خبرپارسی-لاکردار تر از خودمان سراغ نداریم. نامش را «رستم» گذاشتیم و حالا خودمان از اینکه صدایش بزنیم می ترسیم.
آها! ببخشید؛ قرار بود برای رییس جمهور درد دل کنیم ناخودآگاه نیشتر به جان خودمان زدیم.
جناب روحانی؛ سلام علیکم!
میگم این حرفهایی که دیروز زدی چی چی بود؟ گفتی « نام افراد مفسد نباید در جیب رئیسجمهور باشد بلکه نام این افراد و ویژهخواران باید در سر زبان خبرنگاران قرار گیرد.
اگر رسانهها به صحنه بیایند نه تنها میشود با فساد مبارزه کرد بلکه میتوان جلوی آن را نیز گرفت. دولت و رئیسجمهور بر قولی که به اصحاب رسانه مبنی بر ایجاد محیطی امنتر برای آنها داده پایبند است اما به خاطر مشکلات فراوانی که وجود دارد باید قاعده تحول تدریجی اجتماعی را مدنظر قرار دهیم. از همه صاحبان قلم میخواهیم که برای آنکه اذهان عمومی در مسیر مصالح ملی قرار گیرد واقعیتها را به مردم بگویند. من در دولت و به دیگر مسئولان گفتهام که یا نباید شکایتی از مطبوعات وجود داشته باشد و اگر هست به صورت حداقلی و ضروری صورت گیرد.»
حالا بشنو از اینور قضیه. یک آقای نسبتا” محترمی از اینکه دستش رو شده دلخور است. با یک خبرنگار تماس گرفته و گفته «کاری می کنم تمام خونه های شهر را بگردی و بگویی غلط کردم» دقیقا با همین ادبیات و واژه ها و البته با چاشنی ادبیات خاصی که قبلا دیده و شنیده ایم.
دوران «پشت به زینی» حضرات گذشته و حالا در دوره «زین به پشتی» تحمل خود را از کف داده اند.اینکه اون خبرنگار بنده خدا چه جوری باید زنگ تک تک خونه ها را بزنه و اگه احتمالا یکیشون خونه نبود و نتوانست «غلط کردم» خبرنگار را بشنوه آیا اون آقای نسبتا” محترم این را به پای گفته هایش می گذارد یا نه هم بحث مهمی است.
کسی که بیت المال را علف خرس فرض کرده ، حالا می خواهد خبرنگاران را به غلط کردم وادارد.
آقای رییس جمهور!
از ما نخواه که نام این مفسدان را بر زبان داشته باشیم.ما از این نام ها می ترسیم. از آنهایی که با بیت المال شوخی داشته اند می ترسیم. از این که به سبب نام بردن از آنها ناچار شویم خانه به خانه شهر را سر بزنیم می ترسیم.
خانه به خانه را سر زدن شاید ترسی نداشته باشد اما هراس مان از آن است که در گذراز کوچه های محله ها پایین شهر چشم مان به چشم های نگران و شرمگین پدری بیافتد که دم عید از خرید لباس نو و ماهی پلو برای خانواده اش درمانده باشد و آن سو تر بخوانیم «فلانی ۵۰۰ میلیون تومان بابت حق غذا دریافت کرد». می ترسیم از اینکه چشم مان به منزلی بیافتد که دیوارهایش در حال ریزش بر سر صاحب خانه باشند و آن سوتر بخوانیم« فلانی منزلی به ارزش ۲۰ میلیارد تومان را به عنوان وثیقه سپرد و…» می ترسیم آقای حقوقدان. می ترسیم مایی که تا سر تصمیم کبری بیشتر درس نخوانده ایم وادار شویم حق ماموریت های ۱۲ میلیارد تومانی را بشماریم.
جناب رییس جمهور!
شما نمی گفتید هم دوستان خدای نکرده شکایت نمی کردند. آنها ماشاالله خودشان هم قاضی اند هم مجری حکم.ماده جدید هم که به قانون مجازات اضافه کرده اند.مجازات جدید« رفتن درب تمام خانه های شهر و گفتن غلط کردم» حالا ما مانده ایم که اگر یک نفر احیانا” خبر نداشت چه اتفاقی افتاده و چرا ما داریم می گوییم غلط کردیم باید برای تنویر افکار خصوصی او برایش همه ماجرا را توضیح بدهیم؟ آن وقت اینکه می شود بیان دوباره حرفها و جسارت به ساحت آن آقا! این مستوجب تشدید مجازات نشود یه وقتی!
جناب آقای روحانی!
اصلا به ما چه؟! ما هر گاه کار سخت در خانه خودمان هم بوده از زیر بار آن فرار کرده ایم حالا جناب شما نیامده می خواهد با ما از این شوخی ها کند و دستی دستی ما را درون دهان تمساح بیاندازد؟ ما به شما رای دادیم که نهایتا از « ممه های لولو برده» و «قطعنامه دان پاره شده» و «آب ریختن در محل سوزش» حرف بزنید. حرفهایتان دارد نگرانمان می کند. یعنی چه که اسم مفسدان را درون جیب تان نمی گذارید؟ بگذارید. اتفاقا اسم های شیکی دارند «مه آفرید، بابک ، شهرام حالا جدیدا هم مهر…. ای وای! زبونم لال» اصلا اسم هایشان جون میدهد برای پولدار شدن. پدر خدابیامرز ما هم با همه طایفه عقلشان را روی هم ریختند واسه ما اسم انتخاب کردند«ینقعلی». با این اسم به قول فیروز کریمی وارد زمین نشده ، سه هیچ عقبیم!
آره داداش! حاج حسن آقا!ما را با این دوستان در نیانداز.اگر کار خوبی است و ثواب دارد خودتان پیش قدم شوید. اگر یکی با شماره ۰۹۱۷—– هم بهتون زنگ زد سراغ ما را گرفت بفرمایید فعلا داریم زنگ خونه های مردم را می زنیم و «غلط کردم » می گوییم. حالا مونده تا خونه آخری ! شما بفرمایید!ما وظیفه خودمون را بلدیم.
پ.ن:برادر مدیر! دوران هفت گاو چاقتان تمام شده. از این «نیل» اگر هفت گوساله مرده هم بیرون بیاید بازهم راه فراری برایتان نیست.شک نکنید که دندان های قانون آن قدر تیز هست که شما را ببلعد.پروار شده اید اما برای قانون لقمه گلوگیری نیستید.بسلامت