خبر پارسی-آیتالله سید مهدی دستغیب تولیت پیشین آستان مقدس احمدبن موسی(ع) در نجف اشرف در حال زیارت دعوت حق را لبیک گفت.
آیتالله سید مهدی دستغیب تا ماه گذشته تولیت آستان مقدس شاهچراغ(ع) را بر عهده داشت.وی نزدیک به ۳۰ سال تولیت این آستان مقدس را بر عهده داشت تا اینکه چندی پیش این مسئولیت خطیر از جانب رهبر معظم انقلاب به آیتالله سید علی اصغر دستغیب نماینده مردم فارس در مجلس خبرگان رهبری سپرده شد.
خبرپارسی این مصیبت را تسلیت می گوید.
خبر پارسی- سعید نظری – تحصیلات علوم دینیاش را به سفارش پدر و برادر بزرگترش در نجف به پایان برد و از مرحوم آیت الله العظمی سیدعبدالهادی شیرازی اجازه اجتهاد گرفت. مدتها از محضر آیت الله العظمی انصاری همدانی در حوزه اخلاق و عرفان کسب فیض کرد.
وقتی از محضرش درباره کیفیت حضورش در نجف و مدارس علمیه نجف پرسیدم، با خنده گفت: «چیزی نبود جز خبز الشعیر، ماء البیر و زیارت الامیر!» ـ چیزی نبود جز سختی های نان جو و آب چاه و شیرینی زیارت امیرالمومنین ـ پس از بازگشت به شیراز در محضر برادرش شهید آیت الله سیدعبدالحسین دستغیب و نیز مرحوم آیت الله نجابت شیرازی بهرهها برد و در پیشبرد اهداف انقلاب اسلامی کوشید.
از سال ۴۲ همرزم برادرش بود و با عضویت در جامعه روحانیت مبارز شیراز در کوران انقلاب یا فراری بود و یا به دنبال اجرای دستورات سیدعبدالحسین. بارها از سوی ساواک تحت تعقیب قرار گرفت و چندین بار تا پیروزی انقلاب به خدمت امام خمینی رسیده بود. یکی دو بار از طرف برادر مجاهدش و برخی از علمای شیراز برای امام راحل نامه برده بود.
نامش بعد از پیروزی انقلاب اسلامی بیشتر به سر زبانها افتاد. با شهادت برادر بزرگ مرحوم سیدعبدالحسین در بدو پیروزی انقلاب به تولیت آستان مقدس احمدی و محمدی و خادمی بارگاه اهلبیت (ع)پرداخت.
نجوای دعای کمیل با آن لهجه شیرازیاش و فریادهای یا «غیاث المستغیثین» او همیشه برای شیرازیها خاطره انگیز است. شبهای احیای ماه مبارک رمضان، منبرش پر طرفدار بود و ندای دستغیب گونه «العفو العفو العفو» او همیشه همراه و هم نوای بسیاری داشت.
وقتی ابوحمزه ثمالی را زمزمه میکرد و یا فرازهای جوشن کبیر را با «سبحانک یا لااله الا انت، الغوث الغوث، خلصنا من النار یا رب» پایان میبرد، گویی همان شهید دستغیب بزرگ است که از جنت الماوا ندا در میدهد و پروردگار خود را میخواند.
خلوص قنوتها و سبحان الله های سجدههای نمازش کمتر کسی است که نشنیده باشد. اقتدا به نمازهای جماعتش برای مسافران در حرم مطهر شاهچراغ سعادتی بود بس باشکوه!
علاوه بر منبرهای هفتگی در حوزه علمیه هم مختص طلاب علوم دینی درس میداد و خود را از فضای معرفتی مدارس علمیه تا پایان عمر جدا نکرد. رئیس مدرسه تاریخی قوام بود و روزها برای ساعاتی به بیش از ۱۰۰ طلبه علوم دینی «المکاسب» میگفت.
برای تدریس هم سبک و سیاق خود را داشت. قبل از حضور در کلاس و بحث عادت داشت ذکر خدا میگفت و همزمان استکانی چای نوش جان کرده و با تمرکز کامل در کلاس حاضر میشد. ۳۰ دقیقه درس میگفت و ۱۵ دقیقه مباحثه و رفع اشکال. خیلی به طلاب خرده نمیگرفت و در عین حال ابایی هم نداشت که بگوید «فلان موضوع را نمیدانم».
در کنار درس و تبلیغ، برای توسعه حرم احمدی و محمدی تلاشهای بسیار کرد. تا پایان جنگ که حرمهای احمدی و محمدی را ملجا رزمندگان و مبارزان دفاع از خاک و کشور کرده بود اما بعد از جنگ روند توسعه را آغاز کرد. بارها با استانداران وقت از جمله «سیدمحمد جهرمی» بر سر تصرف میدان احمدی که بخشی از حرم بود، درگیری پیدا کرد.
موزه و کتابخانه آستان را بنا گذاشت و شبستان جدید را به سبک معماری مکتب شیراز تاسیس کرد، چندین بار خدمت رهبر انقلاب رفت تا حمایت معظم له را برای توسعه حرم جلب کند. تا اینکه در سال ۸۷ در جریان سفر آیت الله خامنهای به شیراز و نامگذاری سومین حرم اهلبیت زمینه را برای به نتیجه رسیدن تلاشهایش فراهم کرد و طرح توسعه حرم احمدی و محمدی پس از ۲۰ سال کش و قوس از مجلس شورای اسلامی بودجه و اعتبارات گرفت.
خودش میگفت: «صاحبان حرم، سفر رهبر انقلاب را وقتی از دست شهردار و استاندار گلایه کرده بودم، به من بشارت داده بودند که فرزندشان کمکم خواهد کرد».
بیشترین دغدغهاش در مورد پروژه بین الحرمین بود. اعتقاد داشت «وجود پروژه بین الحرمین به عنوان مرکزی تجاری در کنار حرم مقدس احمدی و محمدی بال ملائک را می شکند». برای حذف فضای تجاری اطراف حرم هم بازار پشت حرم را به سالن تجمعات تغییر کاربری داد و ضمیمه حرم کرد.
آیتالله سیدمحمد مهدی دستغیب ۹۰ سالگی برایش مفهومی از ناتوانی نداشت و با تمام وجود برای توسعه حرم کار میکرد و در سال چندین بار تهران میرفت. با رئیس جمهور و رئیس مجلس و فلان وزیر و وکیل دیدار میکرد و بودجه میگرفت و در شیراز هم میزبان مدیران ارشد کشور میشد و برخی از آنان را به خدمت افتخاری حرم اهلبیت در این شهر میگمارد.
جناحهای سیاسی را به چشم نمیآورد و پذیرای همه بود. کاری به چپ و راست نداشت. هم از سیدمحمد خاتمی استقبال میکرد و هم میزبان محمود احمدی نژاد میشد. مشی اعتدالی داشت و دست هرکس برای حرم اهلبیت(ع) کار میکرد میفشرد.
از حوزه فرهنگ هم در حرم احمدی و محمدی غافل نبود. دارالقرآن شاهچراغ را تاسیس کرد و قاریان و حافظان برجسته شهر را به همکاری فرا خواند. جمعی از هنرمندان را نیز در موزه و معاونت فرهنگی و هنری به کار گرفت. از انتشار کتاب گرفته تا نشر تابلو و عکسهایی از حرم. شب بیست و یکم ماه رمضان میزبان خوشنویسانی بود که قرآن را کتابت میکردند تا سنت قرآن نگاری را احیا کند. برای دانشآموزان جشن تکلیف ترتیب میداد و برای جوانان صیغه عقد و ازدواج جاری میکرد.
معنای قرآن و سنت رسول در سلوک و رفتارش جاری بود و جز رضایت خدا به چیز دیگری تن نداد.
حالا اما در جوار رحمت حق آرمیده! حتما اهلبیت استقبالش میکنند.