خبر پارسی: بارش ۳۰ سانتی متری برف شاید در شمال و غرب کشور، فقط یک بارش معمولی تلقی میشود اما در استان فارس همین میزان بارش برف، یعنی قطعی آب و برق و گاز، دستپاچگی مسئولان امدادی و خدماتی، بسته شدن راههای مواصلاتی و راههای عبور شهری، محاصره روستاهای دور افتاده در برف، شکستن شاخ و برگ درختان، تعطیلی مدارس و دانشگاهها و ادارات، قطع برنامههای تنها شبکه استانی دولتی و …
بارش برف ۳۰ سانتی متری بیش از ۱۲ ساعت مداوم است که آب بسیاری از مناطق شیراز از جمله صنایع و شهرک های اقماری را قطع کرده و مدیر عامل پیشین آبفا همچنان معاون عمرانی استاندار است و دسته گلش را در یک روز بحرانی با خوردن یک نوشیدنی گرم تماشا می کند!
این همه حوادث تلخ حاکی از آمادگی پوشالین دستگاههای اجرایی و خدمات رسانی است که در طول سال مدام لاف آمادگی برای مقابله با بحران میزنند و با بودجههای بیتالمال در دستگاههای اجرایی متینگهای حزبی و سیاسی راه میاندازند که مبادا روزی کسی به آنها بگوید بالای چشمتان آبروست !
چند سالی است در ر سانهها فریاد میزنیم این استان ستاد بحرانش به درد آش کشک هم نمیخورد و کسی گوشش بدهکار نیست. یکی برایمان عبارت «ستاد مدیریت بحران استان فارس» را معنا کند؟ شاید نکته مشترکی در تعریفمان برای این ستاد پیدا شود؟ اگر دامنه برف از ۳۰ سانتی متر به ۵۰ سانتیمتر رسیده بود حتما باید از ژاپن و ترکیه و فرانسه و صلیب سرخ جهانی و … کمکهای امدادی میرسید تا مسئولان باور کنند بلاخره روزی بحران هر چند مختصر و در حد ۳۰ سانتیمتر برف دامن شیراز را خواهد گرفت؟ اما حالا باور کنیم ضعف مدیریت دستگاههای اجرایی از ۳۰ سانتیمتر برف، بحران ساخت.
۸ سال است فارس را محل تاخت و تاز خود کردهاند و حالا قادر به کنترل ۳۰ سانتی متر برف نیستند. به رغم اعلام و پیش بینی شبکههای هواشناسی ملی و بینالمللی مبنی بر بارش برف در شیراز و شهرهای اطراف اما هیچ آمادگی در این استان وجود نداشت و برای شهردار شیراز و همکارانش گویا مسالهای مهمتر از اجرای طرح ترافیک وجود نداشت! حالا اگر طرح کارشناسی شده ای بود باز یک چیزی!
حتما باید ۳۰ سانتی متر برف ببارد و نیمی از شیراز در تاریکی مطلق فرو رود که بر ناظران صنعت برق استان فارس ثابت شود، آقایان برق منطقهای و شرکتهای تابعه را به دفتر کار حزب موتلفه و جامعه اسلامی مهندسان تبدیل کردهاند که دستاوردش برای مردم فارس شبکههای فرسوده انتقال انرژی و قطعی مکرر برق در اقصی نقاط استان است. یک جست و جوی ساده اینترنتی نشان می دهد پیرمرد، سال ۱۳۵۶ استخدام شده. اراده ای برای تغییرش نیست خب نتیجه اش می شود همین دیگر!فقط با یک جست و جو، یک جست و جوی ساده، خواهید فهمید آقای صحرائیان چند سال است بر مسند مدیریت برق شیراز نشسته ،چند سال است استخدام شرکت برق است؟جناب مشفقیان که گفته می شود از قبل از انقلاب استخدام شرکت برق است نه تنها بازنشسته نشده بلکه ۸ سال است مدیر است و کک دولت جدید هم نمی گزد،چون برخورد با این مدیران یعنی عصبانیت ذوالانوار و قادری و امثالهم و لابد مدیران دولت جدید صلاح را بر این می بینند که نمایتدگان اصولگرای شیراز نباید عصبانی شوند! برخورد با این مدیران یعنی تماس رئیس کمیسیون فرهنگی شورای شهر شیراز با مدیر سایت خبر پارسی که به او یادآور شود از این ها انتقاد نکنی یک وقت که این مدیران متدینند!
حتما باید مسافران در مسیرهای جادهای منتهی به شیراز که عمدتا هم بزرگراهی است، ساعتها گیر کنند و سرما و اضطراب بر آنها مستولی شود تا یادی کنیم از روزهایی نه چندان دور که راهداران، خواب را بر خود حرام میکردند تا کسی در جادهها بی پناه نماند و راهی بسته نشود و مدیرکل راه خود سرگروه راهداران بود.
حتما باید کمر همین تعداد درخت باقی مانده از فضای سبز شیراز، زیر بار برف بشکند که باور کنیم شهرداری شیراز جولانگاه سیاسیونی است که اراده ملت را هدف قرار داده و تنها و تنها بحران را در مسائل سیاسی که خارج از باور و منافعشان است، معنی میکنند.
بیانصاف نیستیم و اگرچه تنها شبکه تلویزیونی استانی در تمام ساعت بارش برف با مشکل ارسال سیگنال روبرو بود و گیرندههای بیچاره نمیدانستند به کدام سو دنبال سیگنالهای این شبکه باشند اما رادیو الحق و الانصاف عملکرد خوبی داشت و ارتباطاتش با مسئولان دستگاههای خدمات رسان و گزارشهایش از سطح شهر و استان در خور توجه و تقدیر بود و گاه بی گاه انتقاد مجریان رادیو از رئیس اداره برق شیراز و پلیس راه و شهرداری نشان میداد که مردم چقدر از کمبودها در مضیقه هستند.
موضوع قابل توجه دیگر اما ضعف مشارکت عمومی برای به حداقل رسانیدن خسارات بود؛ توصیههای مکرر مجریان برنامه رادیویی «پسین دلگشا» مبنی بر کمک به در راه ماندگان و تکانیدن درختان برفگیر شده و کاهش ترددهای غیر ضرور در سطح شهر و … هیچ پاسخ مشخصی نداشت. ضعف ساختارهای مشخص برای جلب مشارکتهای مردمی باعث شد هیچ کس قادر به هدایت مشارکتهای محدود مردمی نباشد. آنچه که در ۸ سال گذشته بر سر سمنها و گروههایی همچون جمعیت داوطلبان هلال احمر آوردند، به خوبی در حوادثی چون برف شیراز خود را نشان داد.
آنچه در ۲۴ ساعت گذشته در شیراز و شهرهای اطراف آن اتفاق افتاد، تصویری دقیق از شکافهای جدی مدیریت استان در شرایط بحران است و ضرورت بازسازی مدیریتی در این زمینه و ایجاد آمادگیهای لازم را ایجاب میکند! هم اکنون استاندار فارس باید با بازسازی مدیریتی و ایجاد راهکارها و ساختارهای مناسب زمینه کاهش بروز چنین حوادثی را در استان کم کند.
۲۴ ساعت گذشته نشان داد شرایط نابسامان است که مدیران شیراز از ۳۰ سانتی متر برفّ، بحران میسازند و این بیش از هرچیز مدیون ضعف مدیران سیاسی باقیمانده از دولت گذشته مثل مدیرعامل برق منطقهای، مدیر برق شیراز، مدیرکل راه و شهرسازی، مدیرکل ستاد مقابله با بحران استانداری، مدیرعامل گاز و مدیرعامل آب شیراز است،به این ها اضافه کنید شهردار شیراز که از دل شورای اصولگرای شیراز بیرون آمده و مهمترین دلیل انتخاب وی مواضع سیاسی او بوده است! این مدیران به جای برنامه ریزی برای پیشگیری از حوادث، جلوگیری از بروز بحران، کاستن از خسارات احتمالی، به دنبال راههایی برای ابقای خود هستند؛ برف ۳۰ سانتیمتری آزمونی بود برای مدیرانی که بیش از عمل، لاف میزنند و بیش از مردم و مسئولیت، رنگ و سایز میز خود را میشناسند.