خبر پارسی – وحید دلپسند – استانداران دولت تدبیر و امید در یک چرخه معیوب و باطل گرفتار شده اند، از یک طرف با فشار فزاینده افکار عمومی و حامیان اجتماعی و سیاسی خود که خواهان تغییرات گسترده در سطح مدیران اجرایی استان ها هستند، روبرویند و از طرفی هم با مانع تراشی و مقاومت جریان سیاسی رقیب در قامت نمایندگان مجلس، کانونهای ذی نفوذ قدرت و مدعیان دایمی وسنتی دولت و مکنت! که راه را بر انجام هرگونه تغییر ساختاری بر دولت می بندند و به نوعی در هر وضعیتی چه برد و چه باخت در هر انتخاباتی خود را برنده آن می دانند و بر دولت ها فرمان می رانند و اختیار را از ایشان سلب کرده، فشل می کنند.
طبیعی است که در این وانفسا استانداران دولت تدبیر و امید از سازماندهی تشکیلاتی دولت های محلی عاجز باشند؛ نه قادر به تدبیر باشند و نه بتوانند امیدی ایجاد کنند. با کارگزاران وفادار به دولت قبل نه تنها نمی توان تدبیر کرد که باید مراقب بود که تدمیر کشور، تکمیل نشود!! در واقع استانداران دولت تدبیر و امید باید مراقب باشند که در وضعیت فعلی پایشان روی پوست خربزه های افتاده در جا بجای مسیر حرکت دولت نرود و سکندری نخورند!
اخبار نابسامانی های توزیع سبد کالای حمایتی دولت که به شکل سازماندهی شده ای در رسانه های رقیب منتشر می شود و کارنامه دولت را در این زمینه ناموفق ( که البته حداقل در این یک مورد بی راه نمی گویند ) نشان می دهند، حاکی از آن است که این جریان تا چه حد روی خطاهای ناگزیر دولت در تدبیر امور حساب باز کرده تا ناشی گری و ناکارآمدی آن ر ا در اداره کشور به رخ بکشد، بلکه کمی تا قسمتی بتواند از زیر فشار خرد کننده افکار عمومی که ایشان را مسوول همه نابسامانی های اقتصادی کنونی می دانند، آزاد کنند.
هرچند برخی اخبار غیر موثق حاکی از نوعی کارشکنی هماهنگ برخی کارگزاران دولت سابق در بدنه وزارتخانه ها و ادارات کل مسوول این پروژه، تردیدها را نسبت به وجود دولت مخفی و درسایه ای زیاد می کند که در بزنگاه با بر عهده گرفتن اجرای برنامه های دولت، در تخریب آن به قصد تشویه( زشت نمایی) شهرت دولت و مایوس کردن امید مردم ، دولت را زمینگیر تدبیر خود کند.
اگر عینک توهم پنداری به چشم نداشته باشیم و منطقی بمانیم و بخواهیم بر اساس اسناد و مدارک متقن قضاوت کنیم، فرقی نمی کند که این نابسامانی ها ناشی از تخریب و تو طئه باشد یا ناشی گری و شتابزدگی دولت، آنچه مسلم است این که به هرحال با بروز نابسامانی هایی از این دست خواه ناخواه مسوول ناکامی، دولت است و هر عذری بدتر از گناه تلقی خواهد شد؛ به ویژه آن که ناکامی ها در حوزه هایی باشد که دولت سابق آن را میراث ماندگار خود می داند و بدان مباهات می کند و متاسفانه بخشی از افکار عمومی هم از روی سادگی و نجابت با آن همراه و همسو و هم نظر است.
این که دولت روحانی و استانداران آن چگونه می خواهند خودر را از این چرخه بسته و معیوب و باطل فشل کننده ی هرگونه سازماندهی تشکیلاتی خارج سازند، البته که سوال مهمی است که ارباب دولت باید بدان پاسخ دهند و ممکن است حتی در پاسخ دهی به روش برخی از همین استانداران عزیر دل به توجیه بزنند واز لزوم عدم شتابزدگی و دولت فراجناحی و سیاست ورزی بخردانه وچه وچه وچه… مثنوی ها بخوانند و مستمعین را مشتی مسئله آموز مکتب سیاست بشمار آرند و افلاطون وار به تشریح فلسفه سیاسی دولتی بنشینند که خود بهتر از همه می داند “بیرون نرفتن بی بی اش از بی چادری است” ونه…!!
دولتمردان دولت تدبیر و امید می دانند که هرجا در همین چند ماهه گذشته توفیقی حاصل شده، حاصل ترمیم بدنه کارگزاری دولت بوده که با به کار گیری نیروهای کارشناس و زبده رانده شده هشت سال گذشته، توانسته به یک توفیق کم نظیر دست یابد. مثال؟! وزارت خارجه و تیم مذاکره کننده هسته ای؛ وزارت نفت و مدیران و کارشناسان وفادار به زنگنه؛ ایوبی و سازمان سینمایی اش که در کوتاه زمانی بحران سینمای ایران رابه فرصت تبدیل کرده و این روزها می بینید که شادابی و طراوت از سر و روی جشنواره فیلم فجر می بارد و حال همه هنرمندان (حتی به جرات می توان گفت که همانهایی که بحران های سابق را هم ایجاد کرده بودند از وضعیت فعلی خشنودند) خوب شده است. و…
از همین نمونه آخری نقبی می زنیم به مسایل حوزه فرهنگ و ارشاد و هنر استان فارس که اخیرا نقل محافل است. این روزها تقریبا بر کسی پوشیده نیست که استاندار محترم فارس درخصوص وضعیت مدیریت دستگاه فرهنگ و ارشاد استان رضایت چندانی ندارد و مصمم به ایجاد تغییرات گسترده در آن می باشند تا بلکه همسویی لازم با سیاست های کلان وزارتی و خرد استانی دولت تدبیر و امید حاصل آید.
تا اینجا که مخالفتی نیست و بلکه تایید دوباره لزوم ایجاد تغییر مطابق با گزاره های یادشده سطرهای بالاست. اما از قضا درست از همین نقطه هم چالش استاندار و دولت تدبیر و امید با همان عناصر ایجاد کننده چرخه معیوب آغاز می شود. به عبارتی اگر اخبار غیر رسمی که حاکی از انتخاب مدیر کلی نا آشنا با بافت فرهنگی استان و حتی غریبه با جغرافیا و اهالی فرهنگ و ادب و هنر این دیار، صحت داشته باشد که باید گفت از قضا سرکنگبین صفرا فزود!!
این ابراز ناامیدی و یاس نه از سر بوم پرستی و قوم گرایی است و نه صاحب این قلم گزینه خاصی برای این منصب در سر دارد که با عدم انتخابش دچار یاس شود بلکه این تردید ها علاوه بر آن که به نوعی موید صدر تا ذیل مقدمه این نوشتار خواهد بود بلکه یک حسرت دیگر هم برای اهالی این دیار به دنبال دارد که در دل دولت تدبیر و امید و آن هم در شیراز جنت طراز که داعیه پایتختی فرهنگ و هنر این دیار را دارد، باید شاهد چه نوع تدبیر هایی باشیم!!
یادمان باشد که از شیراز صحبت می کنیم، خال رخ هفت کشور؛ و از فارس که مهد تمدن ایران است. این استان و این شهر صبغه فرهنگی و هنری و ادبی دارد. ذات این شهر و استان و مردمانش با فرهنگ و هنر و ادب عجین و سرشته شده. فرق می کند با شهر و دیاری که حتی یک نام آور ملی و منطقه ای در حوزه فرهنگ ندارد. اینجا شهر حافظ و سعدی و ملاصدراست. اگر این شهر در تمشیت امور فرهنگی خود مدیری در قد و قامت بزرگان گذشته و حال وتاریخ پربار فرهنگی اش تربیت نکرده- که تربیت کرده و بهترین هایش را هم تربیت کرده و به جرات می توان گفت در سطح وزیر و معاون وزیر هم تربیت کرده و به وفور هم صادر کرده که متاسفانه تنگ نظری های سیاسی و بی بصیرتی مدیران مانع دید آن ها می شود- پس کدام شهر و دیار می خواهد در قد و قامت فارس و شیراز و میراث فرهنگی و هنری و اصحاب فرهنگ، آن مدیر بدان عرضه کند؟!
شیراز و فارس صاحب سبک و مکتب ادبی و فکری است، برای این شهر از کجای این مملکت می خواهید مدیر فرهنگی انتخاب کنید؟! از استانهایی که تولید فرهنگیشان در سطح یک قریه هم نیست؟! شان فرهنگی شهر ملاصدرا و حافظ و سعدی همین بود؟! همه از شیراز مدیر فرهنگی می برند آن وقت استاندار محترم زیره به کرمان فرهنگ و هنر این دیار (شیراز)می آورد؟! یک ایران به تاسی از خواجه شکرشکن شیراز به تصدیق می گویند:
به شیراز آی و فیض روح قدسی / بجوی از مردم صاحب کمالش
آن وقت ما به وقت نوکری ارباب فضل و هنر این دیار، کاسه و فانوس به دست می گیریم و دیوژن وار گرد شهر می گردیم تا مدیر فرهنگی برای آن بیابیم ؟!
البته در شهر که نه بخوانید کشور چون در شهر شیراز و استان فارس ظاهرا کسی دنبال مدیر فرهنگی نگشته و نمی گردد و الا مشت در خرمن هنر و ادب این شهر که بکنید در و گهر به کف می آورید..
استاندار محترم فارس به یقین می داند با تسلیم شدن به اراده های تحمیلی عناصر آن دایره بسته ملال آور معیوب، امید به کسب توفیق (مشابه آنچه در نمونه های بالا آمد) تقریبا نقش برآب است. از انبان آقایان ، ظریف و زنگنه و ایوبی بیرون نمی آید، حداکثر مدیران کوتوله ای بیرون می جهد که باید استاندار پشت سر آنها هروله برود و خرابی کار آنها را ماله کشی کند. زمین فرهنگ شیراز زرخیز و گوهر پرور است. اگر این دیار در هر حوزه ای صاحب داعیه و توانایی نباشد، در حوزه فرهنگ و ادب و هنر این سرزمین پرچمدار و پیش قراول است! دولت تدبیر و امید در استان فارس لطف کند در این زمینه به الگوی دولت اصلاحات و سازندگی و پیش از آن عمل کند که خدمتگزاران فرهنگی استان فارس را بین از فرزندان صاحب کمال و فضل آن انتخاب می کردند…
این وجیزه به قصد تذکار و راه گشایی نگاشته شد اگرچه خسروان ملک را همیشه اختیار و تدبیر به جای خود باقیست.
والسلام