سخنی با شهردار محترم شیراز
فرزاد صدری –
خبر پارسی – مروری بر تاریخ غنی شهر شیراز نشان می دهد قبل از پایتختی این شهر توسط کریم خان زند،در قرن چهار و پنج سلسله آل بویه شیراز را به عنوان پایتخت شناخته و در کنار قصرها و مساجد،کتابخانه ها نقشی عمده در تکوین این شهر ایفا می کنند،تا جایی که در قرن ۱۳ شیراز چنان رونق فرهنگی و علمی و هنری می گیرد که دارالعلمش می خوانند.
رونق و آبادی شیراز در دوره صفویه همچنان پابرجاست،اما با حمله افغان ها،شیرازی که از هجوم مغول در امان مانده بود،ویران می شود و اوضاعِ شهر در زمان افشاریان خراب تر هم می شود و بناهای با شکوهِ شهر از بین می رود!عجیب آنکه جمعیت شهر نسبت به یک قرن پیش از حمله نادر از نصف هم کمتر شده و به ربع جمعیت قرن پیش تنزل می کند!
جناب آقای شهردار
نیک می دانید که با روی کار آمدن کریم خاند زند،شیراز، دوباره نفس می کشد و پس از قرن ها،در قامتِ پایتخت در سپهرِ سیاسیِ این مرز و بوم قد علم می کند و فریبنده تر از همیشه رخ می نماید.
جناب شهردار با این مقدمه یاد آور می شویم شما کلید دار شهری هستید که بخشی از گنجینه غنیِ تاریخی اش یادگار و یادآورِ ارزشمندِ دوران بی بدیل کریم خانی و ۱۴ سال حکومتِ شایسته و ارزشمندِ «وکیل الرعایا» است که در رقابت با پایتخت سلاطین صفوی یعنی اصفهان، سعی وافر کرد که از ابنیه دولتی و سلطنتی فاصله گرفته و با ساختِ «بازار» و «مسجد» و «حمام وکیل» و نیز تکیه بر «کوچه»و «بازار» و همچنین استفاده از ذوق و خلاقیتِ هنرمندان ،شهری پر آوازه بسازد و در یک فراخوان حیرت انگیز،نزدیک به ۱۲ هزار هنرمند و معمار و کارگرِ زبده را از سراسر ایران فراخواند، تا شعری به جای شهر خلق کند و این بار شیراز نه با شاعرانش که با معماران و شهرسازانش شهره خاص و عام شود!
جناب شهردار!
شهر انباشتی از واحدهای تجاری و پل و تقاطع و خیابان نیست،شهر آنجایی است که شهروندانش به تاریخ و ریشه های خود گره خورده و به آن تعلق خاطر دارند و افراد و محلات را به هم متصل می کند و مدیریت شهری مهمترین وظیفه اش فراهم کردن بستری برای تعالی روح و آرامش شهروندان و تعامل اجتماعیِ شهرنشینان است،جایی که نه خون و قیام که آسایش و امنیت و کیفیت زندگی نقش اساسی را ایفا کند.
برادر ارجمندم؛جناب آقای دکتر اسدی!
امروز انگار دانستن اینکه شیراز کجاست و شیرازی کیست؟ باید برای تصمیم گیرندگان این دیار از هر موضوع دیگری مهم تر باشد که انگار نیست!
اگر مسئولان و تصمیم گیرندگان شهری و کشوری دانستن این دو موضوع برایشان اهمیت ندارد اما حافظه تاریخیِ مردم از اهمیت این موضوع با خبر است و به خوبی می داند که شیراز شهر ریشه ها و شیرازه تمدن ایران زمین است.
به تعبیرِ استاد فرهیخته و ارجمند دکتر سید محمد بهشتی شیرازی؛ «اگر در هر جای دیگر باید به دنبال نشانهای برای پیدا شدن بگردیم،خانه ما،محله ما و شهر ما آنجایی است که گم شدن در آن ناممکن است.»
جناب آقای شهردار، می دانید و می دانیم که بافتِ تاریخی و فرهنگی سرمایه و گنجینه فنا ناپذیر شهر شیراز است.
از شما عاجزانه تقاضا داریم اجازه ندهید این ثروت عمومی و این سرمایه بی بدیل چنان دستخوش تغییر و تحول شود که به بهانه توسعه حرم، در مدرنیته گم شویم و دیگر ندانیم خانه ما،محله ما و شهر ما کجاست!
جناب شهردار!
شیراز در روزگار وکیل الرعایا بی قرارِ دستانِ هنرمندان و معماران و کارگرانی خلاق و صاحب ذوق است که هر کدام در گوشه گوشه شهر به دستور شهریارِ بی تاج؛ تاج بر سر می نهد و سنگ تراشان و نقاشان و کاشی کاران عاشقانه، گوهرِ شهرهای ایران را نقش می زنند و تاج بر سرش می نهند!
کریم خان با سخاوتِ کم نظیری که از او سراغ داریم،دستور می دهد کاشی هایی با گل های زیبا و رنگی،توام با نقاشی فرشتگانی که بال گشوده اند و لوحی را که نام مقدس پروردگار را بر دست بلند کرده اند،آماده کرده تا رایگان بر سرِ درِ خانه های مردم نصب شود.
شهریارِ زند همان کسی است که بر خلاف سلاطین دیگر،به مردمش عشق می ورزد و خود را « وکیل الرعایا» می خواند و به جهت همراهی و همرنگی با مردم، تاج بر سر نمی نهد و با آنها رابطه ای گرم و صمیمی برقرار می کند.
کلید دارِ محترم شهر راز!
بافتِ تاریخیِ شیراز میراثِ ارزشمندِ کارگران و هنرمندان و معمارانی چیره دست و مردمانی با ذوق و سلیقه است که برای ساختنِ شیرازِ با شکوه، آرام و قرار نداشتند.
شیراز پس از مرگ شهریار زند گرفتار درگیری ها و کشمکش های جانشینان او می شود و بسیاری از بناها با مرگ وکیل الرعایا امکان ظهور و بروز پیدا نکردند و انگار آبادی و آبادگری نیز با مرگ او به خاک سپرده شد!
البته بسیاری از خانه ها و ساختمان های تاریخیِ این بخش از شهر شیراز یادگار دوران قاجار و تا اندازه ای پهلوی است اما باید قبول کنیم عمده شهرتِ بافت تاریخی شهر، حاصلِ کارِ شهریاری عادل است که مدنیت و آرامش را بر شهر حاکم کرد.
امروز اما مهمترین وظیفه ما در جایگاه کلید داری شهر،پاسداشت میراثِ گران بهای پیشینیان است و امیدوارم با درایتِ شما آرامش به شهر بازگردد و روح زندگی به بافتِ تاریخی فرهنگی شیراز دمیده شود.
حضرتِ شهردار ! از شما تقاضامندیم اجازه ندهید که بادِ سردِ زمستانی صدای تاریخ را در این شهرِ پر آوازه خاموش کند و «مکتب شیراز» در کوچه پس کوچه هایِ پایتخت شعرِ جهان، رو به زوال و نابودی رود.
نیک می دانید که خانه های تاریخی شهر؛ از زندیه تا قاجاریه و از قاجاریه تا پهلوی همه و همه بخشی مهم از تاریخ این شهر را شکل می دهند که بیانگر هویت تاریخی و فرهنگی دوران تکوین و شکل گیری این محدوده است.
کلید دارِ معزز شهر راز!
بهتر از من می دانید که بافت تاریخی شهر،با داشتن ارزش های والای کالبدی ، عملکردی ، اقتصادی و فرهنگی ، جزئی از هویت ملی این سرزمین ایزدی است که ۸/۲ درصد مساحت کل شهر را شامل می شود و هسته اولیه شکل گیری شهر شیراز است، پس پاسداری و مراقبت از این محدوده، یکی از مهمترین وظایف شما به عنوان کلیددار شهر است .
می دانید که خانه های تاریخی شهر از جمله مهمترین مقاصد گردشگری شیراز محسوب می شود که ریشه در تاریخ کهن و فرهنگ غنیِ مردم این دیار دارد و صد البته بخش مهم و بزرگی از فرهنگ شیراز، در خانههای تاریخی این شهر خود را نمایان ساخته و انتظارِ علاقمندان به فرهنگ و تاریخِ سرزمینِ دیر پای شیراز این است که با محافظت از تلفیق هنر مکتب شیراز با معماری و مهندسی دورههای مختلفِ تاریخی،از کیان وهویتِ تاریخیِ شهر با دقت و دغدغه مندی مراقبت کنید که مبادا روزی فانوس به دست دنبالِ هویت.ِ شهر در تاریکی بگردیم و بر بلندایِ هتل آسمان زوال بافتِ تاریخی را به نظاره بنشینیم!
یادمان باشد،شیراز اگر قرار است شیراز بماند باید در پیشگاهِ بلند آوازگیِ این گنجینه غنی شهر،کلاه تکریم از سر برگیریم و با جان و دل از این گوهرِ بی بدیل دفاع کنیم.
در پایان بار دیگر از استاد ارجمند؛ دکتر سید محمد بهشتی عزیز وام می گیرم که می فرمایند:
«بی شک ثروت اصلی هر شهر،بزرگانِ آن شهرند،ساختمان و پل و تقاطع غیر هم سطح،ثروت شهر نیست،چون گاهی هست و گاهی نیست.منظور حافظ از مصرع «خوشا شیراز و وضع بی مثالش» شبکه فاضلاب و ترافیک شیراز نبوده،بلکه آن کیفیتی بوده که خود او و بزرگانی چون او در پدید آوردنش سهیم بوده اند.بزرگان هر شهر هم در زمره ارزش های ماندگارِ شهرند و اصلا آنهایند که شهری را «آنِ شهر» می کنند…»
جناب شهردار امیدوارم با تصمیم گیریِ درست که می تواند حکایت از بیداری و بلوغِ شما در موضوع بافتِ تاریخی شهر باشد،جزو ارزش های ماندگار شهر تلقی شوید تا به تعبیر استاد بهشتی دل خوش کنیم به اینکه « شهر نه فقط «ساکن» که «اهل» پیدا کرده است…»
کوله بارتان اندیشه و چراغ راهتان دانایی باد…