خبرپارسی-انتخابات ۲۴ خرداد،علیرغم پستی و بلندی های تبلیغات انتخاباتی ومساله ی تایید صلاحیت ها، بدلیل شعارهای اصلاح طلبانه و اعتدالی دکتر روحانی با استقبال قشر گسترده ای از مردم بخصوص جوانان روبرو شد.هدف بسیاری از رای دهندگان و حامیان ،اصلاح وضع موجود بود.در این انتخابات علیرغم انتخابات ۸۴،و۷۶،بر خلاف بسیاری از اظهارنظرها مردم هم می دانستندچه نمی خواهند و هم می دانستند چه می خواهند.الگوی کشورداری دو طیف اصلاح طلب و محافظه کار را دیده بودند وتابلوی آنها را داشتند: دولت خاتمی و احمدی نژاد.هر چند اصولگرایان در دو سال آخردولت احمدی نژاد کم و بیش از سیاست های نامبرده تبری جستند،اما واقعیت این است که آنها تمام قد و با تمام امکانات قانونی و غیر قانونی و استفاده از تمام ظرفیت های خود چه دولتی و چه شبه دولتی،رسانه های ملی وغیرملی وروزنامه هایی که مستقیما از منابع عمومی تغذیه می شدند و حتی سخنگویان نهادهای نظارتی،از دولت احمدی نژادحمایت کردند و با بذل و بخشش و هدیه و کمک های بلا عوض وسیب زمینی و…در رای آوردن و تثبیت نامبرده دخالت داشتند ،پس مردم می دانستند که دولتی مانند احمدی نژاد نمی خواهند.
حمایت دو چهره سرشناس اصلاح طلب ،آیت الله هاشمی رفسنجانی (هر چند تابلو اصلاحات را ندارد) و سید محمد خاتمی باعث گسیل سیل طرفداران اصلاحات وعقلانیت به سوی دکتر روحانی شد. پس مردم دولتی شبیه این دو می خواستند.
تخریب دکتر روحانی و سنگ اندازی در برنامه های نامبرده از سوی جناح هایی که در انتخابات با «نه» بزرگ روبرو شدند،به سه شکل ادامه خواهد یافت.
نهادهای قدرتمند مخالف اصلاح وطرفدار حفظ وضع موجود با تشکیلاتی عریض و طویل و داشتن نیرو-امکانات و رسانه،در سه زمینه در طی چهار سال آینده کوشش خواهند کرد.
۱-تمام حرکات دولت را زیر ذره بین خواهند گذاشت و کوچکترین اشتباه را بزرگ نمایی خواهند نمود.نمونه واضح آن رصد کلیه اظهار نظرهای مقامات سیاست خارجی و بزرگ نمایی حتی کوچکترین اشتباه لفظی نامبردگان است،امری که قبلا سابقه نداشته است،وصداوسیما نیز نشان داده که در این مساِئل سنگ تمام خواهد گذاشت.
۲-سعی در حفظ مدیران میانی و محیطی دولت قبل و یا نصب مدیرانی همسو بخصوص مدیران کل استانها و مدیران شهرستانی.سیاستی که احمدی نژاد و گروه فکراو با تأکید بر شهرستانهای کوچک و آراء آنها،توانستند برتری بررقیب را بدست آورند.نمونه آن انتخاب فرمانداران با نظر نمایندگان مجلس است که عملا دخالت مستقیم قوا در حیطه وظایف قوای دیگراست ، امری که هدف آن حفظ مجلس با ترکیب فعلی دردور آینده است .
جنجال های نمایندگان ونهادهای قدرت درتغییرمدیران تابلوداروافراطی تفکر گذشته و بالا بردن هزینه تعویض آنها از نمونه های مقاومت محافظه کاران و تندروها در مقابل دولت است.تعویض مدیران در کلیه دولت ها امری معمول بوده است.جنجال ها در برکناری شریعتی از دانشگاه علامه ونیزجنجال ها و حمایت تمام قد نهادهای قدرت درمقابل برکناری رییس دانشگاه علوم پزشکی شیراز که برخی دانشجویان او را سردمدار شیوه سوخته در دانشگاه علوم پزشکی شیراز می دانند از جمله این موارد است.رییس دانشگاه علوم پزشکی حتی وزیررا جهت ابقاء از طریق لابی های قدرت تحت فشارگذاشت.موردی که در۳۴ سال گذشته سابقه نداشته است.
۳-مهمترین نکته درتضعیف دولت کنونی قطع ارتباط دولت با عقبه ی استراتژیک آن یعنی دانشگاهها وجوانان است.حفظ مدیرانی که تابلو داربرخوردهای قهری با دانشجویان و نسل جوان هستند،به قیمت دلزدگی ویا مخالفت با دولت کنونی تمام خواهد شد.عدم توجه به جوانان و استفاده ازتوان مدیریتی آنان،حفظ مدیران تابلودار تفکرپادگانی و امنیتی در دانشگاهها، ترویج معامله گری برسر شعارهای انتخاباتی خواسته اصلی مخالفان واقعی دولت تدبیر وامید است و متاسفانه در بسیاری از جاها ازجمله فارس،دیده شده است که بازی در زمین حریف به راحتی در حال انجام است.توسعه فکرواندیشه و جوّبازترامنیتی و لغو جو پادگانی با حفظ مدیرانی که خود معمار افراطی این ساختارهستند به هیچ عنوان امکانپذیرنیست.مشورت وزارت بهداشت و درمان وآموزش پزشکی با پیش کسوتان دانشگاه،گرچه بسیار مفید و کارساز است ولی با توجه به روح محافظه کاری تعدادی از نامبردگان ،نبایدبه عنوان تنها فرمول مورد نظرمبنای تصمیم گیری باشد.ارسال ۱۱۰۰امضاء دانشجو،مخالفت قلبی قاطبه کارمندان و اساتید،مخالفت اکثریت مطلق شاغلان بخش خصوصی با ریاست کنونی دانشگاه،مخالفت انجمن های گوناگون،پزشکان عمومی وغیره را می توان دریک بازدید سرزده دریافت.هرچند درحال حاضر متأسفانه مخالفان فاقد توان تشکیلاتی و تبلیغاتی هستند.دولت روحانی باید بداند که اعتدال به معنی حفظ مخلوطی از مدیران نیست،اعتدال را باید به کسی سپردکه معتقد به اعتدال هستند و حداقل پرچمدارافراط در مدیریت نبوده باشد.مهمترین هدف مخالفان سیاست های اعتدال دکترروحانی مصادره دکترروحانی به نفع خودشان ونیز جدا نمودن ایشان از بدنه فعال و با انگیزه نسل جوان و دانشجوست،که درصورت این اتفاق حذف نامبرده و تفکرّاواز صحنه سیاسی به راحتی امکان پذیراست.دولت روحانی بویژه در استان ها باید ضمن احترام به نظرات مخالف صریحا اعلام نماید که عزل و نصب مدیران دولت جزء اختیارات و وظایف ذاتی دولت است وبداند که بدون این نکته نمی تواند کیان دولت را حفظ کند وامتیاز بیش از حدّ به غیرمر تبطین بااین مجموعه مانند نمایندگان وسایرین باعث بوجودآمدن ملقمه ای از مدیرانی خواهد شد که- گر چه به ناگهان دست به تغییر رویه های جزئی ورو بنایی و نه باورمند بلکه هدفمند می زنند- به مشی دولت هیچ اعتقادی ندارند و تصمیمات خود را در محفل دیگری خواهند گرفت و با توجه به ارتباط سازمانی با نهادهایی غیر از دولت خود را زیر مجموعه دولت نخواهند دانست.
زیبا ترین جلوه ی طنازی های اجرایی را در حال و روز این ایام دانشگاه علوم پزشکی شیراز می بینیم و این تغییرات صوری در جمع ارادتمندان حوزه ی معاونت ها و برخی تصمیم گیری ها در مورد درخواست اعضا محترم هیات علمی برای پاره وقت شدن فقط برای ماندن تشکیلاتی ایشان با هدف شوم جدا کردن بدنه ی دانشگاهی امیدوار به دولت تدبیر و امید و به ورطه ی خطرناک بی تفاوتی کشاندن ایشان است و این نیز آرزوی قلبی بدخواهان دولت است. جداشدن دولت از همراهان انتخاباتی اش باعث آسیب پذیری بیشتر در سیاست های داخلی و خارجی خواهد شد.پیشبرد سیاست خارجی بدون حمایت بدنه فعّال دانشگاهی از دولت امکانپذیر نیست.حفظ مدیران تابلو دار و شاخص مخالف جریان های دانشجویی به هر مصلحتی،دارای هزینه های جبران ناپذیری برای سیاست های کلان اعتدالی میان مدت و بلند مدت دولت و نظام است.مدیرانی که بیش از ۸ سال حکمرانی می نمایند و بررسی دقیق و کارشناسانه ی عملکرد آنها دل هر صاحب نظری را به درد می آورد .