بایگانی و نگهداری میشد. با هجوم اسکندرمقدونی به پارس و تختجمشید و پاسارگاد، اسناد و دفاتر مزبور را هم احتمالاً به تصور آن کهمدارک معبد بوده و شامل مسایل مذهبی میشده، به آتش کشیده و بدین طریق اسرار برجهای خبراز نظر دشمنان پنهان و به دست فراموشی سپرده شده است. از این روی امروزه باستان شناسان آنهارا معبد و آتشکده و آرامگاه دانستهاند.
ما در این جا، علاوه بر برجهای مرکزی دریافت خبر کوروش بزرگ در پاسارگاد و داریوش بزرگدر نقش رستم، بقایای برخی از برجهای سنگی آتش خبر را در نقاط مختلف فارس، تا آن جا کهشناسایی شدهاند، معرفی میکنیم:
الف ـ بقایای برجهای مرکزی دریافت آتش خبر و برجهای تابعه در زمان هخامنشیان:
برج مرکزی دریافت خبر در پاسارگاد (بُن خانه):
در نیم کیلومتری شمال کاخ اختصاصی کوروش بزرگ واقع در پاسارگاد، برج سنگی و مرکزی
دریافت خبر واقع شده که این بنای چهار گوش فعلاً ویران شده و تنها ضلع غربی آن بر جا ماندهاست. باستان شناسان این برج را آرامگاه کمبوجیه، آتشگاه، معبد و پرستشگاه پنداشتهاند و از قدیمنیز آن را زندان سلیمان نامیدهاند.
این برج که قدیمتر از برج نقش رستم است، مانند آن از سنگهای سفید مرمر نما بنا شده؛ بلندیآن ۵/۱۲ متر و پهنای اضلاعش از هر طرف ۳۵/۳ متر میباشد و از شانزده ردیف سنگهای سفیدبزرگ و تراش، به طور دقیق و منظم ساخته شده است.
در ضلع به جا مانده غربی این بنا، آثار پلکانی سنگی ـ شبیه پلکان سنگی برج مرکزی در نقشرستم و در جهت تابش خورشید ـ وجود دارد که به صورت کشویی حرکت میکرده و به هنگام بستهشدن در پشت لبه چهار چوب سنگ دهانه در قرار میگرفته و گشودن آن میّسر نبوده است. وجودپلّکان سنگی بنا که تا دهانه در ورودی برج ادامه داشته، نشان میدهد که این بنا آرامگاه نبوده، زیراپیوسته در آن رفت و آمد صورت میگرفته و همانند برج نقش رستم که براساس و نقشه و طرحهمین برج بنا شده، یک کاربرد داشته که همانا دریافت خبر از طریق برجهای دیگر بوده است.
سقف برج پاسارگاد، از چهار تخته سنگ بزرگ و کنگره دار پوشانیده شده که تنها یکی از سنگهابر فراز دیوار غربی باقی مانده است. در پیش روی پلکان سنگی برج، دو پاشنه، در سنگفرش زمیندیده میشود که نشان از وجود حصار اطراف برج و در ورودی به پلکان را میدهد.
با توّجه به نظریات گوناگون باستان شناسان و نظریه زنده یاد استاد سامی که در معرفی برجمزبور متذّکر شده: «چگونگی این بنا و مورد استفاده از آن و این که برای چه منظوری ساخته شده، ازغوامض و موارد مبهم بحثهای آثار باستانی است که موجب تعبیرات و تصوّرات چندی گردیدهاست»،۷ برج مرکزی دریافت خبر بودن آن بر ما مشخص میگردد.
اتاِ فوقانی برج، و برج نقش رستم در بلندی، در جهتی قرار گرفته است که دیدهبانهای برجهایمرکزی، آتش خبر را از برجهای دوگانه که در نیم کیلومتری آنها بوده است، به خوبی مشاهده میکنند.برجهای مرکزی دارای رییس و دفتر دار و دیدهبانهایی در دهانه برج بوده است.
برجهای دوگانه در نزدیک برج مرکزی پاسارگاد: در نیم کیلومتری برج مرکزی پاسارگاد، دوبرج سنگی از تخته سنگهای سفید تراشیده شده و تو خالی بزرگ دیده میشود که بر روی آنهاآتشدان قرار گرفته و در آنها آتش خبر روشن میکردهاند. دو برج سنگی واقع در کوه حاجیآباد ومشرف بر برج مرکزی نقش رستم را براساس آن ولی بهتر و بلندتر و جالبتر ساختهاند. دو برجپاسارگاد نیز جهت مخابره خبر با آتش به برج مرکزی بنا شده که باستان شناسان آنها را هم آتشگاه وپرستشگاه و قربانگاه پنداشتهاند.
بلندی برجهای سنگی دوگانه در پاسارگاد، ۶/۲ متر و قاعده آنها به ترتیب ۶۰/۲*۶۰/۲ متر و۲۰/۲*۲۰/۲ متر است. پلّکان سنگی و نُه پلّهای یکی از آنها هم چنان پابرجاست و برج دیگر فاقدپلّهاند که البته شاید آن را به جای دیگری برده باشند.۸ این برجهای کوتاه سنگی در جایی واقعشدهاند که در بالای برج مرکزی دریافت خبر، در پاسارگاد، آتش آن به خوبی مشاهده میشده است.
برج مرکزی دریافت خبر در نقش رستم (بُن خانه):
در دامنه کوه حاجی آباد و به فاصله ۴۶ متری از کوه، برج سنگی و مرکزی دریافت خبر تخت جمشید، از آثار داریوش بزرگ وجود دارد که چهارگوش بوده و به «کعبه زرتشت» معروف است. درکتیبه روی بدنه برج که کرتیر (Kartir) هیربذهیربذان، به فرمان شاپور اوّل ساسانی نوشته است، ناماین بنا بُن خانه (Bon-Xaneh) آمده که محلّ نگهداری اسناد و مدارک و نوشتههای سیاسی بودهاست.
بعضی از باستان شناسان، بنای مزبور را آرامگاه دانستهاند زیرا در برابر آرامگاه صخرهای داریوشدوم قرار دارد، حال آن که کلیه سلاطین هخامنشی از نسل کوروش اوّل، آرامگاه جلگهای و سلاطینهخامنشی شاخه دیگر از نسل آریارمنا آرامگاهشان صخرهای است و مثل اجدادشان کوروش وآریارمنا که یکی در جلگه و دیگری در صخره مدفونند، عمل کردهاند. پس وجود برج مرکزی آتشخبر را نمیتوان آرامگاه دانست، چنان که برج پاسارگاد هم آرامگاه نیست. برخی هم آن را جایگاهآتش مقدس دانستهاند که راه و رخنهای جهت روشن ماندن و هوا گرفتن آتش ندارد. آن جا را کتابخانهو محل نگهداری کتاب «اوستا» و پرچم خانه نیز دانستهاند.
«یوزف ویسهو فر» در زیر تصویر این برج در کتاب خود اذعان میدارد که: «هدف از ساختمان آن،تاکنون روشن نشده است»! و همو تاریخ بنای برج مرکزی نقش رستم را در زمان داریوش بزرگ ذکرکرده است.
برج مرکزی دریافت خبر نقش رستم که جایگزین برج مرکزی پاسارگاد گردیده، ۱۲ متر بلندیدارد و مانند آن برج از شانزده ردیف سنگهای سفید مرمرنما و تراشیده، ساخته شده و اضلاع آن ازهر طرف ۳/۷ متر است و بر روی سه ردیف سکوی سنگی ساخته شده که به ترتیب ۹*۹ متر و۵/۱۱*۵/۱۱ متر و ۸۰/۱۴*۸۰/۱۴ متر میباشند. در این برج هم به جهت تزیین بنا و هم مذهبیجلوه دادن آن سنگهای سیاه نیز در میان سنگهای سفید، به طرز جالبی به کار رفته، تا کسی پی بهنقش سیاسی برج و اسناد سیاسی آن نبرد.
در بالای بنا، اتاقی است ۵/۳*۵/۳ متر که ۱۲ متر مربع وسعت دارد و از آن جا به خوبی آتشخبر را از برجهای دوگانه میتوان دید و نوع آن را تشخیص داد. درب بنا نیز رو به غرب باز میشودکه از طریق پلّکان سنگی به داخل آن رفت و آمد میکردند. بخشی از پلّکان مزبور تخریب شده و بقیّهدر هشت ردیف، با عرض کم، به جا مانده است.
سقف برج که تقریباً ۶ متر ارتفاع دارد، از چهار تخته سنگ یکپارچه و قطور که هر کدام ۶۰/۷ متردرازا و ۹۰/۱ متر پهنا دارد، پوشانده شده است. تخته سنگهای برج با بستهای آهنی دم چلچلهایبه یکدیگر متّصل شده و مستحکم گردیده است. به هر حال کلّ ساختمان برج از روی طرح و نقشهبرج پاسارگاد با تزیینات بیشتر و جالبتر ساخته شده است.۹
برجهای دوگانه در نزدیک برج مرکزی نقش رستم:
در جنوب کوه حاجی آباد (نقش رستم)، به طرف حسینآباد، دو برج سنگی مربوط به زمان
داریوش اوّل هخامنشی، به گونه مخروط ناقص، در دامنه کوه از سنگ در آوردهاند که با کمی فاصله،نزدیک یکدیگر قرار گرفتهاند که جایگزین دو برج سنگی نزدیک برج مرکزی پاسارگاد گردیدهاند.
در بالای هر یک از این برجها ـ که لبههای کنگرهای داشته که هم اینک شکستهاند ـ حفرههایی بهعمق ۱۲ و ۱۷ سانتیمتر ایجاد کردهاند که یکی مستطیلی و دیگری دایرهای شکل است که محلنصب آتشدانهای سنگی آتش خبر مثبت و منفی بوده است. دو برج مذکور به یک اندازه نبوده وابعاد یکی از آنها ده سانتیمتر از دیگری کمتر میباشد، تا مثبت و منفی بودن آنها از بالای برجمرکزی به خوبی مشخص گردد. برجی که آتشدانش شکل مستطیلی داشته، در آن آتش خبر مثبت وپیروزی و دیگری که استوانهای بوده، در آن آتش خبر منفی و شکست و یا هجوم دشمن، افروختهبقایای برجهای آتش…میشده است.
برج بزرگتر ۶۵/۱ متر ارتفاع و ۵/۱ متر درازا و ۴۰/۱ متر پهنا دارد و برج دیگر نیز همانگونه کهذکر شد، ده سانتیمتر کوچکتر است. صفّهای که این دو برج سنگی را بر روی آن از کوه تراشیدهاند.۲*۵/۴ متر یعنی ۹ متر مربع وسعت دارد. در طرف شرقی صُفّه نیز سه پلّه از پلّکان اصلی آن باقیمانده و بقیه متلاشی شده است. صُفّه و پلّکان و برجها همه از کوه تراشیده شدهاند. باستان شناساناین دو برج سنگی آتش خبر و خبر رسانی به برج مرکزی را هم آتشگاه و قربانگاه پنداشتهاند.
در بالای کوه و در دوازده متری برجهای دوگانه نیز دو حفره به عمق هر کدام ۳۳ سانتیمتر و سهحفره دیگر که دو حفره آن در کنار هم واقع شده و دیگری جداگانه است، دیده میشود که برای همینمنظور ـ آتش خبر به نقاط یااز نقاط دیگر ـ اختصاص داشتهاند.
در شوش خوزستان نیز برجهای جفتی و دوگانه، جهت دریافت و ارسال خبر یا آتش، در پانزدهمتری تالار آپادانا وجود دارد.۱۱
برجهای آتش خبر: در حدود دو کیلومتری نقش رستم، به طرف روستای حاجی آباد و در فاصلهنیم کیلومتری سمت چپ جاده، در سینه کوه، بقایای برجهای سنگی آتش خبر و آثار دو صُفه سنگچین شده در کنار آنها دیده میشود که یکی از دیگری بزرگتر میباشد. اثر بزرگتر، از سنگ یکپارچهو مکعّب شکل، به بلندی ۱۰/۳ متر و پهنای ۳ متر و درازای ۸۵/۴ متر است. بر فراز آن نیز از خودسنگ، یک برآمدگی است که ۷۰/۲ متر درازا و ۷۰ سانتیمتر پهنا و ۲۰/۱ متر بلندی دارد. بر فرازبرآمدگی مزبور، حفرهای به اندازه ۳۷*۵۰ سانتیمتر و عمق ۲۰ سانتیمتر دیده میشود که محلنصب آتشدان سنگی بوده است. در طرف شرقی و جنوبی سطح اولیّه، حفره دیگری به همان اندازهنیز از سنگ تراشیدهاند.
این برج سنگی، به طور قالبی از کوه تراشیده شده ولی بدنه آن زبره تراش و ناهموار است و هیچگونه راه و پلکانی برای رفتن به بالای آن ندارد و شاید هنگام صعود جهت روشن کردن آتش خبر، ازنردبام استفاده میکردهاند. کمی پایینتر از برج مزبور، یک مکعب سنگی کوچکتر و کمی دورتر ازآن، سنگ دیگری به همان اندازه دیده میشود که در سطح بالایی آن حفرهای ایجاد شده که محلنصب آتشدان سنگی بوده است.
در زمان داریوش بزرگ، برجهای سنگی آتش خبر به طرف پاسارگاد تغییر مسیر داده و یا تحولپیدا کرده است، از این روی گاهی بناهای چندی در نزدیک هم مشاهده میکنیم. ساسانیانفارس شناختآتشدانهای سنگی برجها را جهت چهار طاقیهای آتش خبر خود، از برجهای سنگی یاد شده جداکردهاند.
صُفّههای یاد شده نیز در شرِ برج سنگی اوّل واقع شده که به ترتیب ۱۰*۱۶ متر، یعنی ۱۶۰متر مربع و ۱۰*۱۸ متر یعنی ۱۸۰ متر مربع وسعت دارند.۱۲
محل آتش خبر در کوه رحمت: در انتهای ضلع جنوبی کوه رحمت، واقع در شمال آبادی چاشتخوار، بنایی مشتمل بر صفه دو اشکوبه از دل کوه تراشیدهاند که درازای هر دو ۳/۲۰ متر بوده است.صفه پایین، در ارتفاع ۳۰/۳ متر از جلگه و به عرض یا عمق ۱۳ متر تراشیده شده و صفّه دوم نیز بهدرازای ۲۵/۴ متر نسبت به صفه اوّل و به پهنا یا عمق ۲۰/۱۵ متر ایجاد شده است. در هر یک از دوطرف بالای صفّه پایینی، پلکانی به عرض ۲۰/۲ متر با ۱۷ پله تراشیده شده و به وسیله آنها از صفّهاول به صفحه بالا میروند.
بدنههای این دو صفّه، قائم و صاف است و در بدنه بزرگ صفه بالایی، درازای آن برابر درازای هردو صفه می باشد، یعنی ۳۰/۲۰ متر و بلندی یا پهنای آن ۲۵/۱۲ متر است. در آن جا دو ردیفتاقچههای سنگی، در هر ردیف پنج تاقچه، از کوه تراشیدهاند که بیشتر آنها فرو ریخته است. این بنادر محل به «قدمگاه» معروف است.۱۳
بقایای برج آتش خبر سیدان: آبادی سیدان (Seydan)، در جلگه خفرک، در حوالی سیوند وسعادت آباد واقع شده است. در یکی از باغهای سیدان که باغ بُدره (Bodreh) نام دارد، نزدیککوهستان، آثار برجی سنگی به بلندی ۲۵/۲ متر از دوره هخامنشی وجود دارد که در بالای آنحفرهای است و جای نصب آتشدان سنگی بوده. در نزدیکی آن نیز آتشدانهای سنگی در میانسنگهای کف باغ دیده شده که به همین برج تعلّق داشته است. این بنا را اهالی اطراف آن به نام مزار«بیبی فاطمه» زیارت میکنند.۱۴
بقایای برج آتش خبر در کراده: در حدود دو کیلومتری جنوب شرقی روستای «کراده»، واقع دربخش «خَفر» بر فراز تپّه، برج سنگی نیمه ویرانی از دوره هخامنشیان به جا مانده است که در بالای آنآتشدان سنگی نصب بوده که هم اینک از بین رفته است. این بنای سنگی که از تخته سنگهای تراشبزرگ به ابعاد ۵%*۱ متر با کمی اختلاف ساخته شده، هیچ مدخل و روزنهای ندارد. اکنون بخشی ازاین برج ویران شده و به هر صورت، این برج در آغاز شبیه به برج نورآباد ممسنی بوده که در تغییراتبعدی از ملاط گچ استفاده کردهاند. در نزدیکی این بنا، بقایای دیوار و آثار دیگری دیده میشود کهبنایی جهت اسکان و دیدهبانی مراقبین برج بوده و تخریب شده است.
بعد از اسلام، مردم به این اندیشه که این بنا، آرامگاه جاماسب حکیم یا شخص دیگری است، آنرا به صورت زیارتگاه گنبدداری در آورده بودند. به گفته مستوفی قزوینی در نزهه القلوب، قبرجاماسب، در «کوسوی» از توابع «خوشنج» خراسان بوده است. این بنا را به کیخسرو هم نسبتدادهاند.۱۵
برجهای سنگی (میل) در سمیرم: در ناحیه سمیرم، بقایای پنج برج یا میل سنگی با عنوانآتشکده دیده شده که دو برج استوانهای آن در «تنگ سیل» ـ واقع در داخل شهر سمیرم ـ با چهاردهمتر فاصله از یکدیگر واقع شده و دارای اندازههای ۲۸/۲ متر درازا و ۳۹ سانتیمتر قطر میباشند.یک برج یا میل که در چهار کیلومتری جاده سمیرم به شهرضا واقع شده و یک میل دیگر در داخلگودالی در دو کیلومتری سمیرم افتاده و برج یا میل پنجم که بروی تپّهای در مشرِ سمیرم واقع است.
این میلها یا برجهای سنگی را باستانشناسان از آتشکدههای ساسانیان پنداشتهاند. اهالیسمیرم نیز آنها را به عنوان زیارتگاه، زیارت مینمایند و همان گونه که قبلاً متذکر شدهایم، احترام بهآثار گذشته از زرتشتیان به مسلمانان انتقال یافته است.۱۶
بقایای برج خبر شهر گور (فیروزآباد): در میان ویرانههای شهر تاریخی گور ـ فیروز آباد کنونیـ صفّه بزرگ مکعب مستطیل شکلی به درازای ۱۰/۸۲ متر و پهنای ۱۰/۶۶ متر از، تخته سنگهایبزرگ و منظم ساخته بودند. در میان صفّه، سکوی مربعی به بلندی ۸۶/۸ متر که هر ضلع آن ۱۰/۲۶متر است، بنا نموده و بر بالای سکوی مزبور برج سنگی آتش خبر از سنگهای تراش بر پا بوده که درزمان ساسانیان آن را منهدم نموده، از سنگهای آن، چهار طاقی بزرگی که محل دریافت آتش خبر بهشهر گور بوده، ساخته بودند که دهانه هر یک از طاِهای چهار طرف آن ۱۱ متر و ضخامت پایههایآن ۵ متر بوده و گنبدی بر فراز آن دیده میشد. این چهار طاقی از دیگر چهار طاقیهای دوره ساسانیدر فارس بزرگتر بوده که اکنون از بین رفته است.
در صفه بزرگ نیز بقایای یک برج سنگ و گچی وجود دارد که چهار ضلعی بوده و قسمت پایینهر ضلع آن، بیش از ۱۱ متر بوده، و قریب ۳۳ متر بلندی داشته است، و به وسیله پلّکان خارجی دورپیچ در اطراف برج، به بالای آن میرفتهاند و هر چه بالاتر میرفتند به خاطر پلّکان دور پیچ اطرافش،از ضخامت بدنه برج کاسته میشد. از این برج به عنوان برج آتش خبر استفاده میشده، زیرا در محلعمیقی واقع شده که ناچار بودند آن را بلند بسازند.۱۷
بقایای برج تنگ بُناب: در بخش خشتِ شهرستان کازرون، آثار برجی استوانهای و سنگی درتنگ یا دره میان دو کوه که ازطریق بُناب به آن جا میرسند، در کنار و تکیه به کوه غربی دیده میشودکه بسیار ظریف ساخته شده و جز برجهای مسیر پایتخت هخامنشیان از پاسارگاد و تختجمشید بهخلیج فارس بوده است. این برج را نخستین بار آقای بهروز عباسپور (دبیر راهنمایی) به نگارندهمعرفی کرده و اطّلاع بیشتری در این زمینه ندارد. در بالای کوه و نزدیک بالای برج آثار بناهایی دیدهشده که محلّ اسکان و دیدهبانی نگاهبانان برج بوده و از همان محل به بالای برج رفته، آتش روشنمیکردهاند.
بقایای برج آتش خبر قنات باغ: در جنوب غربی بخش جره (Jereh) از شهرستان کازرون و درجنوب شرقی سَرمشهد (Sar-mashad)، در محلی موسوم به «گره سر» ـ واقع در یک کیلومتریآبادی «قنات باغ» ـ بقایای یک برج سنگی آتش خبر مشاهده میشود که از هم پاشیده شده و تنهاقطعاتی از آن باقی مانده است. در آن جا قطعه سنگی در زمین برپاست و قطعه سنگ مستطیلی سهپلهای بر روی آن قرار دادهاند که در تصویر سنگ رویین وارونه قرار گرفته است. اندازههای این دوقطعه سنگ از برج نسبتاً کوچکی که مقداری قطعات سنگ نیز در اطرافشان پراکنده است،عبارتنداز: ارتفاع قطعه سنگ پایه که انتهای آن در زمین فرو رفته ۱۵/۱ متر و پهنای آن ۳۵ سانتیمترو فرورفتگی پایه در زمین نیز ۲۵ سانتیمتر و ارتفاع آن با قطعه سنگ دیگر جمعاً ۷۰/۱ متر است.بلندی هر یک از پله مانند یا طبقههای سه گانه قطعه سنگ بالای سنگ پایه که وارونه به کار رفته ودر اصل آتشدانی در آن قرار داشته، ۱۰ سانتیمتر و جمعاً بلندی آن ۳۰ سانتیمتر میباشد.۱۸
بقایای برج آتش خبر نورآباد: در دوازده کیلومتری غرب «نورآباد» ممسنی و در دامنه کوهِ شیرِمَرد (Sir-e mard)، بقایای برجِ سنگی آتش خبر چهارگوش منظمی وجود دارد که به میل (Mil)معروف است و آن را «میل اژدها» و «میل آزاته» و «دیمه میل» (dimey-mil) (دیه میل) مینامند.
بلندی برج، بیش از ۷ متر است و پهنای هر بدنه آن در بالا ۴۰/۳ متر و پهنای پایین آن تقریباً ۴متر است. در این برج، سنگهای تراش بزرگ رگی به طور دقیق به کار بردهاند. در قسمت بالای برج،پلکانی در داخل آن ساخته شده که دهانه ورودی آن ۱۰/۱ متر بلندی و ۵۹ سانتیمتر پهنا دارد و بانردبام یا پلکان سنگی ویران شده، وارد برج و پلکان داخلی آن میشدهاند. پلّکان داخلی برج بهصورت دور پیچ به بالای بام میرسد. بر پشت بام برج، آتشدان سنگی هاون شکلی وجود داشته کهدر آن آتش خبر روشن میشده و با تخریب قسمت بالای برج، آتشدان به پایین افتاده که در سال۱۳۲۱ شمسی به موزه ایران باستان انتقال داده شده است.
قطر رگههای سنگهای سفید برج، ۴۴ و ۶۴ و ۶۵ سانتیمتر است. درازای سنگها نیز بین ۱۹ تا۴۴ سانتیمتر میباشد.
گیرشمن، درباره برج نورآباد نوشته است: «برج نورآباد بر فراز نشیب ملایم کوه ساخته شده است.پایه برج در سه ردیف سنگچین و سکو تشکیل یافته و مربع شکل است و هر ضلع آن ۳۸/۳ مترمیباشد. درازای ردیف اوّل سکو در طرف شمال ۳۵/۴ متر و از طرف مغرب ۱۰/۴ متر است. دهانهورودی برج در طرف جنوب و در ارتفاع ۴۵/۲ متر از سطح زمین قرار گرفته و به وسیله پلکان سنگیکه از بین رفته، به آن جا صعود میکردهاند. ابعاد آن ۵/۱ متر در ۶۰ سانتیمتر است.
پس از عبور از دهانه مزبور، وارد قسمت اول راه پله میشویم. بلندی این قسمت ۲ متر و به گونهمستطیل به ابعاد ۷۰*۷۷ سانتیمتر میباشد. از آن جا به وسیله یک پلکان، که چهار پله دارد و پهنایهر یک ۶۲ سانتیمتر و بلندیشان به ترتیب ۲۸ و ۱۹ و ۳۴ و ۱۹ سانتیمتر است، به قسمت دومپلکان میرسند. این قسمت که در محور قسمت نخستین واقع شده، بلندیاش ۵۱ سانتیمتر و بهشکل مستطیل باریکی به ابعاد ۶۰*۹۵ سانتیمتر میباشد. از این جا به طرف چپ میپیچیم و بهوسیله دو پله به پهنای ۶۰ سانتیمتر و بلندی ۳۴ و ۲۰ سانتیمتر وارد محوطه سوم میشویم کهمساحت آن ۵۲*۶۴ سانتیمتر است و اکنون در اثر ریزش، قسمت غربی بام سقف ندارد. از این جادوباره به طرف چپ میپیچیم و ظاهراً از چهار پله بالا میرفتهاند. این قسمت نیز زیاد آسیب دیده وتنها دو پله اول آن را میتوان تشخیص داد.
باز هم به طرف چپ میپیچیم و از بام سر در میآوریم، بنابراین صعود به بام بر طبق حرکتحلزونی شکل به دور یک جرز مرکزی به اندازه ۳۲*۶۲ سانتیمتر که از کف قسمت اول راه پله آغازمیشده، انجام میگرفته است. سطح بام مسطح و هموار نبوده و از طرف جنوب وارد آن میشدهاندکه یک سطح سه پلهای را نشان میداده است. پس از رسیدن به پشت بام، میبایستی باز هم از سه پلهبالا رفت تا بتوان به قسمت مشرف به شمال رسید».
و هم او اضافه کرده است که: «از تصویری که در پشت سکّههای امرای پارس باقی مانده است وعیناً بنایی نظیر این برج را نمایش میدهد، میتوان پی برد که این بنا، آتشکده (برج آتش خبر) بودهاست. از موقعیّت و مکان و طرز ساختمان با خصوصیّات آن چنین نتیجه گرفته میشود که برجمزبور برای همان مقصود و منظوری که برجهای پاسارگاد و نقش رستم ساختهاند، بنا شده است».۱۹
بقایای برجهای خبر در ممسنی: علاوه بر برج معروف نورآباد که معرفی شد، بقایای برجهایدیگری نیز در این ناحیه وجود دارد که ما را به برجهای آتش خبر و آتشدان مربوط به آنها رهنمونمیسازد. از جمله:
در «سروان» (Sarvan) از توابع «جنجان» (Jenjan)، سنگهای سوراخدار هاون شکلی نظیرآتشدان سنگی بالای برجهای آتش خبر وجود دارد که به دوران نخستین سلاطین هخامنشی مربوطاست. در ویرانههای شهر قدیمی معروف به «چهار بازار» تُلْ اسپید (Tol-espid) نیز یک ستونسنگی چهار گوش و نوک داری دیده شده که باید بقایای برج خبر آتش در آن جا باشد، زیرا نمونهایاز سنگهای دیده شده در سروان بر بالای آن نصب بوده است.
مردم فکر می کردند که این آتشدانهای بزرگ سنگی و هاون شکل و سوراخدار «فیل بند» بودهاست، یا شاید سلاطین بعد از اسلام، در مسیر راه و در لشکرکشیهای خود از این سنگها جهتبستن فیلهایشان استفاده می کردهاند.۲۰
در «بیشابور» کازرون هم از این نوع آتشدانهای سنگی بزرگ وجود داشته که مرحومصدرالسادات کازرونی در کتاب خود از آنها با عنوان «فیل بند» یاد کرده و برجها را «میل» نامیدهاست. او در معرفی ناحیه بیشابور نوشته است: «تاکنون شهر شاپور خراب و ویرانه افتاده و شالدهها(شالودهها) و برخی از عماراتش و آتشکده و میلها و فیل بندها و نقوش و اشکال و آثارش، حالّیهظاهر» گردیده است.۲۱
برجهای آتش خبر در سواحل خلیج فارس: در قسمتی از سواحل خلیج فارس و دریای عمان،بقایای برجهایی در دامنه کوههای ساحلی وجود دارد که بر فراز آنها آتش خبر افروخته میشده وبعدها از این برجها جهت روشن کردن آتش راهنما برای کشتیهای داخل دریا، استفاده میکردهاند.بقایای برجهای مزبور از بندر عسلویه در شرِ بندر سیراف (طاهری) تا بندر لنگه و بندر عباسمشاهده شده است.۲۲
به هر تقدیر بیشتر برجهای سنگی دوران هخامنشی مربوط به آتش خبر، به مرور زمان از میانرفته است و سنگهای تراش آنها را هم مردم برای ساختن بناهای دیگر با خود بردهاند. سلاطینساسانی نیز آتشدانهای سنگی آنها را برای چهار طاِهای خود برده بودند و برجها را جهت محوکردن آثار پارتیان، ویران ساختهاند. شاید باز هم بقایای برجهایی در گوشه و کنار فارس موجود باشدکه به نظر نگارنده این سطور نرسیده باشد، لذا به همین تعداد اندک که قبلاً شناسایی شدهاند، اکتفاگردید.
از برجهای آتش خبر هخامنشیان، در مواقع بارانی نمیتوانستند استفاده کنند، اما از چهارطاِهای آتش خبر عصر ساسانیان، در همه فصول سال، حتی زمان بارانی هم استفاده میگردید.
ب ـ چهار تاِهای آتش خبر در زمان ساسانیان:
در زمان نخستین سلاطین ساسانی ـ به ویژه اردشیر بابکان و پسرش شاپور اول ـ به جای برجهای آتش خبر، از چهار تاِهای آتش خبر که از ابتکارات «کرتیر» (Kartir) ـ هیربذهیربذان عصرشاپور اول ساسانی ـ بود، استفاده میکردهاند. چهار طاِها از سنگهای لاشه و ملاط گچ و به شیوهمعماری زمان ساسانیان، ساخته شده بود و از چهار طرف، آتش روشن شده در آن، از فاصله دور هممشاهده میگردید. آتشدانهای چهار طاِها همان آتشدانهای سنگی برجهای سنگی دورههخامنشی بود، که از برجهای مزبور به چهار طاِها انتقال داده بودند.
«کرتیر» چهار طاِها را به گونهیی بنا نمود که ظاهری مذهبی داشته و به صورت آتشکده جلوهکند، تا بدین طریق کسی متوّجه اهداف سیاسی ـ نظامی آنها نگردد. به همین جهت باستان شناسانآنها را هم آتشکده نامیدهاند و توجه نکردهاند که چرا آنها در یک مسیر از این شهر به آن شهر و در دلبیابانها و بر روی کوهها و تپّهها ساخته شدهاند. در کتاب راه و رُباط آمده است:
«در آثار پیش از اسلام نیز به تعداد زیادی چهار تاِ یا کَپِه (Kape) بر میخوریم که در کنارآبادیها و بیشتر بر فراز تپههای مجاور بنا شدهاند. به تازگی معمول شده است تا چهار طاِ کهنهایرا که در جایی دور افتاده میبینند، بیآن که دو دلی به خود راه دهند، نام آتشکده بر آن میگذارند، درصورتی که موقعیت اغلب آنها و هم چنین طرح و نقشه آنها، خود نشان میدهد که چهار طاِها،آتشکده نبودهاند. چهار طاِها در مسیر راههای کهن قرار گرفتهاند».
چهار طاِها هم مثل برجهای آتش خبر، نگاهبانانی داشتهاند که محلّ دیدهبانی و سکونتشاندر کنار چهار طاِها بنا شده بود و آثار بعضی از آنها در کنار چهار طاِها مشخص شده است.نگاهبانها در لباس هیربذ و زیر نظر هیربذهیربذان (کرتیر) کار میکردهاند.
در «بیشابور» کازرون، محل بارعام خصوصی و مشورت شاپور اول ساسانی قرار داشته است. کهبعد از دریافت خبر از طریق چهار طاِهای آتش خبر انجام میگرفت و محلّ تقریباً به صورت کرسیبارعام سلاطین هخامنشی بوده و توسط گیرشمن کشف شده و از دل خاک بیرون آمده، که از دو قلمهستون نگهدارنده سقف و سکوی سنگی تشکیل شده است. باستان شناسان آن جا را معبد و محلنذورات میدانند. بر روی یکی از ستونها به دو زبان مطالبی نوشته شده است. در طرفین سکویمزبور، دو آتشدان سنگی است که چگونگی نشست شاه با سران ارتش را نشان میدهد.
گیرشمن، کاشف این بنا معتقد است که: «در شاپور، بنایی را چند سال پیش کشف نمودیم، درجلوی دو ستون، که ظاهراً ظروف آتش (آتشدان) را هنگام اجرای تشریفات و مراسم مذهبی(چارهاندیشی) در آن جا میگذاشتهاند و پس از انجام تشریفات، دو سنگ کوچکتر دیگر کهمخصوصاً به اندازه قسمت مجوف آتشدانها تراشیده بودند، به جای آنها قرار میدادند. معهذا، نبایداین نیایش و پرستش را با نیایش و پرستشی که خاص عبادتگاه زرتشتی بوده است و مشتمل برآتشکده، آتش ازلی و مراسم و آداب بیرونی به دور آتش بوده است، اشتباه کرد».
گیرشمن، علیرغم تفکیک این مراسم با نیایشهای دیگر، باز هم به رمز و راز مکان مزبور کهمحلّ شور شاپور با سران نظامی ـ بعد از رسیدن خبر ـ بوده، پی نبرده است.
نیای اردشیر ساسانی ـ ساسان و پسرش بابک ـ در معبد آناهیتای استخر متولی آتش بودند کهجنبه سیاسی داشته و احتمالاً در دستگاه اشکانیان، سمت دریافت خبر از طریق آتش ـ به وسیلههمان برجهای آتش خبر هخامنشی ـ را داشتهاند که در سیاست هم خبره بودهاند. از جمله بابک،روابط خود را با بازرنگیها مغتنم شمرده، پسر خود اردشیر را در دارابگرد به مقام عالی نظامی«اَرْگَبَذ» (argabaz) رسانید و این بیانگر آن است که متولیّان آتش، در واقع نظامی و مسئول دریافتآتش خبر برای سلاطین پارتی بودهاند که با روی کار آمدن و به سلطنت رسیدن اردشیر و جانشینانوی، چهار طاِهای آتش خبر را در مسیر پایتختهای خود ـ شهر گور و بیشابور و ارّجان و مداین ـبه دیگر نقاط کشور احداث نمودهاند.
زنده یاد مصطفوی، باستان شناس معروف، در معرّفی چهار طاِ معروف به گهواره دید یا گنبدعضد، واقع در کوه «چهل مقام» شیراز، نزدیک دروازه قرآن ـ راه شیراز به اصفهان ـ نوشته است: «ودور نیست برای روشن کردن آتش و علامت دادن در ادوار بسیار قدیم (در زمان هخامنشیان وساسانیان) در این محل جایگاهی ترتیب داده بودند».
علّت این که بیشتر آثار و بقایای باستانی به معبد و آتشکده و زیارتگاه و محل نذورات تبدیلشده، بدان جهت است که زرتشتیان، میراث نیاکان خود را مورد احترام و زیارت قرار داده و پس ازاسلام نیز اسامی مذهبی بر روی آنها نهادهاند تا از گزندها مصون و محفوظ بمانند، مانند: زندانسلیمان، تخت سلیمان، گور مادر سلیمان، کعبه زرتشت، مقام خضر، گور دختر، گور دای و دوور وبسیاری اسامی دیگر.
پی نوشت:
۱٫ سامی، علی؛ آثار باستانی مرودشت؛ شیراز، اسفند ماه ۱۳۳۱ش، چاپ مصطفوی، ص ۱۲۷٫
۲٫ اقتداری، احمد؛ خوزستان، کهکیلویه و ممسنی؛ تهران، ۱۳۵۹ش، انجمن آثار ملّی، ص ۶۰۲٫
۳٫ ویسهوفر، یوزف؛ ایران باستان؛ ترجمه مرتضی’ ثاقبفر، تهران، ۱۳۷۷ش، ققنوس، ص ۱۰۰ و ۱۰۱٫
۴ و ۵٫ سامی، علی؛ پارسه (تخت جمشید)؛ شیراز، اسفندماه ۱۳۴۸ش، چاپ موسوی، ص ۵۹ و ۶۰٫
۶٫ نقل از آثار باستانی جلگه مرودشت، تألیف علی سامی، ص ۱۰۲ و ۱۰۳، مقاله گیرشمن.
۷٫ سامی، علی؛ پارسکده (پاسارگاد) پایتخت و آرامگاه کوروش بزرگ؛ شیراز، اداره کل فرهنگ و هنر استان فارس،ص ۱۳۰ تا ۱۳۳ ـ سامی، علی؛ پاسارگاد، پایتخت و آرامگاه کوروش هخامنشی (ذوالقرنین)؛ به کوشش و بازنگری دکترغلامرضا وطندوست، شیراز، ۱۳۷۵ش، بنیاد فارسشناسی، ص ۱۳۶ تا ۱۳۹ ـ سامی، علی؛ گزارشهای باستانشناسی؛شیراز، ۱۳۳۸ش، چاپ موسوی، ج ۴ / ص ۹۰ تا ۹۳ ـ مصطفوی، سید محمدتقی؛ اقلیم پارس؛ تهران، آذرماه۱۳۴۳ش، انتشارات انجمن آثار ملی، ص ۱۳ و ۱۴٫
۸٫ سامی؛ پارسکده؛ ص ۱۵۲ ـ سامی؛ پاسارگاد؛ ص ۱۵۹ ـ سامی، گزارشهای باستانشناسی؛ ج ۴ / ص ۹۴ و ۹۵٫
۹٫ مصطفوی؛ اقلیم پارس؛ ص ۳۷ و ۳۸ ـ ویسهوفر؛ ایران باستان؛ ص ۱۱۷ ـ سامی، علی؛ تمدن ساسانی؛ شیراز، بهار۱۳۴۲ش، چاپ موسوی، ص ۳۴ تا ۳۸ ـ سامی، آثار باستانی جلگه مرودشت؛ ص ۸۶ تا ۹۲٫
۱۰٫ مصطفوی؛ اقلیم پارس؛ ص ۴۱ ـ سامی؛ پارسکده؛ ص ۱۵۴ و ۱۵۶ ـ سامی؛ پاسارگاد؛ ص ۱۶۰ ـ سامی؛ آثار باستانیجلگه مرودشت؛ ص ۱۴۸ و ۱۴۹٫
۱۱٫ سامی؛ آثار باستانی جلگه مرودشت؛ ص ۱۰۹٫
۱۲٫ سامی؛ پارسکده؛ ص ۱۵۶ و ۱۵۷ ـ سامی؛ پاسارگاد؛ ص ۱۶۱ ـ سامی، گزارشهای باستانشناسی؛ ج ۴/۱۸۰ ـوندنبرگ؛ باستانشناسی ایران؛ ترجمه دکتر عیسی بهنام، تهران، نشریه شماره ۱۰۶۹ دانشگاه تهران، ص ۴۶٫
۱۳٫ مصطفوی، همان، ص ۴۳٫
۱۴٫ مصطفوی، همان، ص ۱۸ و ۱۹ ـ سامی؛ پارسکده؛ ص ۱۵۶ ـ گزارشهای باستانشناسی؛ ص ۹۵ و ۹۶٫
۱۵٫ مصطفوی، همان، ص ۸۶ ـ روزنامه خبر جنوب، شماره ۱۷۴، یکشنبه ۱۳/۱۲/۱۳۷۴، ص ۱۳، مقاله قبر جاماسب«جانباز حکیم» به قلم مختاری باب اناری.
۱۶٫ مصطفوی، همان؛ ص ۵۰۷ و ۵۰۸٫
۱۷٫ مصطفوی، همان، ص ۱۰۱ و ۱۰۲٫
۱۸٫ مصطفوی، همان، ص ۳۷۴٫
۱۹٫ مصطفوی، همان، ص ۳۷۴ ـ گیرشمن، رومن؛ ایران از آغاز تا اسلام؛ ترجمه محمد معین، تهران، چ ششم،۱۳۶۶ش، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، ص ۵۷ ـ سامی؛ آثار باستانی جلگه مرودشت؛ ص ۹۷ تا ۱۰۰٫
۲۰٫ حبیبی فهلیانی، حسن؛ ممسنی در گذر گاه تاریخ؛ شیراز، ۱۳۷۱ش، انتشارات نوید، ص ۵۲۲٫
۲۱٫ صدرالسّادات کازرونی، سیّد محمدرضا؛ آثار الرّضا، شیراز، ربیع الاوّل ۱۳۲۷ه..ِ، چاپ سنگی، چاپ اسلّامیهشیراز، ص ۹۶٫
۲۲٫ مصطفوی، همان، ص ۵۲۱٫
۲۳٫ کریستن سِن، آرتور؛ ایران در زمان ساسانیان، ترجمه رشید یاسمی، تهران، چ پنجم، ۱۳۶۷ش، امیرکبیر، ص ۱۰۶ ـمصطفوی، همان، ص ۵۵ ـ پیرنیا محمدکریم و افسر، کرامتالله؛ راه و رباط؛ تهران، ۱۳۵۰ش، انتشارات سازمان ملیحفاظت آثار باستانی، ص ۱۴۸٫