خبر پارسی – نکوداشت هادی سیف نویسنده و پژوهشگر هنرهای مردمی ایران، در شیراز برگزار شد.
در این مراسم که با حضور علاقه مندان به هنرهای سنتی و مردمی در تالار حافظ برگزار شد، کوروش کمالی، مدیر انشنامه فارس، ضمن ابراز خشنودی از نکوداشت تلاشهای هنرمندان این سرزمین توسط هنردوستان، در بخشی از سخنان خود در ستایش از استاد هادی سیف گفت:
در هماره تاریخ، در عبور از دالان نسترن نشان هنر و در گذر از کوی خوشنامی هنرمندان، آلاله های خوش تراش و صیقل خورده آثار هنری، نخستین شمیم سحرگاهی است که گونه های غبار گرفته مان را در عبور از زمان و نشیب هایش، با خنکای نیلی آسمانی می نوازد و تار و پود خسته مان را دستخوش طعم گس زندگی و شور دوباره روییدن می کند؛ چونان آب زلالی که پیادگان تشنۀ وادی را،راحت جان می آفریند.
چه بسیار نقشینه هایی که در حریر رنگ رنگ خلاقیت هنرمندان بر صحیفه هستی نقش دوام آنان و هنر ایرانی را رقم زده است تا با گستره ای ژرف ، ما را وامدار هنرهایی نماید که تکریم و تعظیم مان را برمی انگیزد.
وی در ادامه افزود:به خلوت سرایشان که پا می نهی، جز ملکوت کلمات، رستاخیز آب و رنگ و آیینه، خشت خشتِ لاجوردی خاک و تراش و صیقل …. نمی یابی و هر آنچه را که می یابی، گویی سوسوی فانوسی است غریب که غریقان بی طلوع را خورشید شب افروز می نماید.
اینک هادی سیف که چون زمردی پربها بر خاتم فارس می درخشد، با ما از درازای هنر در دالان بی پایان تاریخ سخن می گوید. او چونان نگینی است خوش تراش که بازتاب سبزینه های اندیشه اش را ، اندیشه ای که در خانگاه جانش آشیان دارد،به شیوایی و زلالی ،در جاری نگاشته هایش در بازشناخت انگاره های هنر این سرزمین روان داشته است.
در تاریخ هنر ایرانی که از آن برایمان سخن می گوید، عشق جریانی ناشناخته نیست. عشق حقیقی از اساسی ترین اصول هنر ایرانی است، عشقی که همیشه شایق به کمالات انسانی بوده و در نگاره هایی زیبا، نمایان شده است.
نگارگران عاشق ایرانی ، شیدا دلانی هستند که عشق را در عمق ضمیر خویش به شهود و احساس دریافت نموده اند. اینان عاشقانی هستند که شناخت را ، که معرفت را و ادای دین را در نگاره هایشان ترسیم کرده اند و با تمسک به هنرهای گوناگونی چون نقاشی ایرانی، نقاشی قهوه خانه ای روی گچ، پشت شیشه کاشی کاری ، پیکر تراشی، خوشنویسی، موسیقی و… عشق و رسالت حضور خود را بر پهنه هستی و تبیین زیبا شناسی جهان آفرینش ، رقم زده و عشق به کمال و شیفتگی خداوند به جمال و خلوت عالم نهان را در رنگ ها و خطوط قلم گیری شده نگاره هایشان ، نمایان ساخته اند.
عشق در هنر ایرانی، بشارت معرفت و پرتویی از حدیثِ خوشِ آفریدگاری قادر بوده است و این چنین است که به باور سیف ” معنویت به خلاقیت می انجامد”. این جاست که معناشناختی هنر بیش از زیباشناختی آن در سنجه هنرشناسی اهمیت می یابد.
آنان در قالب تصاویری بی نظیر و زیبا که درخشندگی، گیرایی و شکوه خاصی دارد، به خلق باورهایی می پردازند که در گذر زمان چونان میراثی ارجمند از ریشه های اجدادی بدانها رسیده است.
معرقِ طلایی دست نگاشته هایشان بر پیکر لاجوردی صحیفه ها، تصاویر نقش یافته بر دیواره های خشتی، پیکره های تراشیده بر سنگ ها و ستون ها، سفال نگاشته ها و تراش های صیقل خورده بر سینه سنگ ها، و روشن و خاموش رنگ ها در متن تصاویر پرده های نقاشی ، زیبایی و کرامت هنر ایرانی را نمایان ساخته است؛ هنری که به مدد پژوهشگران و هنرشناسانی چون استاد هادی سیف به شناخت آنها دست می یابیم؛ هنردوستانی چون هادی سیف که به قدم شوق در این عرصه گام می زنند و جز از عشق از چیزی فرمان نمی پذیرند تا فانوس راهمان گردند؛ همانانی که فرصت زیستن خویش را بر ادای دین به این سرزمین و قاموس هنر آن وقف نموده اند.
هادی سیف عاشق کاشی نگاری است، دلباخته میناکاری است، به پایبوس هنر می شتابد؛ چه در کوشک و چه در کاخ. آبروی هنر را به خرده نانی نمی فروشد؛ عاشقی است عارف صفت.
انس رنگ ها را بر تن خاک می شناسد و حکایت آفرینش نقش را بر هر صراحی و جام و کوزه سفالین بهزبان هنر نقل می کند. نگاهش بر ورق های خاکی شناسنامه هنر ملی و والای ایرانی، نگاهی است اندیشمندانه که نه تنها به تجلی و تکریم هنر می انجامد که التیام بخش جان هایی است که دغدغه خاک زرین این مرزوبوم رادارند. غبار فراموشی را از آذین رنگ ها و لعاب ها می زداید تا باری دیگر پیوندی استوار برقرار سازد میان ما و نیاکانمان؛ ریشه ها و شاخه ها.
چون عزم جزم می کند، قریحه، ذوق و استعداد را به یاری می جوید تا ظرافت های نقش یافته بر بستر خاک و آجر و خشت و کاشی را به تصویر کشد ودرگامی متعالی، عارفانه های جمال شناختی الهی را در پس پرده های این تصاویر به تجلی رساند.
تردیدی نمی ماند که اعجاز هنر را می شناسد و سراپایش را شور وغوغایی فرا گرفته تا صادقانه و خاضعانه از ظرافت این هنرها با ما سخن گوید و آن را از پستوی گمنامی به پهنه نام آوری بیرون آورد.
امروز این سرزمین به همّت نادره هنرمندانی چون هادی سیف به داشته های هنری خویش می بالد. طلایه دارانی که با قدم صدق در راستای اعتلای نام این سرزمین گام می زنند و بیچشم داشتی، سرمایه عمر خویش را چون «دلشدگان هنر» به باور ادای دِین بر این امر می نهند.
و در واقع مگر ما در این روزگار دلشدگی چند هادی سیف در فرهنگ این سرزمین داریم که چنین جانانه شیون کنند بر هنرمندان و هنری که می رود تا خاموش شود در غوغای جانکاه از یاد رفتگی .
«هادی» چه با سیف چه بی سیف «هادی» است. هادی دالان های تاریخ هنر مردمی این سرزمین و آنگاه که شمشیر برنده اش تاریکی های تاریخ را به نور هدایت روشن می کند. تو نور می بینی و آب و آیینه. گل و خشت و آبی آسمان. تو رنگ ، تو گل. تو تعالی هنر در میخانه عشق می بینی.
پس بگذارید در این روز خجسته، هادی سیف را به تکریم بنشینیم. کارش، قلمش، دیدش، ابهتش و هنرش را ارج بگذاریم. هادی را باید ثبت کرد. او راوی مفاخر هنر این سرزمین است. کاشان و تهران، اصفهان وکرمان و یزد ، فارس و شیراز فرقی نمی کند. هر جا هنری برآمده است، ثبت سیف هادی شده است.
امروز در کنار این هنرها وهنرمندان باید استاد هادی سیف را هم در فهرست میراث فرهنگی این سرزمین ثبت کرد. تکثیر کرد، تکرار کرد ، اگر بشود.
اینک در پیشگاه این هنرمند و پژوهشگر ارجمند کلاه تعظیم به نشانه تکریم از سر برمی گیریم و دوامش را و مانایی اش را و پویایی اش را از خداوندگار بزرگ خواستاریم. تا باد چنین بادا!
در ادامه این مراسم استاد هادی سیف ضمن قدردانی از توجه هنردوستانی که با همت خویش به برپایی این مراسم دست یازیده بودند، در بخشی از سخنان خود درباره دلبستگیهایش به زادگاهش شیراز و نیز هنر این سرزمین گفت:
من معتقدم کسانی که در راه اعتلای هنر ایران اسلامی، نقد جوانی خود را نثار کرده اند، باید بر صدر بنشینند.
وی خاطرنشان کرد: پژوهش های من یک «فرمان عاشقی» بود تا یک وظیفه در عرصه تحقیق و پژوهش. من با «گل و مرغ»های سقف خانه مادربزرگم گره خورده بودم، پدرم دوست داشتن سرزمینم را به من آموخته بود و با مردمی بزرگ شدم که حتی گل ها و انگورهای باغ های قصردشت را با شعر می فروختند. چطور می شد با این کودکی آغاز کرد ونسبت به فرهنگ و هنر این سرزمین بی تفاوت بود.
استاد سیف با بیان این که عظیم ترین رنسانس هنرهای مردمی ایران در قرن چهاردهم ه.ق با نقشهای روی چوب، گچ، گره چینی ها و… در شیراز رقم خورده است، تاکید کرد: اما متاسفانه این هنرهای مردمی واکاوی نشدند و رستمی که در نقاشی ها به ضیافت کوچه و بازار شیراز و سراسر ایران آمده بود، تنها ماند!
این پژوهشگر هنرهای مردمی ایران که از نقاشی قهوه خانه ای گرفته تا «سوته دلان نقاش» و «دریچه هایی رو به بهشت» را با سرانگشتان هنرمند خود برای نسل جدید به میراث گذاشته است، با بیان اینکه سال ها مسئولیت بیرون کشیدن زوایای پنهان هنرهای مردمی ایران از کنج عزلت را با عشق به دوش کشیده است، گفت: مردم ما دارای دستمایه های بزرگ مهربانی و شکوه فرهنگی هستند اما متاسفانه به آنها یادآوری نکرده ایم که میراث دار چه فرهنگ، هنر و پیشینه ای هستند.
استاد سیف که با انتشار یادمان بزرگانی چون «علی رخسار» ، «علی اکبر یاسمی» ، «ابوالحسن خان صدیقی»، «علی اکبر صنعتی»و… به آنان ادای دین کرده و «مجنونی ها» را به پاس سرانگشتان خونریز قالی بافان نگاشته است، با اشاره به انتشار کتاب «رنسانس شیراز در نقاشی» در دانشگاه رایس آمریکا و رونمایی از آن در کشورهای سوییس، انگلیس، آمریکا و چین گفت: اما کتاب «باغ خاطره ها و دل بارانی من» را برای دیارم شیراز نگاشتم و یک موی شهرم را به هزار نیویورک، برن و لندن نمی دهم!
در ادامه این مراسم پس از سخنان سلمان گورنگی مدیر عامل اتحادیه شرکت های تعاونی صنایع دستی استان فارس ، محمدهادی ستایش رییس انجمن هنرهای تجسمی و سنتی فارس، بهمن فیزابی استاد دانشکده هنر و معماری و محمد حسن حامدی مدیر مسئول دو هفته نامه «تندیس»، از کتاب «باغ خاطرهها و دل بارانی من» استاد سیف رونمایی شد.
گفتنی است که این مراسم توسط اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی فارس، سازمان میراث فرهنگی، دانشنامه فارس، اتحادیه شرکت های تعاونی صنایع دستی استان فارس، انجمن هنرهای تجسمی و سنتی فارس، دو هفته نامه «تندیس»، نشر «پیکره»، سازمان زیباسازی شهر تهران و موسسه «چاووش دید» در تالار حافظ شیراز برگزار شد.