خبر پارسی – در آیه ۱۹ سوره آل عمران آمده است: «همانا دین پسندیده نزد خداوند آیین اسلام است» اسلامی که همواره بر محبت و صلح میان مردم تأکید کرده است اما امروز چرا گروه هایی چون تکفیری، القاعده و اخیرا بوکوحرام که چهره ای خشونت آمیزی از اسلام را به نمایش می گذارند، به وجود آمده اند و چرا اسلام مهربانی محمد(ص) دچار انحراف هایی این چنینی شده است؟ دیپلماسی اخلاقی و سیاسی پیامبر در برابر دشمنان و انحرافات موجود آن زمان، چه بود؟ وظیفه علمای اسلام، شیعه و سنی در برابر انحرافات دین محمد(ص) چیست؟
حجت الاسلام والمسلمین دکتر نجف لک زایی، رییس پژوهشکده علوم و اندیشه سیاسی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی در گفت وگو با شفقنا (پایگاه بین المللی همکاری های خبری شیعه) بخشی از رفتار گروههای تروریستی را ریشه در درک نادرست آنان از تعالیم اسلامی می داند و می گوید: امروز رفتارهای این گروه ها برای برخی از نهادها عادی شده است، خطرات و آسیب های این گروه ها چنان زیاد است که تنها تجمع علما و محکوم کردن آنان کافی نیست بلکه باید نهادی با مسوولیت تقویت همگرایی، انسجام میان مسلمانان و مبارزه با گروههای تکفیری به وجود آید.
متن گفت وگوی شفقنا با دکتر لک زایی را می خوانید:
* دیپلماسی امروز به معنای دانش ارتباط میان سیاستمداران و سران کشورهای جهان است. پیامبر اسلام در زمان حکومت خود چه اهداف دیپلماسی در داخل و خارج از عربستان داشتند و به چه دلیل ارتباط برقرار کردن را ضروری می دانستند؟
لک زایی: هدف اصلی پیامبر(ص) انجام رسالت و تکلیفی بود که از سوی خداوند برعهده آن حضرت گذاشته شده بود البته هدف اصلی ابلاغ وحی الهی و در مرحله دوم تلاش برای اجرای آموزههای وحیانی بود بر این اساس به نظر می رسد که در طول بیست و سه سال نبوت پیامبر اسلام، چهار عنصر شکل میگیرد. عنصر اول وحی به عنوان کلام خداست. عنصر دوم خود رهبری است که به خود شخص پیامبر اسلام اشاره دارد که وحی برای این پیامبر توسط جبرییل فرود میآمد. عنصر سوم امت اسلامی است که البته امت اسلامی در دوره مکه شرایط لرزان و بی ثباتی داشت و این بی ثبات بودن وضعیت امت اسلامی باعث شد که به دستور خداوند پیامبر برای تحقق عنصر چهارم یعنی تشکیل دولت اسلامی اقدام کند؛ آیه ۸۱ سوره اسراء ناظر به این مطلب است که می فرماید: «رَبِّ اءَدْخِلْنِی مُدْخَلَ صِدْقٍ وَاءَخْرِجْنی مُخْرَجَ صِدْقٍ وَاجْعَلْ لِّی مِن لَّدُنکَ سُلْطَناً نَّصِیراً» طبق گفته برخی از مفسرین «سلطان نصیر» در پایان این آیه اشاره به قدرت سیاسی دارد. در ۱۳ سالی که پیامبر در مکه به رسالت الهی خود عمل می کردند، دولتی در اختیار نداشتند بنابراین در شرایط مکه با وجود عنصر وحی، رهبری و امت، بحث دیپلماسی مطرح نبود، چون هنوز دولتی شکل نگرفته بود، اما در مدینه که این دوره ۱۰ سال طول می کشد با توجه به اینکه دولت شکل گرفته است، عنصر دیپلماسی هم شکل میگیرد. در وهله اول هدف اصلی این دیپلماسی این است که دولت اسلامی تثبیت شود چرا که این دولت از یک سو امنیت امت اسلام را تأمین می کند و از سوی دیگر به اجرای شریعت مخصوصا احکام اجتماعی و عمومی کمک می کند به همین دلیل دیپلماسی پیامبر در این دوره صرف تثبیت دولت اسلامی و جایگاه امت اسلامی میشود. مرحله تثبیت تا صلح حدیبیه ادامه داشت منتها صلح حدیبیه خود زمینه ساز فتح مکه هم شد و بُعد جهانی آن گستردهتر شد. ما در جنگ خندق این بعد جهانی را از پیامبر میشنویم. آنجا که خندق را حفر میکردند وقتی جرقههایی در اثر ضربه کلنگ به سنگ به رؤیت میرسد، حضرت بحث فتح ایران و رم را پیش بینی میکنند. در این مقطع جدید حضرت محمد(ص) به منظور دعوت مردم به اسلام، نامههایی را برای سران کشورها مینویسد و آنها را به اسلام دعوت میکند. از تحلیل محتوای این نامهها میتوانیم این نکته را استنباط کنیم که هدف دیپلماسی پیامبر در خارج از شبه جزیره همان هدفی بود که در داخل شبه جزیره پیش از این پیامبر پیگیری کرده بود. در دعوت سران کشورها تلاش پیامبر علاوه بر دعوت مردم به اسلام، معطوف به گسترش اسلام به منظور تحقق عدالت و امنیت مطرح بوده است.
در تعریف اسلام و قرآن از امنیت، عنصر بقای ابدی به بقای دنیوی افزوده میشود. خداوند میفرماید: «الذین آمنوا و لم یلبسوا ایمانهم بظلم اولئک لهم الامن؛ آنهایی که ایمان آوردهاند، ایمانشان را به ظلم آمیخته نکردهاند و کسانی که این دو ویژگی را دارند از امنیت برخوردار هستند.» بنابراین ایمان به اضافه پرهیز از ظلم امنیت را نتیجه می دهد. در نهایت می توان گفت دیپلماسی پیامبر معطوف به تامین امنیت برای همه انسانهاست. دیپلماسی پیامبر از نوع دیپلماسی متعالی است یعنی اهداف تعالی جویانهای دارد. خداوند میفرماید: «تَعَالَوْاْ إِلَى کَلَمَهٍ سَوَاء؛همه جهانیان بیایید و اجابت کنید سوا را» سوا به معنای توحید و خداپرستی است. این دیپلماسی متعالیه یعنی تأمین امنیت اخروی در رد دیپلماسی متدانیه یعنی تأمین امنیت دنیوی است. دیپلماسی پیامبر ناظر به امنیت دنیوی و اخروی است که البته اصالت آن بر امنیت اخروی است.
* پیامبر برای اینکه بتوانند امنیت دنیوی و اخروی را تأمین کنند از چه ابزارها و روش هایی استفاده می کردند؟
لک زایی: میان ابزارهای مورد استفاده در دیپلماسی دنیاگرا با دیپلماسی خداگرا یک تمایزی وجود دارد. در دیپلماسی دنیاگرا معمولا وقتی که میگوییم از ابزارهای تبلیغاتی استفاده میشود متاسفانه ابزارهای تبلیغاتی اغواگرایانه است یعنی عنصر فریب، اغواگری و دروغ ایفای نقش میکند. امروز نیز در کشورهای مختلف جنگ نرم به کار میبرند و میگویند متاسفانه بخشی از کسانی که در حوزه دیپلماسی متدانیه مشغول به اقدام هستند جنگ نرم و قدرت نرم را بیشتر به معنای اغواگرایی تفسیر میکنند در حالیکه در دیپملماسی متعالیه و خدا گرا به جای اغواگری بحث ارشاد مطرح است. آیهای در سوره بقره به همین دو گفتمان اشاره دارد و میفرماید: قد تبین الرشد مِنَ الْغَی. ما میان رشد، گمراهی و اغوا گری جدایی انداختیم. براساس آیات قرآن و وحی الهی معلوم شد که رشد و ارشاد و ذلالت، اغواگری و گمراهی چیست. بنابراین مهمترین ابزار پیامبر در وهله اول ارشاد، هدایت و روشنگری مردم با محوریت وحی بود.
در مرحله دوم ابزار پیامبر عدالت بود یعنی وقتی که مردم به وحی الهی لبیک بگویند و براساس آموزه های الهی ارشاد شوند در این صورت عدالت تحقق پیدا میکند، اگر عدالت در سطوح مختلف یعنی در سطح قوانین، ساختارها، نهادها، کارگزاران و نظام سیاسی تحقق پیدا کرد معنایش این است که ظلم بساطش برچیده شده است. اگر عدالت این چنین تحقق یابد می توانیم بگوییم که امنیت به وجود میآید. در نتیجه مردم با روشنگری پیامبر ایمان آوردند، با عدالت ایشان از ظلم دور شدند و به امنیت حقیقی رسیدند، اما امروز برخی کشورها به دنبال سلطه هستند و عدالت، ارشاد و هدایت به تمسخر گرفته میشود و بیشتر رسانهها و ابزارهای تبلیغاتی متوجه مسایلی غیر از این امور هستند.
*نگاه پیامبر(ص) همواره بر اساس صلح و امنیت در جامعه بوده است اما امروز وجود گروههایی مانند تکفیری، القاعده و بوکوحرام نشان میدهد که در اسلام مدنظر و مورد تأکید پیامبر انحرافاتی ایجاد شده است. مسلمانان در کدام یک از مواردی که اشاره کردید، روشنگری و ایمان، عدالت و امنیت کوتاهی کردند که جهان اسلام به این سمت در حال حرکت است؟
لک زایی: امروز دچار انحطاط امنیتی شدهایم البته این مساله مخصوص جهان اسلام نیست و تمام دنیای دچار انحطاط امنیتی است. به نظر میرسد که هرچه جلوتر میرویم، مدرنتر میشویم و وضعیت امنیتی ما بغرنجتر و خطرناکتر میشود چرا که به ابزارهای جدیدی میرسیم که این ابزارها کشت و کشتار را تسهیل میکند. امروز وجود گروههای تکفیری در جهان اسلام موجب نابسامانی امنیتی شده است. بخشی از رفتار این گروهها ریشه در درک نادرست از تعالیم اسلامی دارد در واقع ما گروههایی مواجه هستیم که فهم و درکی کاریکاتوری از اسلام دارند.
این گروهها تنها بخشی از آیات قرآن، سیره پیامبر و آموزههایی که در اسلام مطرح است را در نظر گرفتهاند و از بخش عمده این تعالیم اسلامی صرف نظر کردهاند. به عنوان مثال آنان از میان تمام آیات تنها به آیههایی که مربوط به جهاد است، توجه میکنند و آنها را به نحو نادرستی با اقداماتشان تطبیق میدهند. این مساله مربوط به نقص آنان در آموزش و فهم از اسلام و نداشتن نگاه جامع به اسلام میشود.
بخش دیگری از رفتار آنان به دشمنان اسلام مربوط میشود. کسانی که مخالف اسلام و کشورهای اسلامی هستند، دشمنی میکنند. بنابراین بخش عمدهای از این اقدامات اگر درست بررسی شود برمیگردد به دشمنیهایی که با اسلام هست؛ گروههایی که امروز چهره بدی از اسلام به نمایش میگذارند با واسطه یا بی واسطه مورد حمایت دشمنان اسلام قرار میگیرند مانند اتفاقی که توسط بوکوحرام در نیجریه افتاد یا گروههای تروریستی که در سوریه حضور داشتند، متاسفانه این گروه از سوی دولت آمریکا مورد حمایت قرار گرفت؛ بنابراین علت ایجاد انحراف در مسیر اسلام واقعی مدنظر پیامبر را میتوان به درون جهان اسلام و فهم ناقص گروههایی از اسلام دانست و بخشی دیگر به بیرون جهان اسلام مربوط میشود که سوءاستفاده و بهرهبرداری دشمن از گروههای تکفیری است.
* فعالیت و خشونت گروههای تروریستی به نام اسلام روز به روز در حال افزایش است. در این میان علما و نخبگان کشورهای اسلامی برای اینکه بتوانند این مشکلات را حل کنندو جهان اسلام را از این انحطاط خارج کنند چه وظایفی دارند؟
لک زایی: خداوند در قرآن راه درست را به ما نشان داده و فرموده است: «لَقَدْ کَانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَهٌ حَسَنَهٌ؛ الگو و اسوه شما پیامبر اکرم است» اگر میخواهیم بر مشکلات موجود غلبه کنیم باید به اسوه معرفی شده از سوی خداوند یعنی پیامبراکرم اقتدا کنیم. امام خمینی(ره) مفهوم سازی جالبی انجام دادند و امروز بیش از هر زمان دیگری جهان اسلام به این مفهوم سازی احتیاج دارد. ایشان از دو تعبیر اسلام ناب محمدی و اسلام آمریکایی صحبت میکردند و منظور این بود که زمانی یک قرائتی از اسلام عرضه میکنیم که دشمنان اسلام در کنار ما قرار میگیرند و در زمان دیگری قرائتی از اسلام عرضه میکنیم که دوستان و مسلمانها در کنار ما قرار میگیرند، اگر گروههای تکفیری امروز به این نکته توجه کنند، خودشان متوجه میشوند اسلامی که مطرح می کنند، اسلام آمریکایی است چون در این میان شیعیان و اهل سنت را مورد تعرض قرار میدهند. امروز شاهد هستیم که شیعیان و اهل سنت از حرکتهای گروههای تکفیری اظهار برائت و مخالفت میکنند و آنان را محکوم میکنند.
پس از اینکه در الگوبرداری به پیامبر اقتدا کردیم باید به نکته دوم که تقویت همگرایی میان علمای شیعه و اهل سنت است، توجه کنیم، اگر در جهان اسلام یک حرکت گسترده، عمیق و محکم در قبال این گروه های تکفیری برداشته شود، این گروهها دیگر نمیتوانند به شکل امروز ادامه حیات دهند و منزویتر خواهند شد. به منظور این اتفاق چند اقدام را باید انجام داد.
ابتدا اینکه اقدامات خشونت بار این گروهها که موجب شد چهره اسلام را به زشتی جلو دهند، از سوی علمای شیعه و سنی محکوم شود. علمای اسلام و نهادهای موجود در کشورها و دولتهای اسلامی باید فعالیت این گروهها را محدود کنند تا مردم دنیا بدانند که این اقدامات مورد تایید اسلام نیست.
دوم اینکه علمای اسلام باید به بیداری و آگاهی مسلمانان کمک کنند تا جذب این گروهها نشوند. وقتی این گروهها نیروهایی نداشته باشند که به کمک آنها دست به این اقدامات نفرت انگیز بزنند طبیعتا فعالیتشان کمتر خواهد شد.
سوم اینکه باید این محکومیتها و آگاهی سازی نهادینه شود. تنها تجمع علما و اقدامات همگرایانه کافی نیست بلکه این اقدامات باید تبدیل به یک نهاد شود.
البته در گذشته مجموعههایی مانند تقریب مذاهب اسلامی تشکیل شده است، اما به نظر میرسد که این مجموعهها احتیاج به یک بازسازی دارند. یعنی شاید این ساختار به نحوی بوده که نتوانسته این مساله را مورد بررسی و حل و فصل قرار دهد و شاید لازم باشد تجدید نظری کنیم و یکسری نهادهای جدیدی متناسب با وضعیت کنونی جهان تشکیل دهیم. این نهادها باید اتحادیه علمایی از جهان اسلام باشد که تنها رسالتش تقویت همگرایی و انسجام میان مسلمانان و مبارزه با گروههای تکفیری باشد. بدیهی است که این سازمان باید از سویی دولتهای اسلامی و از سوی دیگر دولت های غربی حامی این گروهها را تحت فشار قرار دهد تا جلوی این اقدامات گرفته شود. تجربه تاریخ به ما میگوید که گروههای رادیکالی هر چند در مدتی که فعالیت میکنند آسیبهای بسیاری را وارد میسازند، اما عمر آنان طولانی نیست. به عنوان مثال خوارج که یک گروه افراطی و رادیکال در صدر اسلام بود، با اقدامات افراطی بیش از همه به خود آسیبهای بسیاری وارد ساخت.
* در مقاطع مختلف شاهد بودیم که علما شیعه یا سنی در زمانی که گروه های تروریستی جنایتی را انجام می دهند، تنها تکلیف خود را به بیان محکومیت یا اطلاعیه ای معطوف می کنند و در واقع نهادی با فعالیتی که به آن اشاره کرده اید تا به امروز تشکیل نشده است. با شرایط امروز، می توان امیدوار بود که آینده جهان اسلام عاری از این خشونت ها و گروه ها باشد؟
لک زایی: به نظر من بخشی از آن برمیگردد به اینکه سازمان های کنونی به یکسری مسایل عادت کردهاند و به نهادهای اداری و روزمره تبدیل شدند. آنان یک امور جاری دارند و بیش از این خودشان را موظف نمیبینند که مسایل را پیگیری کنند و شاید بتوان گفت که این مسایل برای آنها عادی شده است. ما امروز احتیاج داریم که این نهادها و سازمانها در نحوه عملکرد خودشان تجدیدنظر کنند، دایره اعضای خود را گسترش دهند، دفاتر و نمایندگی خود را در سطح دنیا گسترش دهند، ابعاد غیر دولتی خود را تقویت کنند و مشارکت علمای جهان اسلام را تقویت کنند و در نهایت سیستم کارشناسی، مشورت و تصمیمگیری را مورد تجدید نظر قرار دهند.
در شرایط کنونی ما پیگیری جدی در قبال گروههای تکفیری شاهد نیستیم و به قول شما تنها یک اطلاعیهای در محکومیت این گروهها صادر میشود در حالی که باید گروههای میانجیگری و علما به کشورهای مختلف بروند و دست به اقدامات عملی بزنند. علما باید با کسانی که بر این گروهها تاثیر و نفوذ دارند، صحبت کنند و اگر مشکلشان عدم آگاهی است آنها را آگاه کنند و اگر مشکلشان وابستگی است اینها را طرد کند. امروز این اتفاق نمیافتد، ما به شکلی بسیار عادی و معمولی با یک بیانیه و اطلاعیه تصور میکنیم که تکلیفمان را انجام دادهایم، اما متوجه باشیم که این کشت و کشتار، انفجارها و تخریبها همچنان کارخانهاش روشن و تولیداتش ادامه دارد.
* در زمان پیامبر(ص) نیز دشمنان، مخالفان و انحرافاتی وجود داشته است. دیپلماسی اخلاقی حضرت محمد(ص) در برابر این گروه ها چگونه بود؟ می توان گفت با الگوبرداری از اخلاق پیامبر می توان این گروه ها را نسبت به اسلام واقعی آگاهی بخشید؟
لک زایی: تمام دیپلماسی پیامبر بر محور اخلاق بود. ایشان در همه عرصهها اخلاق، اصالت اخلاق و فضایل را اولویت میدانستند. آیات فراوانی در قرآن اخلاقی بودن پیامبر را مورد تاکید قرار میدهد از آیهای که پیامبر را رحمه للعالمین میداند تا «وَلَوْ کُنتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لاَنفَضُّواْ مِنْ حَوْلِکَ؛ اگر تو سنگ دل بودی و مردم از اطراف تو پراکنده میشدند.» خداوند در جای دیگری خطاب به پیامبر میفرماید: «تو خودت را میخواهی از بین ببری که چرا اینها ایمان نمیآورند.» یا آیه دیگری که خداوند خطاب به مومنان میگوید: «پیامبر نسبت به شما دلسوز است و به خاطر دلسوزی به شما به خودش سختی میدهد و خودش را در رنج قرار میدهد.» جمله مشهوری که از پیامبر نقل شده که اهمیت اخلاق را به همگان گوشزد میکند. ایشان میفرمایند: «انی بعثت لاتمم مکارم الاخلاق؛ فلسفه بعثت من این است که مکارم اخلاق را تمام و تکمیل کنم» لذا جزو اصول ثابت و همیشگی در دیپلماسی اسلامی است که ما برای رسیدن به اهدافمان از وسایل و ابزارهای غیر شرعی، نادرست و غیر اخلاقی به هیچ وجه استفاده نکنیم بلکه همیشه باید فضیلت گرایی را محور و مبنای کارهای خودمان قرار دهیم.
گفت وگو از سمانه معارف- شفقنا