خبرپارسی-کم نیستند آنهایی که تلاش دارند با اتکا به دینداری که قطعا ریشه هر تدینی باید در دل باشد و نه در ظاهر، خود یا دیگران را مدیر بدانند. در عصر کنونی به مجرد انکه نیش انتقاد سمت مدیری در لایه های میانی مدیریتی هم نشانه برود وی یا اطرافیانش با پیش کشیدن بحث تعهد و دینداری وی، سعی می کنند سپری در برابر این انتقادات ایجاد کنند. سپری با طعم خطوط قرمز!
با تحقیق و تدقیق در تاریخ اسلام به نمونه های قابل بحث و گاه اعجاب آوری بر می خوریم که متدینین به سبب ضعف مدیریت به خطا رفته و از سوی معصومین سرزنش شده اند.
نمونه بارز این ادعا را باید در نامه شماره ۶۱ نهج البلاغه بررسی کرد. هیت به کسر هاء، نام شهرى بوده که به اسم بنیانگذار آن ، هیت بندى یا بلندى نامگذارى شده است ، این شهر بالاى شهر انبار بوده است ، داراى درخت هاى خرماى بسیار و برکات زیاد بوده و در جهت خشکى و ساحل غرب فرات واقع شده است و قبر عبداللّه بن مبارک در آن است .
کمیل بن زیاد نخعى از بزرگان خواص امیرالمؤ منین (ع ) و جزو اصحاب سرّ آن حضرت بوده که آن حضرت دعای معروف کمیل را به وی آموخته است. تاریخ نویسان کمیل را به صفات : ثبات قدم ، شجاعت ، دانش ، بزرگوارى ، جزم و تدبیر، حکمت ، خلوص ، زهد و عبادت و عرفان ستوده اند و او را مورد اطمینان و داراى شرافت شناخته و از فضلا و دانشمندان زمان شمرده اند که در اجراى فرمانهاى دینى گوشى شنوا داشته و اهل عمل و اطاعت بوده و در دانش و حکمت راءیى متین و عقلى کامل داشته است .ما داریم از چنین فردی یاد می کنیم.
کمیل بن زیاد نخعى از اصحاب على (ع ) و شیعیان و خواص آن حضرت بوده و او را حجّاج بن یوسف به خاطر مذهبش که شیعه بود، به شهادت رسانده است . کمیل کارگزار حضرت على (ع ) بر هیت بوده و در کار خود ضعف نشان مى داد، زیرا مامورین معاویه به اطراف عراق یورش مى بردند و او جلو آنها را نمى گرفت و ضعف خود را با حمله به سر حدّات تحت سلطه معاویه جبران مى کرد؛ مثل حمله به قرقیسیا و اطراف آن از روستاهاى اطراف فرات . حضرت على (ع ) این روش کمیل را نپسندید و طىّ نامه اى او را از این کار بازداشت ، زیرا حضرت معتقد بود که وظیفه یک کارگزار، حفظ حوزه ماءموریت اوست ، به این که بخواهد. به مناطق دیگر حمله کند و در همان حال حوزه ماءموریت او مورد تعرّض قرار بگیرد.
مرور سرزنش های حضرت علی(ع) خطاب به کمیل تکان دهنده است.کمیلی که وصف آن در بالا رفت،در مسند والی نشان می دهد که دچار ضعف مدیریت است و آن حضرت با چه واژه هایی او را نقد می فرمایند.
«اءَمَّا بَعْدُ، فَإِنَّ تَضْیِیعَ الْمَرْءِ مَا وُلِّیَ، وَ تَکَلُّفَهُ مَا کُفِیَ، لَعَجْزٌ حَاضِرٌ وَ رَاءْیٌ مُتَبَّرٌ وَ إِنَّ تَعَاطِیَکَ الْغَارَهَ عَلَى اءَهْلِ قِرْقِیسِیَا وَ تَعْطِیلَکَ مَسَالِحَکَ الَّتِی وَلَّیْنَاکَ، لَیْسَ لَهَا مَنْ یَمْنَعُهَا وَ لاَ یَرُدُّ الْجَیْشَ عَنْهَا، لَرَاءْیٌ شَعَاعٌ، فَقَدْ صِرْتَ جِسْرا لِمَنْ اءَرَادَ الْغَارَهَ مِنْ اءَعْدَائِکَ عَلَى اءَوْلِیَائِکَ غَیْرَ شَدِیدِ الْمَنْکِبِ، وَ لاَ مَهِیبِ الْجَانِبِ، وَ لاَ سَادِّ ثُغْرَهً، وَ لاَ کَاسِرٍ لِعَدُوِّ شَوْکَهً، وَ لاَ مُغْنٍ عَنْ اءَهْلِ مِصْرِهِ، وَ لاَ مُجْزٍ عَنْ اءَمِیرِهِ، وَالسَّلامُ.
اما بعد. ای کمیل! سستی انسان در انجام دادن کارهایی که بر عهده اوست و پافشاری در کاری خارج از مسؤولیتش نشانه ناتوانی آشکار و اندیشه های ویرانگر است… ای کمیل! تو در آن سامان پلی شدهای تا دشمنان از آن بگذرند و بر دوستانت هجوم آورند؛ زیرا نه قدرتی داری که با آنان نبرد کنی و نه هیبتی داری که از تو حساب برند و بگریزند، نه مرزی را حفظ می کنی و نه می توانی شوکت دشمن را در هم بکوبی، نه نیازهای مردمت را بر طرف می کنی، و نه امامت را راضی نگه می داری.والسلام.»
کمیل! همان کمیلی که همه او را می شناسیم پل دشمنان لقب می گیرد، بی هیبت(بخوانید بدون پرستیژ مدیریتی) نامیده می شود، پاشنه آشیل دوستانش محسوب می شود،فاقد قدرت است، توان مرزداری ( بخوانید انجام وظیفه) را ندارد و نه نیاز مردم و نه خواسته امام را نتوانسته برآورده کند.
یکبار دیگر یادآوری می کنیم. ما داریم از کمیل بن زیاد حرف می زنیم.شخصیتی که دوست و دشمن در ایمانش به خدا و اسلام کوچکترین تردیدی ندارد،همان عارف مسلکی که با دعایش آرام می شویم،کسی اینجا خود را از کمیل برتر می داند که نباید نقد شود؟ قطعا اگر فرد دینداری توان مدیریتی هم داشته باشد نورعلی نور است اما به صرف دینداری نباید یک فرد را مدیر دانست.