خبر پارسی: سعید نظری: پس از سی و چند سال امروز به بهانه سالگرد شهادت حضرت علی بن موسی الکاظم، مراسم بزرگداشتی نیز همزمان برای حضرت آیت الله العظمی بهاالدین محلاتی شیرازی برگزار شد.
آیتالله العظمی محلاتی شیرازی که روزگاری مرجعیت تقلید جهان تشیع را بر عهده داشت، از جمله علمایی بود که در راستای خواست عمومی گام بر میداشت و سیره عملی او نمونه کامل از یک انسان آزاد اندیش را به تصویر کشیده بود.
هر چند بسیاری از جوانان ممکن است نامی از این مرد بزرگ را نشنیده باشند، اما در این مقال کوتاه خواهم کوشید گوشهای از زندگانی و سیره عملی او را به تصویر بکشم.
در سالیان میان سالی پس از رجعت از نجف اشرف به عنوان مرجعیت تقلید شیعه در شیراز شهرت گرفت. او در کوتاه مدت موفق به ساماندهی حوزههای علمیه شیراز شد و کلاس درس خارج فقه و اصول خود را در شیراز دایر کرد و به نحوه پرداخت شهریه طلاب نظم و ترتیب داد.
او از جمله فقهایی بود که در به عقلانیت اعتقاد داشت و اصطلاحا از طیف مراجع عقلگرا در صدور فتاوای خود به شمار میرفت. اعتدالگرایی و توجه به اخلاق از مهمترین ویژگیها و آموزههای این روحانی والاقدر شیرازی به شمار میرفت. وی به شدت با هرگونه بدعتگذاری در دین مخالفت کرده و در مقابل جریانات دینی افراطی مبارزه میکرد.
محلاتی از جمله مراجعی بود که در نهضت ملی شدن صنعت نفت از مصدق حمایت کرد و پشتیبان نهضت ملی ایران به شمار میرفت. تا اینکه نهضت انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی آغاز شد.
وی بر خلاف آیتالله سیدنورالدین حسینی الهاشمی که او هم از مراجع تقلید به شمار میرفت، خویی عدالتجویانه و توام اعتدال داشت. اما نسبت به بسیاری از اقدامات غیر اسلامی پهلوی از جمله جشن هنر شیراز به شدت اعتراض میکرد. تا اینکه در تاریخ ۱۶ خردادماه ۱۳۴۲ به همراه پسر و برادرش در شیراز دستگیر و شبانه به تهران منتقل شد.
آیتالله محلاتی به همراه حضرات آیات آذری قمی و شریعتمداری بیانیهای مشترک در اعلام رسمی مرجعیت امام خمینی در سال ۴۲ منتشر کرد که بر اساس این بیانیه و طبق قانون اساسی وقت کشور امکان هرگونه تعرض پهلوی به امام خمینی گرفته میشد و لذا پهلوی ترجیح داد امام راحل را تبعید کند.
پس از تبعید امام خمینی به خاطر سخنرانی علیه حق کاپیتولاسیون اتباع آمریکایی در ایران، آیتالله محلاتی نیز در جریان یک سخنرانی آتشین با بیان اینکه: «خمینی را از شهر و مملکتش تبعید میکنند و بدانید این دستگاه پابرجا نخواهد ماند، همانطور که سلسلهی معاویه منقرض گردید».
وی به عموم پیشنمازان مساجد شیراز دستور داد تا نماز جماعت را تعطیل کرده و از رفتن به مساجد خودداری کنند. علاوه بر این، هیئتی مرکب از نمایندگان او و آیتالله دستغیب روانهی قم شدند تا اوضاع را بررسی کرده و نتیجه را به آنها گزارش نمایند. همچنین به علمای سایر شهرستانها، بهویژه شهرهای استان فارس، دستور داد تا در اعتراض به این اقدام رژیم پهلوی در تکیهگاههای خود متحصن شوند .
این مرجع تقلید با توجه به محوریت خود در بین مردم در برابر بسیاری از تندرویهایی روحانیونی چون شهید دستغیب را در جریان مبارزات انقلاب و پس از آن میگرفت. تا آنجا که حتی در تاریخ ۲۱ فرودین سال ۴۱ شهید دستغیب و جمعی از طلاب در برابر فشارهای آیتالله محلاتی در مورد برگزاری مراسم دعای کمیل شبهای جمعه به امام خمینی در قم شکایت میبرند اما امام بی اعتنا به شکایت، به طلاب شیرازی توصیههایی کرده و آنان را به اطاعت از آیتالله محلاتی به عنوان مرجع تقلید فرا میخواند و حتی به شهید دستغیب میگوید از طرف من دستهای آیت الله العظمی محلاتی را ببوسید.
صادق طباطبایی از نزدیکان امام خمینی هم در خاطرات خود نقل میکند که روزی در فرانسه امام خمینی با درخواست سیدعبدالحسین دستغیب و علمای شیراز برای پرداخت بخشی از وجوهات به خانوادههای زندانیان سیاسی مخالفت کرد. وقتی آقا سیداحمد علت موضوع را جویا شد، امام خمینی گفت: «آیتالله محلاتی در شیراز خود مرجع تقلید هستند و البته اینجا مثل همیشه امضا نکردهاند حتما صلاح ندیدهاند که چنین شود».
امام خمینی همواره نامههای خود را به علما و مردم شیراز و جنوب کشور خطاب به آیتالله محلاتی مینگاشت و ایشان را خطاب میفرمود.
آیتالله محلاتی به شدت با تعرض به جان و مال مردم به اسم دین مخالف بود. او زمانی که برخی از مردم با تحریک بخشی از علمای شهر به خانه بهائیان حمله کرده و اموال آنها را نابود و خانههای بهائیان را ویران کردند، یک تنه در برابر مخالفان ایستاد و به بهائیان خسارت دیده در مسجد مولا و مسجد شمشیرگرهای شیراز پناه داد و جبران خسارت کرد.
او پس از انقلاب نیز در برابر برخی از تندرویها ایستاد و تا آنجا که تهدیدها و اعتراضات افراطیون منجر به مهاجرت ایشان به بوشهر شد. موضوعی که البته ناراحتی امام راحل نیز از اقدام افراطیون به همراه داشت.
فرزند ایشان آیتالله مجدالدین محلاتی نیز در نزد مردم و امام خمینی جایگاه ویژهای داشت تا آنجا که روزی امام گفته بود اگر انقلاب دست و پای من را نبسته بود سه شاگرد تربیت میکردم که جهان شیعه هزاران سال از وجودشان سیرآب شود؛ آقاسیدمصطفی، امام موسی صدر و مجدالدین محلاتی.