مهدی سادات شجاعی عضو شورای مرکزی مجمع نیروهای خط امام در استان فارس در یادداشتی خاطره ای جالب از دیدارش با سید محمود دعایی سرپرست موسسه مطبوعاتی اطلاعات روایت می کند.
در یادداشت او آمده است:
چند باری با سید محمود دعایی ملاقات داشتم،
هر بار جالبتر از دفعه پیش بود و بیشتر شیفته شخصیت خاکی و صمیمی و بی ریای ایشون شدم.
اولین بار فکر کنم سال ۹۲ یا ۹۳ بود که برای دیدارهای فصلی مجمع ، تهران بودم و منزل یکی از دوستان.
میزبان عزیز صبح زود به محل کار رفته بود و من یک روزکامل وقت آزاد داشتم و دنبال راهی بودم که این زمان رو با یه سود و ثمری بگذرونم.
از دعایی زیاد شنیده بودم و به دلیل کار پژوهشی که با تعدادی از دوستان درباره موضوعاتی از تاریخ معاصر انجام می دادیم برام شخصیت جذابی بود.
از گوگل شماره تلفن روزنامه اطلاعات رو سرچ کردم،
اگه اشتباه نکنم یه شماره ۴،۵ رقمی بود که تماس گرفتم.
آقایی گوشی رو برداشت و من پرسیدم چطور میتونم با آقای دعایی ملاقاتی داشته باشم؟
جواب داد چکار داری باهاش؟
هر چی کلمه و جمله پرطمطراق بلد بودم رو پشت سر هم ردیف کردم که بله ایشان از السابقون انقلاب و مخزن الاسرار تاریخ بعد از انقلاب و ازبزرگان و رجال سیاسی خوشنام و … هستند و من به واسطه کاری تحقیقاتی حتما باید محضر ایشان شرفیاب شوم و سوالاتی دارم که فقط ایشان میتوانند پاسخگو باشند و …. .
گفت: یعنی شما برای چندتا سوال میخوای این همه راه بیای این پیرمرد رو ببینی؟؟
آخه دعایی چیزی بلده؟؟
بابا این چیزی بلد نیست بخواد به شما جواب بده.
والله اینجا چیزی گیرت نمیاد.
گیج شده بودم و نمیدونستم چی باید جواب بدم،
گفتم بابا این چه حرفیه؟
دعایی رو میگن فلانه و بهمانه.
گفت بابا دروغ به نافش بستن و سر ملتو کلاه گذاشتن.
هی ما گفتیم و هی اون بنده خدا با به لحن و طنازی عجیبی جواب داد.
خلاصه دیگه داشت صدای من بالا میرفت که خندید و گفت باباجان من خودم دعایی هستم و …
حالا بماند که کلی ما رو پشت تلفن خندوند و بعد قرار گذاشتیم و به شام ساده هم مهمونش شدم و کلی حرف زد و خندید و گریه کرد.
اون روز برای من جالب تر از دیدن سید محمود دعایی و رفتار منحصر به فردش این بود که چطور یه مرد با اون همه سابقه و خاطراتی که هر کدوم میتونست موضوع نوشتن چند جلد کتاب باشه، تا این حد تو برخورد، اونم همون بار اول میتونه خاکی و صمیمی و بی ریا باشه و حتی دفتر روزنامه به قدمت اطلاعات بشینه و خودش گوشی تلفن رو جواب بده.
خدایش بیامرزاد و حیف که شخصی با منش و روش و شخصیت سید محمود دعایی حتی یه دونه دیگه هم نداریم.