مهندس احمد رضا جوکار کاندیدای چهارمین دوره شورای اسلامی شهر شیراز –
ساختار تعریف شده و صحیحی از ورزش در کشور ما وجود ندارد و نتوانسته ایم در سه عرصه ورزش همگانی، قهرمانی و حرفه ای شاخصه ها را معین نموده و بر اساس تعریف ها ، مرزبندی کنیم.این نوع مرزبندی می تواند متولی هر بخش را هم معلوم کند. در کشورهای پیشرفته ورزش همگانی را نهادی مانند شهرداری بر عهده دارد، ورزش قهرمانی را وزارت ورزش آنجا اداره می کند تا با پرورش قهرمانان بتوانند برای مملکت شان افتخار آفرینی کنند و ورزش حرفه ای متعلق به بخش خصوصی است. اینجا اما این حد بندی ها مشخص نیست و همین بستر تمام مشکلات است.
در شرایط کنونی شاید تصویب طرح نظام جامع باشگاهداری در مجلس بتواند برخی گره ها را باز کند هر چند معتقدم ابتدای امر آزمون و خطاهایی داریم اما به هرحال باید از جایی استارت زد. بحث ما بر سر شوراهای شهر و نگاه آنها به مقوله ورزش است.شاید در وهله اول این موضوع مطرح می شود که چرا باید ورزش را به عنوان مقوله ای مهم در دستور کار قراردهیم یا شاید گستره سئوال یک پله بالاتر از این قرار گیرد. اصلا باید ورزش را مقوله مهمی بدانیم یا خیر؟
جامعه ما یک جامعه جوان است و اقبال عمومی نسبت به ورزش بسیار دارد.اگر مبانی سه بعد ورزش که برشمرده شد را در نظر بگیریم ورزش همگانی بر دوش شوراها و شهرداری هاست اما ما داریم از ورزش در ایران حرف می زنیم . جایی که شهرداری ها در لیگ های برتر و حرفه ای تیمداری می کنند و مرزهای بین این سه بعد را هم در هم شکسته اند. در چنین فضایی یک شهروند شیرازی حق دارد بپرسد چرا در تبریز و یاسوج و بندرعباس شهرداری باشگاهداری می کند اما در شیراز حتی برای کمک به باشگاه ها و اسپانسر شدن هم گامی برنمی دارد؟
من معتقدم در بحث زیرساخت ها و ایجاد فضاهای ورزشی و مثلا طراحی مسیرهای پیاده روی و دوچرخه سواری در حاشیه خیابان ها ،مجهز کردن پارک ها به دستگاه های جدید ورزشی ، کمک به توسعه ورزش محلات از طریق ایجاد و تجهیزپارک های محله ای ،ایجاد سالن های چند منظوره ورزشی در پارک ها با مشارکت دستگاه های دولتی دیگر مانند اداره کل ورزش و جوانان و آموزش و پرورش ، طراحی بوستان های ویژه برای ورزش بانوان شورا و شهرداری می تواند مستقیم ورود کند.
هزینه های این موارد را هم در قالب مشارکت های قانونی با سرمایه گذاران خصوصی می توان فراهم کرد مثلا شرط ایجاد مجتمع های چند طبقه تجاری می تواند سا خت یک طبقه ویژه ورزش های مورد علاقه جوانان باشد در این شرایط سرمایه گزار در قبال این تعهد می تواند تخفیف خوب مالیاتی بگیرد و در نقطه مقابل او هم تخفیف گرفته و هم می تواند از طریق راه اندازی یکسری ورزش های مفرح در آمدزایی کند.طبیعی است که باید هر دو طرف در این ماجرا منافعی داشته باشند و اگر این توازن وتعادل بر هم خورد به نتیجه نمی رسد.شاید قالب کلی طرح بگوید که ما باید مثل رابین هود از آن کسی که دارد بگیریم و به کسی که ندارد کمک کنیم اما نه، من می گویم به کسی که سرمایه گذار است کمک کنیم تا به منافع مشروع خود برسد و بعد در سایه این منافع به حوزه مهمی مثل ورزش توجه کند.
در بحث حمایت از تیم ها و قهرمانان معتقد به تیمداری مستقیم شهرداری نیستم زیرا به خصوص در شیراز و در زمینه ورزشی مانند فوتبال که می تواند ویترین ورزش لقب بگیرد ما تیم های ریشه دار و مطرحی داریم که باید حمایت شوند نه اینکه در کنار آنها تیم هایی ایجاد کنیم که به ریشه این ها هم لطمه بزند. مثلا در قالب یک طرح خام که می تواند تحت کارهای کارشناسی بررسی بیشتری روی آن انجام داد نیم یا یک درصد درآمدهای شهر را برای کمک به قهرمانان و تیم های رشته های مختلف ورزشی که در شیراز پتانسیل خوبی برای رشد و ارتقای آنها وجود دارد،مانند والیبال،بسکتبال،کشتی،حتی بدنسازی و اسکیت که دارای قهرمانان خوبی در این رشته ها در سطح کشور و حتی جهان هستیم نام شهر را در کشور و یا خارج از کشور مطرح می کنند اختصاص دهیم.
طبیعی است که باید این امور و کمک ها را جوری به بدنه تیم ها تزریق کرد و برای آن دستور العمل داشت که همان ماجرای آموزش ماهیگیری باشد و بتوان آنها را به خودکفایی رساند نه اینکه صرفا” ماهی به آنها بدهیم.
حال با توجه به پتانسیل بالای شیراز در عرصه های مختلف، نوع نگاه ما باید به ورزش تغییر کند. اگر رسالت اجتماعی شوراها را هم در نظر بگیریم می بینیم ظرفیت ورزش تاجایی برجسته است که خودش را به اجتماع هم تحمیل می کند. شما نگاه کنید به روزهای نه چندان دور که برق شیراز چه جکعیتی را به ورزشگاه حافظیه و ارتش می کشاند یا فجر که به آسیا هم رسید و تیم های والیبال،بسکتبال این شهر که کمتر نشانی از آنها است . بخصوص تیم بسکتبال شیراز که زمانی فضای زنده و پویایی را در بین جوانان حاکم کرده بود. ین نشان می دهد نباید از ظرفیت ورزش در جهت افزایش سلامت جامعه،ایجاد انگیزه در بین جوانان و کاهش ناهنجاری های اجتماعی چشم پوشی کرد،بلکه اگر حمایت کامل و جامع از ورزش صورت گیرد و به تعالی برسد آن ظرف سرریز می شود و نفع آن به سیاست و جامعه و …هم می رسد. در این سال ها به نظر می رسد ما راه را در این رابطه گم کرده ایم و باید قطار از ریل خارج شده را به ریل برگردانیم.