خبرپارسی-پیش از شروع:در خبرها آمده بود نخستوزیر کره جنوبی به دلیل انتقادها از دولت سئول مبنی بر واکنش نامناسب به حادثه واژگون شدن کشتی مسافربری در ۱۶ آوریل، استعفا کرد. نخستوزیر کره جنوبی در کنفرانس مطبوعاتی خود عنوان کرد: مناسبترین اقدام برای من این است که مسئولیت بپذیرم و استعفا دهم. باقی ماندن در سمتم مسئولیت دشواری را بر دوش این دولت قرار میداد.
وی از طرف دولت به دلیل این حادثه دلخراش عذرخواهی کرد و گفت: تخلفات و بیقانونیهای بسیاری در جامعه ما وجود دارد که از مدتها پیش بوده است و من امیدوارم که آنها اصلاح شود تا ما شاهد حوادث مشابه در آینده نباشیم.
در روزهای بعدی تصاویری از سیلی زدن پدر یکی از دانش آموزان غرق شده در این کشتی در سایت ها منتشر شد که به صورت نخست وزیر کوبیده بود.
***
فجر سپاسی در طی پنج فصل ، دو بار سقوط را تجربه کرده است. این خلاصه ای از وضعیت باشگاهی است که روزگاری به سازندگی شهره بود و مدعیان قهرمانی را به زانو در می آورد.
سهم بندی و تعیین درصد برای قصور آنهایی که در ناکامی های فجر سهیم بوده اند شاید رویه ای علمی و مبنایی قابل استناد نداشته باشد اما می توان با برخی پرسش ها به پاسخ چرایی پاره ای از مسائل رسید.
فجر در فصل دوازدهم لیگ برتر با محمود یاوری جواز بقا در لیگ برتر را یافت. در این ماندن خیلی ها نقش چمن مصنوعی ورزشگاه شهید دستغیب را پر رنگ می دیدند و پرداختن به آن موضوع در حوصله این مقال نمی گنجد. در پایان آن فصل بنا به تصمیمی که جعفری مدیرعامل باشگاه آن را منتسب به هیات مدیره می دانست رای به حضور شاغلام به جای یاوری دادند.
در سقوط فجر دو عامل را می توان جدی تر از بقیه مورد تحلیل قرار داد. بعد مدیریت و بعد فنی. اگر در امر فنی در مرحله اول همین تغییر مربی را مدنظر قرار دهیم این سئوال به ذهن هر کسی می رسد که چرا و بر اساس کدام معیار فنی این تصمیم گرفته شد؟ در هیات مدیره چه کسانی عضویت دارند و چند نفر آنها قادر به اتخاذ تصمیم مبتنی بر تحلیل فنی هستند؟
در صورتی که قبول کنیم رفت و آمد کادر فنی دلیل موجهی نداشته پس هیات مدیره مقصر است و باید در ترکیب هیات مدیره تغییراتی ایجاد و هیات مدیره جدید مبادرت به انتخاب مدیر عامل مدنظر خود نماید.
اگر آن رفت و آمد کادر فنی بر پایه تحلیلی عقلانی و موجه بوده باید دلایل آن اعلام و سپس پاسخگو باشند که چرا شرایط کار کردن برای شاغلام سخت شد؟ رفتن پیروانی را نمی توان به دلیل استعفای فنی تلقی کرد زیرا او در حالی که هر روز با خبرها و مصاحبه هایی علیه خود مواجه بود باید می رفت.یا با استعفا یا با برکناری که او ظاهرا راه اولی را انتخاب کرد اما از آه و ناله های بعدی و مصاحبه های اخیرش می توان پی به علل تصمیمش برد.
پس در این حالت هم کادر فنی و مدیریت باشگاه نمی تواند خود را تبرئه کند. نوع یارگیری زیر نظر کدام کمیته فنی بود؟ چه بازیکنانی با چه معیارهایی جذب شدند؟ آیا همه نفرات لیست شاغلام به خدمت گرفته شدند؟ اگر دلیل را بی پولی بدانیم باید پرسید سالهاست که مدیرعامل فجر از نداری می نالد. وقتی پولی در بساط ندارند و نمی توان خواسته کادر فنی را اجابت کرد چه اصراری به ماندن و مدیریت کردن است؟ با یک استعفا می توان همه را به این باور رساند که باید به یاری تیم استان بیایند اما اصرار به ماندن این نظریه را تقویت می کند که لابد شرایط فراهم است که فلان مدیر میز و منصبش را ترک نمی کند.
فراموش نکنیم تیمی مانند نفت تهران هم بدون هزینه آنچنانی توانست نتایج بسیار خوبی بگیرد پس نمی توان همه چیز را به بی پولی ربط داد. همه طول فصل به کنار ، تیمی که در مقابل پیکان دسته اولی که سقف قراردادشان ۱۵۰ میلیون تومان بوده هم نتوانست فینال سرنوشت ساز را ببرد آیا می تواند همه معایب مدیریتی و فنی خود را پنهان نماید؟ از یاد نبریم سهم قصور کادر فنی هم متوجه مدیریت باشگاه است زیرا کادر فنی به شرحی که رفت با نظر مدیران جابجا شدند و در هر حال مدیریت باشگاه نمی تواند خود را مبرا سازد.
در باب کادر فنی این موضوع هم قابل ذکر است که با کدام دلیل قانع کننده محمود یاوری که با مس در رده پایین تر از فجر قرار داشت به عنوان ناجی تیم شیرازی به شهر حافظ و سعدی برگشت و این نتیجه خارق العاده را رقم زد؟ در پس این انتخاب چه تدبیری قرار داشت؟ مقصران این انتخاب حتی حاضر به عذر خواهی هم نیستند؟آیا همچنان قرار است آنها بمانند و بابت برباد دادن بیت المال در سالی که اقتصاد مقاومتی مورد تاکید است تشویق شوند؟ اگر از ارقام قراردادها شفاف سازی شود می شود متوجه شد چه مبلغی از بیت المال اینگونه با بی تدبیری به باد فنا سپرده شد.
باشگاه فجر در رده پایه عملکردی ستودنی داشت و این امر را البته می توان از نقاط بارز مدیریت مدیران باشگاه دانست ولی در فوتبال حرفه ای ایجاد حلقه اتصال بین تیم های مختلف یک باشگاه یک هنر است که کمیته فنی آن را بر عهده دارد. فجر بهترین ها را هم که در رده پایه داشته باشد ؛ وقتی آنها وارد تیم بزرگسالان نشوند چه سودی دارد؟ کاهش هزینه ها از طریق سازندگی ممکن است و سازندگی یعنی ارتقا بازیکن از رده پایه به رده بزرگسالان. مدیران فجر آیا در طول فصل یک بار و نه بیشتر از کادر فنی خود نخواستند گوشه چشمی به بازیکنان امیدهای آنها داشته باشد؟ اگر نخواستند مقصرند و اگر خواستند و پاسخی نشنیدند می توان به ضرورت وجود کمیته فنی پی برد و مقصران عدم تشکیل این کمیته (مدیران باشگاه) باید در محضر مردم پاسخگو باشند.
سرهنگ جعفری برای فوتبال فارس زحمت کشیده و در این تردیدی نیست اما باشگاهی که در طول ۵ فصل دوبار سقوط می کند آیا ضعف مدیریت ندارد؟آیا مدیران باشگاه مانند کادر فنی که در پی هر ناکامی تغییر می کنند احساس نمی کنند زمان خداحافظی فرا رسیده و باید بپذیرند که در قبال بر باد دادن بیت المال حداقل کاری که می توانند انجام دهند استعفا است؟
از هر منظری که به ماجرا نگاه کنیم مدیریت باشگاه مقصر است. تیم بی پول بود؟ چرا مدیران باشگاه اصرار به ماندن داشتند؟ تیم ضعف فنی داشت؟کادر فنی را چه کسی انتخاب کرد؟تیم بازیکن دلخواه را نتوانسته به خدمت بگیرد؟ مدیریت باشگاه باید پاسخگو باشد.نفرات تیم های پایه در سطح بزرگسالان به خدمت گفته نشدند؟ عدم تشکیل کمیته فنی دلیل بارز آن است و در عدم تشکیل این کمیته کسانی جز مدیران باشگاه مقصر نیستند.
جعفری روز ششم آذر ماه ۱۳۹۱ به خبرگزاری مهر گفته بود « سوت پایان لیگ امسال را که بزنند، میروم. ما ۳۰ سال است که تیم را اداره میکنیم و هیچ ادعایی نداریم. هر فردی توانست بیاید و به جای ما و با این شیوه تیم را اداره کند. پیش از شروع فصل به ما گفتند “شما لیگ را شروع کنید، ما ۵ میلیارد تومان کمک میکنیم” ولی هیچ چیزی به ما ندادند. این شیوه باشگاهداری ما را زجر میدهد. مبلغ تمام قراردادهای بازیکنان و مربیان تیم ما در این فصل ۵ میلیارد تومان بوده است که این مبلغ جدای از هزینه مسافرت و پوشاک و مصدومیتهاست. هرچند فجر مشکلات مالی دارد با این حال در پرداخت قراردادها از تیمهایی مثل صبا و پیکان بالاتریم. وضعیت اینطوری هم نبوده است که هیچ پولی نداشته باشیم. ضمن اینکه ما پاداش تمام بازیهایی را که باید پرداخت میکردیم به بازیکنان دادهایم.»
در لیگ دوازدهم جعفری ان حرفها را زد اما همچنان ماند.سوت پایان آن بازی ها به صدادرآمد، سوت شروع لیگ سیزدهم را هم نواختند و آن لیگ هم به اتمام رسید اما وی تکان نخورد. تیمی که فصل دوازدهم بدون هزینه های جانبی فقط ۵ میلیارد دستمزد بازیکنان و کادر فنی را داشته قطعا در لیگ سیزدهم بیش از ۴ میلیاردی هزینه کرده که یاوری ادعا می کرد.اینکه کدام عامل باعث شد جعفری همچنان در مسندش باقی بماند را باید از خودش پرسید.
حرمت موی سپید جعفری در فوتبال بر همه واجب است ولی نقد عملکرد او به منزله تخریب شخصیت وی نیست. تلاش هایش در همه سالهایی که فجر را سرپا نگه داشته را هم نباید از یاد برد که این مصداق بارز یکطرفه به قاضی رفتن است اما در مملکتی که رییس جمهور هر هشت سال یک بار باید عوض شود می توان توقع داشت این مدیر هم صندلی مدیریت باشگاه فجر را در کمال احترام و عزت به دیگران بسپارد.او اگر به همان سئوالاتی که در باره عملکردش مطرح کردیم پاسخ قانع کننده ای داد می توان بقایش را موجه دانست وگرنه باید برای رفتن خود را آماده سازد.
فرهنگ استعفا و پذیرش مسئولیت باید در ورزش ما نهادینه شود. اینکه محمود یاوری که دکترای سقوط سالانه دو تیم را دریافت کرده و حالا بعد از این فاجعه ای که برای فوتبال فارس رقم زده حتی یک عذر خواهی از هواداران فوتبال فارس و فجر نکرده ، اوج خودخواهی ها و خودکامگی ها در فوتبال ایران را نشان می دهد. جعفری هم همین رفتار را داشته. او هم حتی یک عذر خواهی و پذیرش مسئولیت را بروز نداده و بگونه ای رفتار کرده که انگار هیچ اتفای رخ نداده است.
کاش رفتار نخست وزیر کره جنوبی به عنوان نفر اول دولت آن کشور در ماجرایی که تعمدی نبود و بی تردید نخست وزیر در آن نقش مستقیمی نداشت سر لوحه مدیران ورزش ما بخصوص سرهنگ جعفری قرار گیرد.کشتی غرق شده فجر، دلهای بسیاری را آزرده کرد اما اینجا نه کسی مسئولیت را می پذیرد و نه حتی حاضر به عذر خواهی است. نخست وزیر کره گفته بود « باقی ماندن در سمتم مسئولیت دشواری را بر دوش این دولت قرار میداد.» حالا بی شک ، ماندن جعفری در سمتش هم مسئولیت دشواری را بر دوش مدیران مافوق او و بخصوص سردار غیب پرور قرار می دهد و جعفری حداقل می توانست با یک استعفا ولو اینکه پذیرفته نشود این مسئولیت را سنگین تر نکند.
***
در مجموعه سپاه مدیری مانند رسول فلاح هم فعالیت دارد. فلاح را اسطوره مدیریت فوتبالی نمی دانیم و حتی با توجه به فضای خاص اقتصادی فارس ، این باور غلط را هم فریاد نمی زنیم که او می تواند در امر درآمدزایی معجزه کند اما می توان نوشت و پای نوشته تاکید کرد که وی با انگیزه ای بیشتر از جعفری می تواند چرخ کار را بر عهده بگیرد و فجر را هدایت کند.فلاح بی ایراد نیست و خود ما هم منتقد او بوده ایم اما در اوضاع کنونی حضورش می تواند موثر باشد.
او که در مرصاد اقدامات ورزشی را در کنار مسائل فرهنگی به پیش می برد در شرایط فعلی که نیروی سپاه است ، می تواند بهترین گزینه برای هدایت باشگاه باشد.در برق هم همگان از شرایط آن باشگاه مطلع هستند و تبعات سو مدیریت مدیر ارشد برق فارس و نوع نگاهش در فوتبال را هنوز هم می توان دید و به تماشا نشست.متاسفانه فضای تخریبی که در فوتبال فارس سالهاست توسط برخی مدیران عمدتا غیر ورزشی رواج یافته طی همین روزها هم بعد از درج اخبار و شایعات درباره حضور احتمالی فلاح به جای جعفری ، سعی در تخریب فلاح دارد. هجمه های خزنده ای که ریشه هایش معلوم و مشخص است نباید آرامش باشگاه ارزشی فارس را بر هم بزند. اعتماد به فلاح هزینه مضاعفی برای فجر ندارد چه آن که با توجه به شرحی که رفت تغییرات مدیریتی در باشگاه ضروری به نظر می رسد.هر آمدنی یک رفتنی دارد و جعفری هم باید بپذیرد که زمان وداع او با باشگاهی که خود موسس آن بوده فرا رسیده و این جبر روزگار و اجبار قواعد فوتبال حرفه ای است.
در طی هفته های اخیرکارشناسان و صاحبنظران درباره اوضاع فوتبال فارس و فجر نظریاتی ارائه داده اند که همه قابل احترام است. مدافعان نظریه ابقای جعفری بر این باورند که چون او قبلا لیگ یک و صعود از آن را تجربه کرده می توان باز هم به وی اعتماد کرد اما احتمالا برای این سئوال پاسخی نخواهند داشت که وی یک بار آزموده ای را آزموده بود و چگونه باردیگر با همان اشتباهات پا در گرداب سقوط نهاد؟ اگر سقوط چهار فصل قبل را اتفاقی بدانیم تکرار آن در این فصل با همه ابهامات و سئوالاتی که مطرح شد را چگونه می توان تحلیل کرد؟ ابقای جعفری اگر با صعود همراه نبود چه پاسخی برای این تصمیم می توان داشت؟
به نظر می رسد فجر که سالیان سال بر یک مدار سنتی چرخیده نیازمنده تزریق خون تازه در همه ارکان است و نباید در این امر تعلل ورزید.