خبر پارسی – فرزاد صدری – هوای برفی هم مانع از این نشد تا بانوی طبیعت دوست شیرازی با سن بالایش خود را به قرار خبر پارسی نرساند! تنها نبود همراه با دوستانش در گروه «پاکسازان طبیعت فارس» میهمان ما بودند.خانم ها سنی از آنها گذشته بود و آقایان جوان. با این وجود نشاط و انرژی در صورت و کلام خانم های گروه موج می زد! در تمام طول گفت و گو چشم گروه به برفی بود که از آسمان می بارید.اصلا انگار برف به آنها انرژی مضاعف می داد،بخصوص اینکه دیدن آپارتمان های اطراف برای آنها که دلبسته طبیعت بودند نفسشان را می گرفت!برف برایشان اکسیژن حیات بود و ما خیلی شانس آوردیم که قرارمان توام با نعمت آسمانی پروردگار شد با این وجود اتفاقات ناخوشایند بارش قبل و شکستن بسیاری از درختان در شیراز آنها را نگران می کرد.
بانو «پروین آیت» اما از جهاتی چهره شاخص این گروه بود.بانویی که عکسش در شبکه های اجتماعی دست به دست می شد تا بواسطه شباهت ظاهری اش با بانوان شرق آسیا ،برخی گروه های سودجو او را یک «توریست ژاپنی» جلوه دهند تا تلاش وی و گروه «پاکسازان طبیعت فارس» برای پاکسازی محوطه های تاریخی سرزمین باستانی فارس به پای خارجی ها نوشته شود! همین موضوع دست مایه ای برای تحقیر فرهنگ غنی سرزمینمان در شبکه های اجتماعی شده بود.
«شهلا ایادی» مدیر گروه بود و غصه دار از اینکه چرا تلاش بی شائبه خود و گروهش به نفع اجنبی ها تمام می شود؟!
اصلا همسایه مرغش کجا بود که غاز باشد؟! چه کسی تا به حال دیده توریست خارجی برای میراث غنی فرهنگی این مملکت دل بسوزاند؟ موزه های معروف لوور و بریتانیا و متروپلیتن و آرمیتاژ را در دنیا نگاه کنید.همه شهرتشان از میراث فرهنگی ایران زمین است،اصلا چراغشان با میراث تاریخی ما روشن است و همین آثار است که پای توریست های آنجارا به سرزمین ما می کشد،شاید دنبال آثار بیشتری برای موزه هایشان هستند!
پای صحبت بانو پروین می نشینیم می گوید:اولین بار است که با گروه «پاکسازان طبیعت فارس» برای پاکسازی می رود.قبل از آن البته گروه را همراهی می کرده اما پای یک اثر تاریخی که به میان آمد دست و دلم لرزید، که: حیف است ایران ویران شود…حالا کاخ اردشیر جای خود دارد،تخت جمسید را بگو که اطرافش افتضاح است.صندلی های زشت با رنگ اعصاب خرد کن!کافه تریا هم زشت آن هم با آهنگ های بد ترکیب! تخت جمشید را که می بینم دلم آتیش می گیرد،آخر این شاهکار معماری بشریت،افتخار و آبرو و گذشته ما است.هیچ جای دنیا با آبرویشان بازی نمی کنند اینجا اما تخت جمشید انگار که توسط زباله ها محاصره شده باشد!
بانو آیت بلافاصله دلش هوای طبیعت زیبا می کند و ادامه می دهد:آقا بنویس همه سبزی ها را می گیرند و ساختمان می کنند،شیراز یک پارک نداریم برویم نفس بکشیم،بین دیوارها محاصره شده ایم و البته فردا یک جمعیت بیمار خواهیم داشت که درمانش آسمان آبی است!
او که حسابی از آپارتمان های اطراف کلافه شده ادامه می دهد:با ادامه این ساختمان سازی ها حتم دارم دیوانه می شویم!باور کنید درخت ها را لازم داریم،حیاتی است،اکسیژن است برای شهر.
بحث را عوض می کنیم و می گوئیم حالا چه شد که شما را با توریست ژاپنی اشتباه گرفتند؟می خندد و می گوید: این هم از شانس ما! در خارج از کشور مدرسه ساختم که زبان فارسی را نگه دارم،گالری هنری در دورترین نقاط دنیا به ایران زدم که فرهنگ و هنر ایران را زنده نگه دارم حالا که به ایران آمده ام تا به یُمن گروه پاکسازان طبیعت زباله را از آثار تاریخی سرزمینم دور کنم،گروهی آگاهانه یا ناآگاهانه مرا توریست خارجی می خوانند و می گویند خاک بر سر ملتی که آثار تاریخیش را یک توریست ژاپنی پاکسازی کند! توریست خارجی کی برای ما اینگونه دلسوزی می کند؟آقایی که دست به کیبورد می بری هرچه دلت خواست می نویسی،خود شما چند بار به جای شعار عمل کرده ای؟! قشنگ حرف زدن برای اینکه دیگران شما را بپسندند تنها کافی نیست،تقوایتان کجا رفته؟ عشق به ایران مرد عمل می خواهد نه مرد شعار!
کمی آرام می شود و ادامه می دهد: من بچه شیرازم!محله «سر دُزَک» پشت «مسجد قهوه»!خانه «ستودگان» و «توانگر» و «ملک حسینی» و «دهدشتی» و خیلی از دیگر خانواده های معروف شیراز همسایه ما بودند.بنابراین نه تنها ایرانی،که شیرازی ام و به شیرازی بودنم افتخار می کنم.
به نوع بستن روسری اش اشاره می کنم و می گویم شاید یکی از دلایلی که شما را با توریست ژاپنی اشتباه گرفتند،طرز بستن روسری تان است. پاسخ می دهد: این نوع دستمال بستن آداب و رسوم دختران روستایی ایران است.مخصوصا شمالی ها وقت کاشت برنج.خیلی پوشش زنان روستایی بویژه شمالی ها را دوست دارم.لباسی که می پوشند،خیلی با طبیعت تطبیق می کند.استفاده از رنگ های شاد آن هم در دل طبیعت نوعی هارمونی ایجاد می کند که شادابی و طراوت خاصی به شما می بخشد.برای من این نوع دستمال بستن یک پشتیبانی از زندگی روستایی است.
بانو آیت که انگار ژاپنی خواندنش توسط شبکه های اجتماعی بد جور او را ناراحت کرده می گوید: آقا بنویس :هر فرد ایرانی،هزار و یک مرتبه از خارجی ها بالاتر است! من با همه وجودم دوست دارم به فرهنگ ایرانی خدمت کنم.در استرالیا برای توسعه زبان فارسی مدرسه زدم که هموطنانم غرب زده نشوند.یک گالری هنری هم برای معرفی هنر های ایرانی برپا کردم تا موسیقی،آواز،نقاشی و صنایع دستی ایرانی را به جهانیان نشان دهم.حالا هم برگشتم ایران که تجربیات خودم را در اختیار ایرانی ها بگذارم،که به فرهنگ غرب سوق پیدا نکنند.شما به موزه های معروف خارجی نگاه کنید،پر از میراث فرهنگی و آثار باستانی ما است.چرا باید خود را پائین تر از آنها بدانیم؟به کشور خودم برگشتم که استرسم کمتر شود هرچند این ساختمان های بد ترکیب و ناهمگون امروزی مضطربم می کند.
می پرسم حالا چرا طبیعت را پاکسازی می کنی؟پاسخ می دهد:باید بدانیم طبیعت چه ضرورتی دارد و چه زیباییهایی دارد و چه طور میتوان از آن به شکلی درست استفاده کرد و از همه مهمتر اینکه بدانیم همه این نعمتها نشانه خدا و با تدبیر خدا هستند و هدفی برای آفرینش آنها وجود دارد.دلم می خواهد به بچه های سرزمینم یاد بدهم درخت بکارند و آشغال ها را از دامان طبیعت جمع کنند و از این کارشان لذت ببرند.
او در ادامه این گفت و گوخ بر حفظ محیط زیست تاکید می کند و می گوید:معتقدم حفظ معماری سنتی،محیط زیست را زنده نگه می دارد و متاسفم برای برخی از دستگاه های دولتی که معماری سنتی ایرانی را لاشه لاشه کرده اند!باور کنید شیراز دیگر هویت ندارد و معماری ما دارد لگد مال می شود!در حالی که این معماری است که توریست می آورد و توریست هم به دنبال خود کسب و کار می آورد.الآن آپارتمان های ما رنگ ندارند و زشت و نفرت انگیزند.با این همه معتقدم ایران با آن همه سابقه تمدنی و غنای فرهنگی جهان سومی نیست،هیچ وقت جهان سومی نبوده ایم.
بانو آیت با انتقاد از معماری مجتمع تجاری «ستاره فارس» می گوید: معماری این مجتمع بُنجل است است،خیلی زشت و خیلی بد ترکیب!در عوض معماری «مجتمع سینا» خوب است و فروشگاه های ما باید به سمت این نوع از معماری برود.
او همچنین از هتل چمران شیراز و نوع معماریش نیز انتقاد می کند و می گوید:«هتل چمران» به لحاظ معماری جنایتی در حق بلوار زیبای چمران است!
این بانوی مسن در پایان از شهرداری شیراز هم انتقاد می کند و می گوید: شهردار حق ندارد دامنه کوه را بردارد و ساخنمان کند.آنجا ملک مردم است و کسی حق ساختمان سازی را در آنجا ندارد همچنان که در تمام دنیا دامنه کوه ها جای استراحت مردم است.
شهلا ایادی سرپرست و دیگر بانوی گروه «پاکسازان طبیعت فارس» است.از گروهش که فقط ۷ ماه است تشکیل شده سخن می گوید.هدف از تشکیل گروه را نیز ایجاد «فرهنگ سازی» برای پاکیزه نگه داشتن طبیعت و حیات دوباره آن می داند.
خانم ایادی می گوید: هر چقدر او و گروهش و همچنین گروه های مشابه اقدام به جمع آوری زباله ها کنند باز هم انبوهی از زباله در طبیعت وجود دارد که جمع آوری آنها امکان پذیر نیست اما اگر بتوانیم با کارکرد خود برای جوانان الگو باشیم،می توان امیدوار بود که زباله کمتری در طبیعت رها خواهد شد.در این مسیر البته بارها ما را مسخره کرده اند و به کارمان خندیده اند اما یادمان باشد طبیعت و شگفتی هایش آیات خداست و در حفظ و زنده نگه داشتن آن باید هر هزینه ای را بپردازیم.
از خانم ایادی پرسیدم آیا در مسیری که انتخاب کرده اید دستگاه های دولتی هم شما را یاری می دهند؟ می گوید:در اغلب مواقه نه! بخصوص «بخشداری» های مختلف استان از همکاری با ما سرباز می زنند.به عنوان مثال یک بار که برای پاکسازی «بهشت گمشده» رفته بودیم،بخشداری آنجا حاضر نشد یک وانت به ما بدهندواز جیب خودمان وانت کرایه کردیم و زباله ها را به ایستگاه های زباله در سطح شهر منتقل کردیمومی توانم بگویم در این مدت تنها جایی که با ما همکار ی کرد «بخشداری زرقان» بود که در پاکسازی «پارک جنگلی» با ما همکاری خوبی داشت.
خانم ایادی در کنار فعالیت های گروهش در طبیعت به فعالیت های آنها در داخل شهر هم اشاره می کند و می گوید : یک بار در بلوار چمران اقدام به جمع آوری فیلتر سیگار کردیم.کار بسیار سختی بود.فیلتر سیگار خیلی ریز است و پیدا کردنش کار آسانی نیست اما همین فیلتر آسیب های زیادی می رساند و در واقع ما با این اقدام خود می خواستیم ضمن هشدار نوعی فرهنگ سازی کنیم اما متاسفم اعلام کنم هیچ جا را پیدا نکردیم که این فیلترها را به عنوان زباله تحویل دهیم. از آن بدتر زباله های بیمارستانی بود که حدود ۳ ماه پیش در رودخانه خشک دیدم .حالا بماند که با چه جان کندنی رفتم رودخانه خشک.چیزی در حد یک کوهنوردی!
از خانم ایادی پرسیدم تا حالا چند برنامه داشته اند و کدام مناطق فارس را پاکسازی کرده اند در جوابم می گوید: ۱۳ برنامه داشتیم که به مناطق شش پیر،سیخ دارنگون،بهشت گمشده،قلات،دشت ارژن،پارک جنگلی زرقان،دشت ارژن،تخت جمشید،کهمره،کاخ اردشیر بابکان و قلعه دختر فیروزآباد . دشت برم و هفت برم رفته ایم که در دشت برم علوه بر پاکسازی،۵ هزار بذر بلوط و ۳۵۰ نهاد بلوط را با همکاری محیط زیست و سازمان های مردم نهاد انجام دادیم.
شهلا ایادی از مشکلات کار نیز گفت.از بی توجهی مسئوولین و گاهی بی تفاوتی مردم.از اینکه بچه های گروهشان عمدتا دانشجو هستند و هزینه های هر سفر بالاست.او سفر بهشت گمشده را مثال می زند که فقط ۳۰۰ هزار تومان هزینه وسیله نقلیه شده است.حالا هزینه هایی مثل آب معدنی و غذا و کمک های اولیه و کیسه زباله و گیره های مخصوص و …بماند و البته بگذریم که وقتی انبوهی زباله جمع می کنند بخشداری منطقه حتی حاضر به در اختیار گذاشتن یک وانت برای حمل زباله به آنها نمی شود و هزینه حمل زباله نیز به هزینه هایشان اضافه می شود.
سرپرست گروه «پاکسازان طبیعت فارس» در پایان باز هم گلایه می کند و می گوید:اگر هر کدام از ما در یک کشور خارجی بود برایش هورا می کشیدند و کف و سوت می زدند اما اینجا شیراز است پایتخت فرهنگی ایران زمین، و چقدر که فرهنگورند مسئوولین این دیار!
میلاد فروزان جوان دانشجوی گروه است که معماری می خواند.او نیز در سخنانی کوتاه به لزوم بحث آموزش برای بچه ها اشاره می کند و می گوید:بچه های ما نمی دانند چگونه با طبیعت برخورد کنند.علت این کار نیز بزرگترها هستند که آنها را آموزش نمی دهند.
فروزان همچنین لزوم وجود سطل های تفکیک زباله در خیابان های شیراز و فرهنگ سازی در این زمینه را یادآور می شود و می گوید:این مسئله کمک شایان توجهی به پاکیزگی محیط زیست شیراز می کند اما متاسفانه غیر از خیابان سمت ابریشمی و خیابان های همجوار آن امکانات تفکیک زباله در شیراز کم است و البته فرهنگ سازی در این زمینه هم مشکل است.
مهدی جمشیدی نیز دیگر جوان گروه پاکسازان طبیعت فارس است.او هم از کمبود سطل های زباله در تفرجگاه های شیراز سخن می گوید و می گوید :شیرازی ها خیلی به سمت منطقه دراک می روند و طبیعی است که خانواده ها بالآخره ریخت و پاش دارند اما سطل زباله در این منطقه کم است،سطل هم که نباشد مردم می گویند:بی خیال همین جا بریزیم!
او به سختی جمع آوری زباله در کوه اشاره می کند و می گوید: در کوه چون جمع آوری زباله مشکلات خاص خودش را دارد مجبوریم پلاستیک ها را بسوزلنیم و فلزها را زیر سنگ قرار دهیم که زودتر از بین برود.
جمشیدی به برفی که بیرون از ساختمان در حال بارش است نیز اشاره می کند و با اشاره به سخنان شهردار که از مردم خواسته بود درخت ها را در روزهای برفی بتکانند تا آسیب نبییند گفت: برای تکاندن درختان در برف نیز باید امکانات باشد.حالا شاید چهار نهال را بشود تکاند اما اغلب درختان بلند هستند و ابزار و امکانات خاص خودش را می خواهد.
صحبت های اعضای گروه به پایان می رسد و من به این فکر می کنم که براستی طبیعت پاک و دیدن منظرههای زیبا، چقدر خداشناسی ما را تقویت میکند و چقدر آدمی را از افسردگی میرهاند و به سلامتی جسم و روان ما کمک میکند. این دقیقا حرفی است که بانو «آیت» به آن اشاره کرد و راستی که او خود «آیت» (نشانه) خداست،حتی اگر یک توریست ژاپنی باشد!