*محمدجوادشلتوک کار
درمدیریت که ازآن به عنوان یک علم آغشته به هنر یادمی کنند،نظریه به عنوان راهنمای عمل ،کوششی نظام مند و کلی برای توضیح پدیدهها و پاسخ به چرایی و چگونگی مدیران است. نظریه زبان مشترک، چارچوب ادراکی و مفهومی و چالشهای عملی خرد مدیران است. خردی که در سایه بهرهگیری از نظریه ها، به واقعیت پیوسته و کاربست چارچوبهای تئوریک و مدلهای ذهنی را برای پیوند تئوری و عمل مقدور میسازد.درواقع نظریهها در برخوردها و تحلیل رفتار تجلی مییابندو می توانند نقشه راهی برای آینده باشند.لزوم توجه به امر کادر سازی واعتماد به نیروهای جوان ، در جبهه اصلاحات یکی از نظریه هایی است که به نظر می رسد امروزدغدغه بسیاری از این دسته از سیاسیون است.
نقطه قوتی که به ضعف تبدیل می شود
اصلاح طلبان همواره یکی از نقاط قوت خود رادر مقابل رقیب سیاسی خود فعالیت حزبی واهمیت دادن به این نوع فعالیت مدنی می دانند.فعالیتی که خواسته و یا ناخواسته در طول ۸ سال گذشته مغفول واقع شده و در سه ماه عمرگذشته از دولت جدید نیز رنگ وبویی از آن حداقل در برخی از استان ها مشاهده نشده است.اتفاقی که به نظر می رسداز هم اکنون زنگ خطربحران جمعیتی را برای این گروه سیاسی به صدادرآورده است. درواقع آنچه روزی به عنوان نقطه قوت این دسته از سیاسیون کشور مطرح بود اینک آهسته آهسته می رود تا به چالشی جدی برای اصلاح طلبان تبدیل شود.
انتقادقابل تامل
روزی که روحانی دولت خود را به عنوان دولتی برگرفته از آرای مردمی که اتفاقات ۸ سال گذشته را به صلاح کشور نمی دانستند،به مجلس معرفی کردیکی ازانتقاداتی که به آن وارد شد میانگین بالای سن دولتمردان مردی بود که همواره قبل و بعداز انتخابات خودرا مدیون همراهی و حمایت های آیت الله هاشمی و سید محمد خاتمی می دانست.
در اینکه در هشت سال گذشته کشوربه دلیل برخی تنگ نظری ها از منافع حضور مدیران با تجربه دولت های قبل بی بهره بودشکی نیست.اما اگرکتاب تاریخ سیاسی کشور را ورق بزنیم خواهیم دید که مدیران عصر اصلاحات بخش عمده ای ازتجارب خودرادر دوران سازندگی کسب نموده اند.همسویی و همفکری بدنه حزب کارگزاران وقرابت فکری شاخه ی کرمان این حزب با تفکر اصلاحات خود گواه این مدعاست.
در واقع سید محمد خاتمی با همراهی مدیران با تجربه ای کلید پاستور را در دست گرفت که اگرچه موهایشان هنوز خاکستری رنگ نشده بود،اما تجارب گران بهایی را از سپید موهای دولت هاشمی رفسنجانی کسب کرده بودند.اتفاقی که از دولت اصلاحات ،دولتی با پشتوانه عظیم مدیریتی ساخت.
اما انتقال قدرت ازاصلاح طلبان به نواصولگرایان درسال ۸۴ وتغییر و تحول دردستگاه های مختلف از حدوزیر تا آبدارچی این فرصت را از دولت خاتمی گرفت تا مدیران جوان پرورش یافته در دولت اصلاحات را به جامعه معرفی ننماید.اتفاقی که شاید امروزیکی از عوامل خالی ماندن دست اصلاح طلبان از مدیران جوان در عرصه اجرایی است.
لزوم کادر سازی
توجه به کادر سازی و نیروهای توانمند هموراه مورد توجه اولیاء دین نیز بوده است تا آنجا که خداوند در قران مجید ودرآیه ۷۴ سوره فرقان میفرماید:« و اجعلنا للمتّقین إماماً؛ خدایا ما را پیشوای اهل تقوا قرار بده.»
در حال حاضر یکی ازوظایف اصلاح طلبان پروروش مدیران جوان وتربیت این مدیران برای برنامه های میان مدت و بلند مدت است.چرا که شاید یکی از چالش های پیش روی روحانی و برخی ازمدیران دولت جدید که گرایش اصلاح طلبی آنها بر هیچ کس پوشیده نیست ،خالی بودن چنته آنها از مدیران جوان و در عین حال با تجربه است.اتفاقی که شاید به گروهی که این روزها به مجاهدین شنبه شهره شده اند،این فرصت رامی دهد تا برای هر پست و منصبی گزینه ای را به مدیران دولت معرفی کنند.
درواقع امروزمهمترین وظیفه سپیدموهای جبهه اصلاحات اعتمادبه جوانان اصلاح طلب است تا تا در هشت سال آینده این جبهه با پشتوانه ای ازمو خاکستری های با تجربه در عرصه سیاسی کشور حضور یابد،نه با دستی خالی وتکیه بر موجودی فعلی.
*روزنامه نگار