خبر پارسی _ سعید نظری: به همراه جمعی از همکاران شامگاه گذشته به سمینار فروش محصولات لوازم خانگی با برندی از کشور چین دعوت شدم. در آستانه ورودی سالن برگزاری سمینار، نمایشگاه بزرگی از محصولات خانگی مثل آب میوه گیری، چرخ گوشت، پلوپز، جاروبرقی، قهوه ساز و … با برندی ناآشنا اما متنوع ساخت کشور چین برای استقبال از فروشندگان لوازم خانگی در استان فارس دایر شده بود.
اما من روزنامهای در دست داشتم که تیتر بزرگ زده بود: «کارخانجات آزمایش و آی تی آی ۳۰ میلیارد تومان به تامین اجتماعی بدهکارند» و ذهنم مملو از خاطرات تلخ کارگرانی بود که در سفرهای استانی مسیر عبور رئیس جمهور سابق را گل میریختند تا بلکه با حمایتش جان تازهای به صنعت فارس و آی تی آی ببخشد.
ذهنم باز در میان انبوهی از کالاهای خانگی چینی، مرور میکند کتیبه آبی رنگ سر درب ورودی کارخانه آزمایش که «لیس الانسان الاما سعی» و روزگاری که محصولات خانگی آزمایش سرآمد تولیدات منطقه خاورمیانه بود.
نگرانیهایم تشدید میشود، آن زمان که حافظهام به یاد میآورد فقط صنعت خانگی فارس بحرانی نیست که ۸۰۰ واحد صنعتی در این ۸ سال تعطیل شد و مابقی صنایع هم با ظرفیتی نصفه و نیمه لنگ لنگان قدمی بر میدارند و این سئوال که مدیران فارس در ۸ سال گذشته چه کردند؟
بحران صنعت را پیش از آنکه در دخالتهای دولت و قوانین نامتناسب جاری کشور دنبال کنیم، باید در ضعف مدیریت این بخش جستجو کرد. همانگونه که قبلا هم نوشتم البته نباید همه گرفتاریهای صنعت فارس را به پای مسئولان دولتی نوشت و بلکه این بار صنعتگران نیز متهم به کم کاری هستند. صنعت مبتنی بر روشهای خلاقانه در مدیریت و تولید و نیز بهرهوری شایسته از منابع است که لیس الانسان الاما سعی!
بنابراین آنچه تحت عنوان بحران در صنعت قابل بررسی است، باید در دو بخش سختافزاری و نرمافزاری دنبال کرد.
الف _ بحران سخت افزاری در صنعت فارس:
در دنیای پر رقابت معاصر دو موضوع کاستن از قیمت و افزایش کیفیت در کنار تنوع بخشی به محصولات از ضروریات رسیدن به دنیای صنعتی است. موضوعی که در بین صنعتگران فارس کمتر به آن توجه میشود.
در صنایع فارس به جای ساختار قوام یافته و توانمند صنعتی به مفهوم واقعی کلمه با کارگاههای تقریبا بزرگی روبرو هستیم که از هرگونه نگرش علمی در حوزه مدیریت صنعتی به دور هستند و حتی از نظر شکل و ظاهر هم به شیوهای کاملا سنتی و فارغ از مدلهای پیشرفته مدیریت، با نرخ بالای بهرهوری فعالیت میکنند.
فرسودگی برخی از صنایع سابقهدار مثل کارخانه آزمایش و آی تی آی و بیتوجهی به نوسازی صنایع موجود باعث افزایش نرخ بهرهوری در صنعت و نهایتا افزایش هزینههای تولید شده است.
صنایع فارس عمدتا از مزایایی چون دسترسی آسان و ارزان به منابع انرژی و انسانی، مواد اولیه و شبکههای حمل و نقل دریایی و ریلی و هوایی بهرهمند هستند اما در مقایسه با رقبای خود نفسی برای رقابت ندارند.
این نوع رفتار در صنعت فارس بیش از هرچیز باید در فاصله بین صنعت و مراکز تحقیقاتی و دانشگاهی شیراز جستجو کرد؛ از طرفی صنعت حاضر به پرداخت هزینههای آرندی (تحقیقات و توسعه) نیست و از طرف دیگر دانشگاههای بزرگ شیراز با بستن درب خود به روی هرگونه تحقیقات کاربردی، عملا هیچ سهمی در تولید ناخالص داخلی استان فارس ندارند و آنها هم بیشتر به آموزشگاههای بزرگی شبیهاند که فقط مدرک صادر میکند و خروجیاشان نمیتواند دردی از صنعت را دوا کند.
فقدان ارتباط صنایع فارس با جامعه جهانی و نگرش درونزا و نیز بیتوجهی به آخرین دستاوردهای تکنولوژیکی و مدیریتی در دنیای صنعت در دو قطب شرق و غرب از دیگر موضوعاتی است که به اتلاف شدید منابع در صنعت فارس منجر شده است.
موارد یاد شده دست در دست هم داده که امروز صنعت فارس از استانهای محرومی چون کهگیلویه و بویراحمد و چهارمحال بختیاری عقب بماند و بازار امروز شیراز علاوه بر محصولات چینی، عرصهای برای محصولات غذایی و دارویی و بهداشتی دیگر استانهای محروم کشور باشد.
ب – بحران نرم افزای:
صنعت فارس فارغ از هرگونه استاندارد سیستماتیک مبتنی بر شیوههای نوین مدیریت اداره میشود و اصول مدیریت جز کلیشههای باقی مانده از گذشته در آن نقشی دارد. اداره سنتی صنعت در جهانی مملو از رقابت و ابتکار و خلاقیت به مانند هل دادن کوهی میماند که صدها متر ارتفاع دارد.
فقدان سیستم مدیریت مالی مشخص و مدرن به منظور تامین منابع مالی برای اداره پروژههای تولیدی و در نتیجه بیتوجهی به بازار سرمایه و عدم رایزنی و استقبال برای جذب سرمایههای داخلی و خارجی سرانجام صنعت فارس را به لبه پرتگاه نابودی رسانده است.
بحران بازاریابی و بسنده کردن به شیوههای کاملا سنتی و فقدان نگرش تولید صادرات محور از دیگر مصیبتهای صنایع فارس است. در حالیکه بازارهای فارس مملو از کالاهای خارجی و داخلی دیگر استانهای کشور میشود اما روز به روز توان صنعت فارس برای تولید تقلیل میرود.
در کنار همه مشکلات باردیگر باید به فاصله زیاد صنعت و دانشگاه اشاره کرد موضوعی که شاید عامل اصلی بحران در صنعت فارس است. چه اینکه وظیفه تحقیق در حوزه تولید و فناوری و مدیریت و اداره بازار همچنان بر عهده دانشگاه است اما نه صنعت توان مالی لازم برای خرید خدمات دانشگاه را دارد و نه دانشگاه حاضر است برای توانمندسازی صنعت، بخشی از خدمات خود را در اختیار این بخش قرار دهد.
در چنین شرایطی رفته رفته توان رقابت حتی در بازار داخلی از صنعت گرفته شده و مدیران صنعت فارس فقط نام مدیر صنعتی را یدک میکشند البته هستند در این میان مدیرانی که صنایع پویا و پیشرویی را هدایت میکنند اما این عده قلیل نمیتواند بار همه صنعت فارس را برعهده بگیرد.
از دیگر سو ضعف شدید ساختارهای صنعتی استان به حوزههایی چون کشاورزی و بازرگانی نیز سرایت کرده است و از ۱۰ میلیون تن تولید بخش کشاورزی، حدود ۷۵ درصد به دلیل فقدان صنایع تبدیلی توانمند خام فروشی میشود و بخش بازرگانی نیز تراز صادرات محصولات داخلی را به دلیل فقدان توان رقابتپذیری محصولات فارسی به نفع وارادات محصولات از دیگر کشورهای منطقه از جمله چین و کشورهای حوزه خلیج فارس تغییر میدهد.
الگوی حاکم بر مدیریت صنعت فارس در دو بخش سخت افزاری و نرمافزاری به شدت نیازمند تغییر و تحول است، شاید بهتر باشد پیرمردان محافظهکار عرصه صنعت که همه عمر چشم به تسهیلات گران قیمت دولتی داشتند، جای خود را به جوانان خوشفکر، خلاق و جویای نام و راه تحویل دهند. شاید بهتر باشد منابع صنعتی فارس را به جوانان تحولگرا و تحولخواه و ریسکپذیر تحویل دهیم.
صنعت فارس امروز به راهی غیر از تسهیلات گران قیمت دولتی نیاز دارد. نباید چشم امید به مدیران دولتی دوخت که به پژوی ۴۰۵ و آپارتمانی ۳ خوابه و حقوقی ۳ تا ۴ میلیون تومان در ماه دلخوش دارند، داشت. باید راهی خلاقانه مبتنی بر سیستمهای مدیریت استاندارد شده و با شیوههای خلاقانه منابع مورد نیاز برای بازسازی صنایع فارس را یافت و روح تازه در آن دمید. تا از پس برای استان ارزش افزودهه ایجاد کرد و ثروتهای میلیاردی را به ارمغان آورد.
فارس قطب پیوند اعضای انسان در منطقه خاورمیانه است پس باید بتواند برای صنعت خود هم قلب و کلیه و کبد و ریهای تازه بیابد که به دستگاه مصنوعی حیات بخش دولت وابسته نباشد.