مدیر مرکز سعدی شناسی: سعدی رحمت خداوند را غالب بر غضب او میداند
سردبیر
خبرپارسی – مدیر مرکز سعدی شناسی معتقد است به باور سعدی رحمت خداوند سابق و غالب بر غضب او است.
کوروش کمالی سروستانی در سی و پنجمین نشست پژوهشی که تحت عنوان«بر خوان سعدی» در مرکز اسناد و کتابخانه ملی فارس برگزار می شود به موضوع خداباوری و معرفت دینی سعدی پرداخت.
وی گفت: به باور بسیاری از اندیشمندان دینی، مصداق بندگی کردن، سیر و سلوک انسان به سوی خداوند با دو کمند ترس و عشق است. اگر چه در تاریخ فرهنگ اسلامی بزرگانی بودهاند که یکپارچه به خوف از خداوند اندیشیدهاند؛ یعنی خداوند منان، صفات جلالیه خود، چنان برایشان تجلی کرده که در وجودشان اندکی رجا باقی نمانده است. اینان زاهدان خداترسی بودند که در سراسر زندگی از ترسِ سوء عاقبت، تلخکام و دل نگران بوده که مبادا خداوند جبّار آنان را محکوم کند و در آتش افکند. از آن طرف بندگانی نیز بودهاند که محبت خداوند آن چنان دل آنها را سرشار کرده، که به عقوبتی نمیاندیشند.
مدیر مرکز سعدی شناسی با تفکیک دینداری معیشتاندیش و دینداری معرفتاندیش در باور متفکران دینی توضیح داد: حاصل این دو نوع نگاه متفاوت به دین و امور دینی، رویارویی متفاوت با مقوله دینی از جمله خوف و رجا و عقوبت و رحمت خداوندی است؛ چه اینکه یکی از مهمترین صفتهای دینداری معرفتاندیش ، تحقیق و پژوهش است. انسان معرفتاندیش نمیتواند مقلد باشد. او باید خود صاحبِ رأیی و معرفتی باشد.
کمالی سروستانی ادامه داد: هریک از بزرگان دین و اخلاق و فلسفه ما در این مقوله به گونه متفاوت اندیشیدهاند؛ چنانکه مثلا غزالی که در برخی از رویکردهای جهانبینانه خود تاثیری بسزا در نوع نگاه و اندیشه سعدی داشته، خوف را نتیجۀ معرفت بنده به عظمت پروردگار و خطرات نفس اماره میداند و با توجه به نفس و احوال درونی انسان، خوف را بر رجا ترجیح میدهد. سعدی اما در این خصوص از نوع دیگری به ماجرا مینگرد؛ او ایمان را عبارت از خوف و رجاء و امید به رحمت خداوند و ترس از معصیت میداند. او با توجه به احوال انسانها هم خوف و هم رجاء را میپذیرد، اما در ترجیح یکی بر دیگری، رجا را بر خوف ترجیح میدهد.
عرفان، نگاه هنری به دین
مدیر مرکز اسناد و کتابخانه ملی فارس گفت: عرفان، نگاه هنری به دین است و آنچه در آن اهمیت فراوانی دارد مسئلۀ فضایل اخلاقی و اصلاح امور نفسانی است که بخشی از این امر، در سایۀ ترس از خداوند و بخشی دیگر در پرتو امید به رحمت بیانتهای او تحقق مییابد. غزالی معتقد است خوف از خداوند بسیار عظیم است و به دلیل آنکه بنده بر عاقبت کار خود احاطه و معرفت ندارد و نمیداند که عاقبت او چه خواهد شد و از تقدیر ازلی خداوند نیز ناآگاه است، بنابراین همیشه خوف همراه او خواهد بود؛ به باور او خوف نتیجۀ معرفت و علم بنده به جلال خداوند و آگاهی از بزرگی و شدت قهر او و نیز آگاهی از گناهان و معصیت خود است. از دیدگاه او بالاترین درجه مرتبۀ خوف، آگاهی از صفات جلال خداوند و ترس از قهر اوست؛ بنابراین از بین انسانها، ترس علما از خداوند بیشتر از سایر انسانهاست.
این سعدی پژوه نتیجه گرفت: غزّالی با باور بسیار به خوف، آن را به سه درجه: مفرط، معتدل و قاصر تقسیم میکند. خوف مفرط و خوف قاصر هر دو ناپسندیده و ناستوده است، زیرا خوف مفرط سبب ناامیدی بنده از رحمت خداوند میشود و خوف قاصر بازدارنده از معصیت نیست، ولی خوف معتدل که سبب بازایستادن از معصیت و پرداختن به طاعت میشود و تندرستی تن و عقل را نیز در بردارد، ستوده و پسندیده است. .او خوف را به تازیانهای تشبیه میکند که انسان را به سوی سعادت میراند، ولی بر این باور است که این تازیانه نباید منجر به یأس گردد و سبب ناامیدی بنده از رحمت خداوند شود.
وی افزود: غزالی آمنان از قهر و خشم خداوند را جاهلان میداند، زیرا عارفان و آگاهان از تقدیر ازلی خداوند همیشه به خوفند و از عاقبت کار خود هراسان هستند و نمیدانند حکم خداوند دربارۀ آنان چه خواهد بود. خوف سبب میگردد تا بنده فریفتۀ نفس و شهوات نشود و گرفتار دام آنها نگردد؛ خوف همچون تازیانهای است که انسان را در این راه به پیش میراند و از مشغول شدن به نفس و شهوات آن باز میدارد.
کمالی سروستانی گفت:غزالی با عنایت به احوال درونی و فطری انسانها، خوف را بر رجا ترجیح میدهد، زیرا به عقیدۀ او معصیت و امکان فریفته شدن در ذات انسان بیشتر است و همان بهتر که همیشه انسان از قهر خداوند بهراسد و حال خوف بر وجود او غالب باشد و بدین ترتیب او معتقد است که با توجّه به احوال انسان و نفس ضعیف او، خوف فاضلتر از رجاست. و بر این اساس ، تا پیش از مرگ، غلبۀ خوف بر وجود آدمی را شایستهتر از غلبۀ رجا بر وجود او میداند.
وی در ادامه به اندیشه سعدی پرداخت و گفت: سعدی ایمان را عبارت از خوف و رجا، یعنی امید به رحمت خداوندی و ترس از معصیت میداند. او خوف و رجا را در کنار هم میپذیرد و آن دو را جداییناپذیر میداند و عقیده دارد خوف بدون رجا و رجا بدون خوف وجود ندارد؛ اما در تفضیل خوف بر رجا یا رجا بر خوف نیز، رجا را بر خوف ترجیح میدهد زیرا رجا سبب امیدواری بنده در عمل میگردد و این امر او را زودتر به مقصد و مقصود میرساند امّا اگر خوف وجود بنده را تسخیر کند او را مأیوس و ناامید خواهد کرد.
خوف و رجا از دیدگاه سعدی
مدیر دانشنامه فارس ادامه داد: سعدی رحمت خداوند را سابق و غالب بر غضب او میداند، بنابراین به بندگان امید میبخشد و آنان را از ناامیدی برحذر میدارد. از دیدگاه او بین خوف و رجا تفاوت بسیاری وجود دارد زیرا رجا از عشق به معشوق و توجّه به جمال او برمیخیزد و خوف از بیاعتمادی به خود، نگرانی از قهر معبود و ناظر بودن به صفات جلال خداوند نشأت میگیرد. رجا موجب سلوک به سمت معشوق با شور خواهد شد؛ حال آنکه بندۀ خائف پیوسته نگران قهر و عتاب معبود است.
وی گفت: سعدی در مناسبات دنیایی نسبت به خوف بیتوجه نیست. در این خصوص معتقد است که خوف فواید دنیوی زیادی دارد و سبب آبادانی حیات دنیوی میشود ؛ چنانکه بر همین اساس پیوسته شاهان را نسبت به زوال ملک خود، خوف میدهد و بر این اساس آنان را به ایمنسازی مملکت خود و برقراری امنیّت در آن ترغیب میکند. به باور او ، خوف آنان از زوال مُلک، به نفع مردم دنیا تمام میشود.همچنین سعدی معتقد است که انسان در دنیا باید از شیطان، نفس و هوی و هوس در خوف و خشیت باشد و آنگاه که مهر معرفت و عشق خداوند بر دل او چیره شد ، دیگر نباید خوف و حزنی داشته باشد .
وجود سعدی لبریز از امید است
کمالی سروستانی ادامه داد: سعدی به دلیل نگرش عاشقانه به هستی، وجودش لبریز از امید و رجاست و معتقد است که زاهد به دلیل آنکه پیوسته نگران از دست دادن بهشت است، بنابراین همیشه خوف دارد و همۀ اعمال او از روی خوف و خشیت است، ولی فرد عارف به دلیل باور به رحمانیت خداوند ، خوف و بیم را رها ساخته و امور خود را به دست معبود و معشوق خود سپرده و پیوسته در رجاست.
وی افزود: سعدی دلباخته پروردگار است و سر به ستایش و پرستش خدا میساید ؛ او به خلق جهان که همه یکسره نهال خدایند، مهر میورزد و از سرِ این نوعدوستی، بشارتِ رحمت خداوندی را که از کلام الله دریافته، در قالب نظم ونثر در لابهلای حکایات و با زبانی برخاسته از ذهن و دلی عاشق، به مخاطبان خود یادآور میشود. صفات بیچونی که برتر از خوف، رجا را در دل فروماندگان متبلور میسازد؛ در جهاننگری او خداوند و امید به فضل و لطف و رحمت او تنها سرمایه بندگان برای عفو و رستگاری به شمار میآید.
کمالی سروستانی ادامه داد: خداوندگار سعدی نسبت به انسانهای بخشاینده و دادگر، بخشایشگر است؛ سعدی معتقد است که اینچنین خداوندگاری را تنها با عشق و مکاشفه و مراقبه میتوان شناخت. خداوند تنها بخشنده، تنها پناه و تنها نیکبختیدهنده است. به باور او غایت بندگی رضایت و خشنودی پروردگار است: خدایی که: «پرده ناموس بندگان به گناه فاحش ندرد و وظیفه روزی به خطای مُنکَر نبُرد».. سعدی او را کریم میبیند و خطابخش و پوزشپذیر و بر آن است که: «برِ عارفان جز خدا هیچ نیست». خداوندگاری که سایه بزرگیاش چنان وسیع و حیرت انگیز است که: «هر گاه که یکى از بندگان گنهکار پریشان روزگار، دست اِنابت به امید اجابت به درگاه حق، جَلِّ و عَلا بردارد، ایزد تَعالى در او نظر نکند. بازش بخواند، باز اعراض فرماید، بازش به تضرّع و زارى بخواند، حقْ سُبحانَهُ و تعالى فرماید: یا مَلائکتى قَدِ استَحْیَیْتُ مِن عَبدى و لیسَ لهُ غیرى، فَقْد غَفَرُت له، دعوتش را اجابت کردم و حاجتش برآوردم که از بسیارى دعا و زارى بنده همى شرم دارم». لحن مناجات و نیایش او با خداوندگار، مملو از خلوص، پاکی و خضوع محض است . در توصیف او، بندگان فرومانده نفس امارهاند. از بنده خاکسار گناه سر میزند، ولی به عفو خداوندگار امیدوار است و در پیشگاه کرم و عفو خداوندی هیچ گناهی را بزرگ نمیداند و گستره بخشایش و رحمت او را تا بدانجای میبیند که: «گر خلق تکیه بر عمل خویش کردهاند/ ما را بس است رحمت و فضل تو متّکا»
کس از من سیهنامهتر دیده نیست* که هیچم فعال پسندیده نیست*
این سعدی پژوه گفت: سعدی در بوستان، باب نهم را به توبه و یافتن راه صواب اختصاص میدهد تا صریح و آشکار عظمت بخشایش خداوندی را یادآور شود. بسامد بسیار این امر یعنی سخن راندن از مغفرت، عفو و بخشایش خداوندی در پرتو یقین و امیدی تردیدناپذیر، نشان از اعتقاد راسخ او به این صفت جمالی خداوندگار است . از سوی دیگر برای تاکید بر این باور، پس از استغاثه و طلب بخشندگی از بارگاه رئوف غفور، مسئله شفاعت را عنوان میکند. امری که بار دیگر بر رحمت ربوبی پروردگار تاکید میورزد. باوری که با تمام مشتقات خود «سی بار» در سورههای مختلف قرآن کریم به کار رفته است. آیاتی که شفاعت را مخصوص خدا و یا منوط به اذن خداوند میداند. سعدی بر این اصل پای میفشارد و بار دیگر تجلی رحمانی خداوند را بر بندگانش یادآور میشود.