بیش از ۳۰ سال از عمر انقلاب شکوهمند اسلامی می گذرد.نقد عملکرد مدیریتی نهادهای حاکمیت به اصلاح امور کمک خواهد کرد.یکی از ارکان کلیه سازمان های دولتی،«نهاد گزینش» است.امام رحمت الله علیه فرمودند:«نگذارید انقلاب به دست نااهلان و نامحرمان بیفتد».اما بررسی عملکرد ۳۴ ساله برخی دستگاه ها تئوری دومی را مطرح می کند که تفسیر دیگری از کلام گهر بار حضرت امام ره است.هرچند زحمات هسته های گزینش بر هیچ کس پوشیده نیست ولی بازنگری عملکرد ها و توجه به نظرات متفاوت شاید در کم کردن اشکالات این سیستم موًترباشد.بر داشت دوم این است که:
نااهل و نامحرم در طول کار شناخته می شود
نااهل کیست؟نامحرم کیست؟همه کسانی که در دوره ای مسئوولیت داشته اند،فرم های گزینش را دیده اند،ظاهر مناسب،پوشش مناسب و …از کلیدی ترین معیارهای این فرم ها است.مثلا پیراهن چگونه است؟در مورد آقایان شلوار چگونه است؟شلوار جین می پوشند؟پیراهن آستین کوتاه؟ظاهر محاسن و …بعد از آن از دور و بر خانواده و…از کاسبین محل تحقیق می شودو …
جوانانی که در عنفوان جوانی مورد گزینش قرار می گیرد،سه گروه هستند:
۱ – به معیارهای گزینش اعتقاد دارند.ظاهرشان ایده آل هسته های گزینش هستنددرون و بیرونشان یکی است و انشاالله در گزینش تایید و به کار خود مشغول می شوند.این افراد مشکل ساز نخواهند بود.هرچند بایستی در طی کار مورد بازرسی و نظارت باشند.
۲ – گروهی که ظاهر و باطنشان یکی است،پیراهن آسنین کوتاه می پوشند،شلوار جین می پوشند،موهایشان را مطابق میلشان فرم می دهند و صد البته گزینش نخواهند شد!این گروه در بسیاری از موارد طرد می شوند و به کار در مجامع غیر دولتی روی می آورند.
۳ – گروه سوم دو رو دارند؛درونشان با برونشان متفاوت است.ظاهر سازی می کنند؛اعتقاد واقعی ندارند.برای نفوذ به دستگاه های دولتی،تسبیح به دست می گیرند،انگشتر های فراوان در انگشت می کنند و محاسن خود را بلند نگه می دارند.این ها نیز متاسفانه معمولا جذب می شوند.
مدعای حرف مقاله پیش رو این است که متاسفانه بسیاری از آدم های گروه ۳ در جاهای مختلف مسئوولیت گرفتند،به مرید پروری پرداختند و به آدم های مانند خودشان میدان دادند.نتیجه اش این شد که در خیلی پرونده اختلاس،در خیلی پرونده فساد اقتصادی و گاها سایر مفسده ها، در سوءاستفاده از بیت المال،در جناحی عمل کردن،در ترجیح دادن مصلحت گروه به جای مصلحت جامعه،رد پای گروه سوم، مشخص است.عمال رژیم گذشته که دیگر وجود ندارند.این پرونده های فساد اقتصادی و مالی ناشی از عملکرد افرادی است که از فیلتر های گوناگون گزینش عبور کرده اند.مگر می شود در کشوری هزاران میلیارد سوء استفاده کرد و افراد رده بالای سازمان در جریان نباشند؟ لطفا به عنوان یک پیشنهاد پرونده های گزینش افراد سوء استفاده کننده به عنوان یک تحقیق لازم، بررسی شود.می بینید که مامورین گزینش چه نمره ای داده اند؟ببینند گروه دوم بوده اند یا گروه سوم؟
علت چیست؟آیا ما بدتر از مردم فلان کشور هستیم که فساد در کمترین حد است؟آیا مردم ما بدتر از بیشتر کشورهایی هستند که رتبه شفافیت پایین است؟چرا به خیلی جاها که مراجعه می کنید مظاهر پارتی بازی،رشوه و …مشهود است؟چرا سازمان های گوناگون آلوده به فساد مالی و اقتصادی هستند؟مگر این افراد شاغل و رابطین آنها محصول پروسه گزینش نبوده اند؟آیا ما مردم بدی داریم؟چاره چیست؟حاکمیت باید چشم را بر واقعیت ببندد و این ها را سیاه نمایی وانمود کند و یا اینکه باید پذیرفت کارشناسی نمود،آسیب شناسی نمود و سپس برای حل آن راه حل پیشنهاد کرد؟
در این مقال مختصر چند نکته را باید یادآور شد:
۱ – بر خلاف بسیاری نظرات در بین عامه مردم،مردم ایران افرادی نجیب و پاکدست هستند،گواه آن خاموشی های فراوان در زمان جنگ است.در این ایام(ایام خاموشی) آمار دزدی بالا نرفت در حالی که در بسیاری از کشورها کمترین اختلال در برق و یا مصائب طبیعی غارت های گسترده صورت می گیرد.
۲ – برخلاف نظرات رایج،بر این عقیده هستیم که انسان خوب و انسان بد وجود ندارد.انسان ها دارای طیفی از خصوصیات مثبت و منفی هستند.توانائی های مختلف در مسئوولیت های مختلف دارند.نکته ای که در گزینش ها غفلت شده است.درون انسان ها را تنها ذات باریتعالی می شناسد و لا غیر.پس ما انسان ها چه کنیم؟ما می توانیم عملکردها را بررسی نمائیم . بررسی کنیم کار خوب و کار بد را نه انسان خوب انسان بد.کارها را نیز بر اساس معیارهای همان کار بررسی کنیم .مثلا کارشناس آزمایشگاه باید آزمایشات را درست انجام دهد،بقیه مسائل خیلی مهم نیستند.حسابدار باید در حسابرسی پاکدست و دقیق باشد.مسئوول خرید باید خرید ها را با صداقت و دقت انجام دهد،استفاده از خصوصیات دیگر در انتصاب افراد به پست های مختلف باعث آسیب می شود.
۳ – پیشنهاد مشخص این مقاله این است که به جز پست های بسیار حساس مدیریتی که باید با کنکاش بیشتر و به صورت کارشناسی صورت گیرد،به همه مردم اعتماد کنید،ضمن اینکه به هیچکس اعتماد نکنید! به همه اعتماد کنید و عرصه کار را برای همه فراهم کنید و به شلوار جین و پیراهن آستین کوتاه گیر ندهید.به هیچکس اعتماد نکنید و همه افراد در حوزه مسئوولیتشان پس از شروع کار زیر ذره بین بازرسی و نظارت عملکرد (نه تفتیش عقاید) باشند.
به نظر می رسد پخته شدن این پیشنهادات و بحث کارشناسان یکی از حلقه های مفقوده مدیریتی کشور باشد.
سال ها قبل دوستی،مسئوول حسابداری یکی از بخش های یکی از دانشگاه ها را به عنوان کارمند نمونه معرفی کرده بوددر توضیح گفته شد :اعتبارات را به موقع جذب ،دفاتر صحیح و سوء استفاده دیده نشده است و …حراست اما مخالفت کرد! سال بعد باز به همین صورت! دوست یاد شده به مسئوول حراست مراجعه و توضیح می خواهدو مسئوول حراست دانشگاه گفته بود: ایشان معیارهای ما را ندارد.دوست ما گفته بود: کار ایشان عالی است . دوست ما جمله عجیبی در جواب شنیده بود.جمله این بود: «اکثر افرادی که معیارهای ما را ندارند کارشان را خوب انجام می دهند»! و دوست ما گفته بود: معیارها را بازنگری کنید.
بیائید معیارهای گزینش ها را تغییر دهیم.گزینش ها را کاری و مدیریتی و در مجموع کمرنگ نمائیم و در مقابل نظارت ها و بازرسی ها را قوی کنیم.کاری که نظام های مدیریتی پیشرفته انجام می دهند.