خبر پارسی – مهدی بهرامی طلبه درس خارج حوزه علمیه و دانشجوی دکتری حکمت هنر در یادداشتی به مناسبت ولادت حضرت سید الشهداء که در اختیار شفقنا قرار داده آورده است :
امام صادق(ع) فرمودند: «کلنا سفن النجاه ولکن سفینه جدی الحسین أوسع وفی لجج البحار أسرع» همه ما اهل بیت کشتیهای نجاتیم، ولی کشتی جدم حسین وسیعتر و در عبور از امواج سهمگین دریاها سریعتر است؛ زمینه جذب عواطف مردم در زندگی امام حسین(ع) نسبت به دیگر ائمه(ع) بیشتر است؛ کسانی که نتوانستند با پای عقل وارد کشتی نجات پیامبر و ائمه(ع) دیگر بشوند، این جاذبه ویژه یعنی احساسات و عواطف، میتواند آنها را وارد کشتی حسین(ع) کند، محبت که خصوصیت کیمیاگری دارد در دستگاه امام حسین(ع) مشهودتر است.
امام حسین (ع) فرزند دوم امام علی (ع) و فاطمه زهرا (س) است که امامان بعدی همه از فرزندان ایشان بودند. ایشان در عصر روز پنجشنبه سوم شعبان سال چهارم هجرت در شهر مدینه چشم به جهان گشود و شخصی بود که مقام والای پیامبر اعظم (ص) در گوش راستش اذان و در گوش چپش اقامه گفتند. بدون شک مدت شش ساله که ایشان محضر پیامبر اکرم (ص) را درک کردند در شکل گیری شخصیت و منش آن حضرت بسیار تاثیر گذار بود، پیامبر بارها و بارها در میان اصحاب خود امام حسین(ع) را تکریم کردند و در سخنانی محبت خود را به امام حسین(ع) بیان کردند. عالیترین و صمیمانه ترین رابطه معنوی و ملکوتی بین پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم و امام حسین علیه السلام را میتوان در این سخن نورانی رسول خدا (ص) دید که آن حضرت فرمودند: «حسین از من است و من از حسینم».
رسول خدا (ص) به عنوان شخصی که به مقام والای انسان کامل رسیده است و بنا بر آیه صریح قرآن «ما ینطق عن الهوی ان هو الّا وحی یوحی» از روی هوا و هوس سخن نمیگوید و غیر از وحی چیزی نمیگوید وقتی به شخصی یا چیزی اظهار علاقه میکند در حقیقت این علاقه خداوند است که در مقام وجودی پیامبر (ص) جلوه کرده است. وقتی که پیامبر که خودش از آن خداست و برگزیده خداوند در مقام انسان کامل است میگوید حسین از من است یعنی در حقیقت حسین از خداست و کسی که از خدا باشد بدون شک صاحب مقام انسان کامل و حقیقت محمدیه خواهد بود. مقامی که خداوند در آن مقام اسماء الهی را به انسان تعلیم داد و به فرشتگان دستور داد در برابر این مقام سجده کنند.
با وجود اتصال امام حسین (ع) به مقام انسانیت دیگر جایی برای سخن گفتن از اینکه آیا داستان شفای فطرسی که به امر خداوند به خاطر یک نافرمانی بالهایش را سوزانده بود باقی نمیماند، حتی اگر این داستان جعلی بوده باشد و به نظر برخی از علما با برخی از اصول و عقاید شیعه مانند عصمت ملائکه سر ناسازگاری داشته باشد از مقامی که خداوند به خاطر محبتش به حسین داده است این چنین فضیلت و کرامتی بعید نیست.
محبت حضرت رسول (ص) به امام حسین (ع) در تاریخ درج شده است ایشان محبت شدید خود را در مناسبتهای مختلف و حوادث زیادی با رفتار و گفتارشان ابراز میکردند: ابو هریره میگوید: با دو چشمان خود دیدم و با دو گوش خود شنیدم که رسول خدا (ص)، دو دست حسین (ع) را در دست نهاده بود و پاهای حسین(ع) بر قدمهای پیامبر قرار داشت، پیامبر فرمود: «تَرَقَّ عَیْنَ بَقّه» بالا بیا کوچولو! حسین بالا آمد تا قدمهایش را بر سینهی پیامبر نهاد، سپس پیامبر فرمود: دهانت را باز کن، وقتی حسین دهانش را باز کرد، حضرت رسول دهان حسین را بوسید و فرمود: «اَللّهُمَّ اَحِبَّهُ فَإِنّی اُحِبُّهُ» خدایا! حسین را دوست بدار، من او را دوست دارم.[۱]
از دیگر روایاتی که در این باب ذکر شده است روایت «یعلى بن مره» است، وی در این روایت میگوید در خدمت پیغمبر (ص) به مجلس میهمانى که به آن دعوت شده بودند مىرفتیم ناگاه به حسین (ع) برخورد کردند که در کوچه بازى مىکرد. پیغمبر جلو همراهان رفت، و دستهاى خود را گشود (بغل باز کرد)، کودک از این سوى به آن سوى مىگریخت، و پیغمبر او را مىخندانید تا وى را گرفت، پس یک دستش را زیر چانه حسین و دست دیگرش را پشت سر او گذارد، و او را بوسید و فرمود: «حُسَیْنُ مِنّى وَ اَنَا مِنْ حُسَیْن اَحَبَّ اللهُ مَنْ اَحَبَّ حُسَیْناً، حُسَینٌ سِبْطُ مِنَ الاَسْباط»؛ حسین از من است، و من از حسینم، خدا دوست دارد کسی را که حسین را دوست داشته باشد. حسین سبطی از اسباط است.[۲]
رفتار پیامبر گرامی اسلام (ص) نسبت به امام حسن (ع) و امام حسین(ع) باعث شده است که میان همه مسلمانان آن زمان محبت ایشان به این دو فرزند امر مسلمی باشد به نحوی که این محبت و علاقه بارها و بارها در روایات اهل تسنن و تشیع بیان شده است. زمانی حقیقت واقعی این ابراز علاقه به این دو بزرگوار روشن میشود که ما شخصیت پیامبر را خوب شناخته باشیم و معتقدیم باشیم که ایشان معصوم است و در این عصمت هیچ اشتباهی وجود ندارد و سخن و فعل و قول ایشان معتبر و عین شریعت است.
گروه بسیارى از محدثین نامدار اهل سنت از پیغمبر (ص) روایت کردهاند که فرمود: «اَلْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ سَیِّدا شَبابِ اَهْلِ الْجَنَّهِ ؛ حسن و حسین دو آقاى جوانان اهل بهشتند». این احادیث به سندهاى متعدد از جمعى از صحابه مثل امیرالمومنین على(ع)، ابن مسعود، حذیفه، جابر، ابوبکر، عمر، عبداللّه بن عمر، قره، مالک بن الحویرث، بریده، ابى سعید خدرى، ابوهریره، اسامه، براء و اَنَس روایت شده و از مجموع آنها استفاده مىشود که پیامبر گرامی اسلام مکررا حسن و حسین علیهماالسّلام را به این صفت معرفى فرموده، و صدور این لفظ از آن حضرت متواتر و مسلم و در میان مسلمانان معروف و مشهور بوده است.
شاید بتوان گفت این همه ابراز محبت و علاقه نسبت به این دو فرزند چیزی به جز وحی نبوده است چرا که این را میتوان در سخن حضرت امیر (ع) به وضوح مشاهده کرد، ایشان میفرماید: پیامبر خدا (ص) بارها به من فرمود: ای علی! این دو کودک یعنی حسن و حسین چنان مرا به خود مشغول کردند که بعد از آن دو هرگز کسی را دوست ندارم. «إِنَّ رَبّی اَمَرَنی اَنْ اُحِبَّهُما و اُحِبَّ مَنْ یُحِبُّهُما»؛ زیرا پروردگارم مرا مأمور نموده است تا آن دو را و هر کس آنها را دوست میدارد دوست بدارم.[۳]
این محبت گاهی تا آن اندازهای بود که مورد سوال همسر پیامبر قرار گرفت چنانچه در روایات آمده است: عایشه یکی از همسران پیامبر به آن حضرت میگوید: ای رسول خدا! چه بسیار این کودک را دوست میداری! و دیدارش باعث شادمانی زیاد شما است! پیامبر (ص) فرمود: چرا او را دوست نداشته باشم و با دیدارش شاد نگردم، با این که «او میوهی دل و نور چشم من است»، ولی امتم او را خواهند کشت. کسی که بعد از شهادتش مرقد او را زیارت کند، خداوند ثواب یک حج از حجهای مرا برای زیارت کنندهی وی مینویسد. عایشه گفت: به راستی ثواب یک حج از حجهای شما؟ پیامبر (ص) فرمود: بلکه ثواب دو حج. عایشه با تعجب گفت: به راستی ثواب دو حج؟! پیامبر (ص) فرمود: بلکه ثواب سه حج. این سؤال و جواب همچنان ادامه یافت تا این که پیامبر (ص) فرمود: خداوند ثواب نود حج من با ثواب عمرههای آن را به زیارت کنندهی مرقد حسین علیه السلام خواهد داد.[۴]
شاید همین محبت خداوند بوده است که محبت حسین (ع) را در مخلوقات خودش قرار داده است به نحوی که از این محبت در کلام ائمه به کشتی سریع دین یاد شده است، کشتی که از همه کشتیها برای رسیدن به کمال سریعتر و وسیعتر است. امام صادق(ع) در این باره فرمودهاند: «کلنا سفن النجاه ولکن سفینه جدی الحسین أوسع وفی لجج البحار أسرع» همه ما اهل بیت کشتیهای نجاتیم، ولی کشتی جدم حسین وسیعتر و در عبور از امواج سهمگین دریاها سریعتر است[۵].
همه ائمه(ع) کشتی نجات و چراغ هدایت هستند اما حضرت امام حسین(ع) به دلیل مصیبتهای فراوان و خاصی که در نهضت عاشورا تحمل کردند از امتیازات ویژهای هم برخوردار شدند، هیچ کدام از ائمه(ع) این مقدار مصیبت و غربت، را تجربه نکردند و کیفیت شهادت آن حضرت در طول تاریخ بیبدیل است.
شاید این ویژگی که ائمه(ع) در روایات خود بیان کردهاند و کشتی اباعبدالله(ع) را وسیعتر و سریعتر بیان کردهاند به دلیل این مصیبتها باشد که طبعا زندگی و شخصیت امام حسین(ع) را با ویژگیهای خاصی همراه کرده است؛ من جمله از این امتیازات، ویژگیای است که خداوند در تربت حضرت سیدالشهدا(ع) قرار داده است و آن را وسیلهای برای شفا قرار داده که این خصوصیت در مورد هیچ یک از ائمه اطهار(ع) نیست. استجابت دعا زیر قبه امام حسین(ع)، زیارت اربعین و …. ویژگیهای خاص امام حسین(ع) نسبت به سایر ائمه(ع) است؛ لذا میتوان گفت امام حسین(ع) ویژگیهای منحصر به فردی داشتند که در این مقال جای پرداختن به آنها نیست.
اما آنچه در این جا مهم است محبت خاص حضرت رسول(ص) و دیگر ائمه(ع) به امام حسین(ع) و تاکیدات زیاد در روایات برای محبت به آن حضرت و برپایی مراسم عزاداری ایشان و زیارت قبر ایشان است؛ میتوان گفت زمینه جذب عواطف مردم در زندگی امام حسین(ع) نسبت به دیگر ائمه(ع) بیشتر است؛ لذا کسانی که نتوانستند با پای عقل وارد کشتی نجات پیامبر و ائمه(ع) دیگر بشوند، این جاذبه ویژه یعنی احساسات و عواطف، میتواند آنها را وارد کشتی حسین(ع) کند، تبعا محبت که خصوصیت کیمیاگری دارد در دستگاه امام حسین(ع) مشهودتر است.
امام صادق (ع) در زیارت حضرت میفرماید: «کنتَ نوراً فی الأصلاب الشامخه ونوراً فی ظلمات الأرض و نوراً فی الهواء و نوراً فی السموات العُلى، کنتَ فیها نوراً ساطعاً لا یطفى؛ نوری در صلبهای بلند مرتبه هستی و نوری در تاریکیهای زمین و نوری در فضا و نوری در آسمانهای بلند و نوری که هرگز خاموش نخوهد شد»[۶] امام حسین(ع) تجلی نور خداوندی است و نوری در تاریکی برای کسانی است که نتوانستهاند نور هدایت را بیابند؛ لذا تاکید بر محبت به امام حسین(ع) را میتوان یکی از جنبههای رحمانی تشیع برشمرد که از طریق این محبت بسیاری از مردم جذب دین میشوند.
[۱] – معالی السبطین، حائری مازندرانی، ج ۱، ص ۸۶.
[۲] – الجامع الصغیر ج۱، ص ۱۴۸، کنز العمال، ج ۶ ، ص ۲۲۳، ح ۳۹۵۳٫ امالى الشریف المرتضى ج ۱، ص ۲۱۹.
[۳] – بحارالانوار جلد ۴۳ ص ۲۶۹
[۴] – کامل الزیارات ص ۶۸
[۵] – بحار الانوار، ج ۲۶، ص ۳۲۲، حدیث ۱۴
[۶] – بحار الانوار، ج ۹۸، ص ۱۷۸