فلا تَکُفُّوا عن مقالهٍ بحقٍّ أوْ مَشُورَهٍ بعدلٍ؛ فإنّی لستُ فی نفسی بفوقِ أنْ أُخْطیءَ و لا آمَنُ ذلک من فعلی إلاّ أنْ یکفی الله من نفسی؛
از گفتن سخن حق یا ارائه مشورتی بر پایه عدل، خودداری نکنید. من، در خودم، این گونه نیستم که خطا نکنم و کار خود را از آن ایمن نمیدانم، مگر خداوند، مرا کفایت کند.
خطبه ۲۱۶ نهج البلاغه
پس از آنکه سپهر تاروردیان مالک باشگاه ورزشی که افتتاحیه آن با حضور چهره های بین المللی ورزشی همچون لوتار ماتئوس و پیرلوییجی کولینا و مارکوس مرک و آندریاس برمه سر و صدای زیادی به پا کرد و خبر دریافت هزینه چند صدمیلیونی در این باشگاه که به گفته رئیس ورزش و جوانان شهرستان تهران هنوز هیچ مجوزی اخذ نکرده با اعتراضات زیادی در فضای مجازی همراه شد ، اعتراضات را به مخالفین و معاندین نظام نسبت داد ، امروز مشاور قالیباف سر و صدای ایجاد شده پیرامون خرید سیسمونی پدربزرگ برای نوه از کشور ترکیه را پروژه امنیتی خوانده و به این ترتیب سعی بر خاموش کردن صدای منتقدین داشت.
کاش یک بار برای همیشه تعریفی مشخص از الفاظ معاند و مخالف در ادبیات سیاسی ایران ارائه میشد و چارچوبی برای انتقاد ارائه میکردند تا حجت بر ملت بخت برگشته تمام شود.وگرنه با این فرمان که پیش میرویم بعید نیست فردا پوشک فرزند فلان عضو شورا و ختنه سوران فرزند فلان بخشدار تبدیل به پروژه های فوق امنیتی شده و پرسشگران به عداوت و دشمنی متهم شوند.
این آقای مشاور رئیس محترم مجلس با همین اظهار نظر عدم صلاحیت خود را به جامعه مخابره کرد،
خوب برادر اگر دام امنیتی هم باشد باید ریشه آن را در نزدیکان دکتر جستجو کرد که علی رغم مخالفت ایشان با سفر به ترکیه(به گفته آقازاده ایشان) در این شرایط سخت اقتصادی و در ماه مبارک رمضان حرف ایشان را بر در کوزه گذاشته و به استانبول مشرف شدند.
نتیجه این صحبتها و اظهار نظرات سخیفانه که تنها ایجاد رعب و وحشت در دل منتقدین را هدف قرار داده و هر انتقاد و پرسشی را به آن طرف مرزها متصل میکنند میشود فرار رو به جلوی مدیر یک باشگاه لاکچری که منتقدین شهریه چندصدمیلیونی را معاند نظام میخواند و نماینده مجلسی که عصبانیت جامعه از جیغ و فریاد ایشان برای کمک به فرار اخوی کلاهبردارشان از چنگال قانون را شکستن حرمت مجلس و تله امنیتی برای خود میداند.
وقتی صحبتهای السابقون انقلاب در آزادی بیان و الزام انتقاد در جامعه را در کنار صحبتهای حضرت امیر در حقوق متقابل حاکم و مردم گذاشته و با شرایط امروز مقایسه می کنیم باید دو دست را بر فرق سر کوبید از این همه فاصله و زاویه…
خدا آخر و عاقبت ما را به خیر کند.
یادداشت: مهدی سادات شجاعی