خبرپارسی-فرزاد صدری-نطق پیش از دستور رییس کمیسیون فرهنگی و اجتماعی شورای شهر شیراز در آخرین جلسه این شورا ۶ بند داشت که بند ششم آن به وضوح من و خبرپارسی را سیبل قرار داده بود و البته برایم عجیب نبود.
او در آن نطق ، دستوراتی را ایراد فرموده که نوشته من می تواند نطق بعد از دستورات او باشد.
جناب آقای رییس!
تهمت زنی و استناد به گفته های بی مبنا و بدون سند نمی تواند شمشیر برنده ای باشد برای از بین بردن صدای یک منتقد. مولاعلی(ع) می فرمایند«نبینید که می گوید ببینید چه می گوید».
حامی فتنه ۸۸، تهیه خبر برای رسانه های بیگانه، پشت پرده کاملا شناخته شده، تخریب و تحریف چهره های مومن و انقلابی و جهادی، لجن پراکنی، ایجاد شکاف و اختلاف در شهر، تجلیل از عناصر مطرود و رد صلاحیت شده، شارژمالی از ناحیه فتنه گران و ترور شخصیت ۹ مورد اتهامی است که در بند ششم نطق شما بر من وارد کرده اید و بی گمان اگر برای یکی از آنها سند داشتید حلاج وار بالای دارم می فرستادید.
کمیسیون فرهنگی شورای شهری که داعیه پایتخت فرهنگی دارد والاتر از آن است که متولی اش اینگونه با شمشیر آکنده و مسموم به تهمت به میدان کارزار بیاید و من البته رویه منطبق با ادبیات فاخر شما را نیاموخته ام تا بتوانم با همان ادبیات پاسخگویتان باشم اما مزید اطلاع نکاتی را به عرض عالی می رسانم تا قبل از آن که زحمت معرفی من و سایت خبرپارسی در نطق آینده تان بازهم بر دوش شما بیافتد، خود به حساب خودم رسیدگی کرده باشم.
۱-نظام جمهوری اسلامی نظامی مبتنی بر آزادی بیان بوده و چارچوب ها و خطوط قرمز آن کاملا مشخص است. لطفا” انتقاد از امثال مشفقیان و ایمانیه را خط قرمز فرض نکنید که از منظر ما این خطوط، صورتی کمرنگ هم نیستند.جایگاه و شخصیت حقیقی افراد محترم اما آنچه محل مناقشه است مدیریت آنهایی است که نتوانسته اند در امور مدیریتی شان موفق باشند.
۲-تلاش هایتان در جهت ایجاد بستر حمایت ما از ایمانیه را به پای رفاقت دیرینه شما با او می گذاریم و فراموش نمی کنیم که تا همین چند وقت پیش که برای نشست رو در روی ما با او واسطه بودید چگونه مرا صادق و شفاف و مومن می پنداشتید.شاید ادامه انتقاد از ایمانیه و امثالهم سبب شود فردا روزی مرا مرتد هم خطاب کنید که پیشاپیش فریاد برمی آورم «اشهد ان لااله الا الله، اشهد ان محمد رسول الله، اشهد ان علی ولی الله….» چرخش هایتان برایمان غیر عادی نیست و متهم کردن ما به ایجاد اختلاف و شکاف در شهر را به پای تلاش های فلان فرد برای دیدار با استاندار و منصرف کردن او از شکایتش نسبت به یک سایت ببخشید. سایتی که مدیران ارشد استان را با انواع و اقسام توهین ها نوازش داده اما چون ابوی گرامیش یارغار فلان فرد است برایش وساطت می کنند و احتمالا انقلابی ترینش می خوانند.عجیب است پس از آن که استاندار ملاقات با میانجیگر را نپذیرفت ، خبری دال بر قفل و زنجیر کردن درب استانداری مخابره نشد.مدتها بود به این دادگاههای صحرایی خو گرفته بودیم.
۳-مشی خبرپارسی مشخص است . قوانین قضایی و امنیتی مملکت ما هم مشخص است.اینکه این همه اتهام وارده از سوی شما، فقط به چشم شما آمده و نهادهای قضایی و امنیتی به آن توجهی نداشته اند حکایت از سه موضوع دارد. یا سهل انگاری آن نهادها یا تیزبینی شما و شاید هم هر دو. در این صورت بد نیست شما مسئولیت آن نهادها را بر عهده بگیرید تا متخلفان آب خوش را به سرازیری گلو نریزند و امور فرهنگی و اجتماعی را به دیگران بسپارید تا شیراز این منظر عقب نماند.
۴-جناب آقای رییس! به عنوان رییس کمیسیون فرهنگی و اجتماعی شورا آیا از متولی برق منطقه ای پرسیده اید چرا ریشه دار ترین باشگاه کشور را به فردی که سابقه اش در شمال کشور اظهر من الشمس بود هبه کرده و برق شیراز را به این حال و روز انداخته اند؟ مسئولیت اجتماعی تان شما را وسوسه نکرد از روی نرده های فرضی خطوط قرمز ترسیمی درباره چنین مدیرانی عبور کرده و سئوال جوانان شهر و کسانی که دل در گرو رنگ نارنجی برق دارند را از مهندس مشفقیان بپرسید؟ شنیده ام در سالهای گذشته خودتان فوتبالیست بوده اید و باید دیدگاهتان ورزشی باشد.خدای نکرده اگر به تریج قبای دوستانتان در آنسوی خطوط قرمز بر نمی خورد یکبار ولو برای دلخوشی جوانان شهر، سئوالتان را مطرح نمایید و البته منتظر جواب هم نباشید چون سالهاست ما به عدم پاسخگویی برخی دوستان عادت کرده ایم. شما هم سعی کنید عادت نمایید.
۵-جناب رییس!در میان غوغای پر تعداد سایت های همسو با مواضع شما، تحمل یک صدای مخالف کار سختی نیست. ما را هم تهدید نکنید زیرا به آنچه مبانی این نظام است پایبندتر از خیلی هایی هستیم که «چون به خلوت می روند آن کار دیگر می کنند». بساط تهمت و اتهام زنی تان را در چهارسوق دیگر بازار پهن کنید، این کالا مدتهاست با چاشنی «بگم بگم» از رونق افتاده و مخترعش هم از ساخت آن پشیمان است. آنچه قانون حکم کند گردن می نهیم و در مقابل زیاده خواهانی که میز و منصب و صندلی را میراث جاودانه خود می دانند می ایستیم تا شایسته سالاری که درس اول اسلام و نظام ماست رواج یابد و عده ای برای بقا به هر ریسمانی چنگ نیاندازند. معضلات فرهنگی و اجتماعی در این شهر آنقدر بسیار است که گفتیم با نوشتن این سطور، بار افشای نام خودمان و سایت مان را از دوش شما برداریم تا به جای این موضوع حساس و خطیر ، به مسائل دیگر هم توجه فرمایید.یاد قیصر ادبیات ایران هم به خیر که می فرماید« سرا پا اگر زرد و پژمرده ایم / ولی دل به پاییز نسپرده ایم/چو گلدان خالی لب پنجره / پر از خاطرات ترک خورده ایم/اگر داغ دل بود ما دیده ایم / اگر خون دل بود ما خورده ایم/اگر دل دلیل است آورده ایم / اگر داغ شرط است ما برده ایم/اگر دشنه ی دشمنان,گردنیم / اگر خنجر دوستان,گرده ایم/گواهی بخواهید:اینک گواه / همین زخم هایی که نشمرده ایم/ دلی سربلند و سری سر به زیر /از این دست عمری به سر برده ایم»