خبر پارسی – عبدالصمد ابراهیمی – فرودگاه نجف مرا یاد فرودگاه های متروکه فیلم ها می اندازد. غیر از هواپیمای ما هواپیمای دیگری آن حوالی دیده نمی شود.ساعت را با ساعت عراق هماهنگ می کنیم و آن را نیمساعت عقب می کشیم.نعمتی خواه برای ثبت ورودی پاسپورت ها شاهکار می کند و همه را علاف کرده است.
ساعت ۱۱ به هتل می رسیم. فندق ضیافه الامین در خیابان طوسی نجف. اتاق ۶۱۱٫ اتاق مرتبی است . پنجره اش را پرده ای قهوه ای پوشانده است.تلفن همراه ایران آنتن می دهد.تماس می گیرم و رسیدنمان را خبر می دهم. ساعتی بعد برای نهار به رستوران هتل می روم اما دل بیقرار است. از کارگر رستوران می پرسم تا حرم چقدر راه است. با انگشتش عدد سه را نشان می دهد و می گوید اثنین(دو دقیقه). بیقرارتر می شویم. از هتل بیرون می زنیم. مقابل درب هتل ماموران عراقی ایستاده اند. چند قدم می رویم و مقابل یک کوچه به چپ می پیچیم…..دنیا لحظه ای می ایستد.من می ایستم. همسرم می ایستد نگاهم به گنبدی طلایی قفل می شود. چشمهایم دخیل بسته اند و من محو تماشای آن ، راکد مانده ام. اینجا حرم مولاست.
قدم هایم بی اختیار شده اند.دو طرف خیابان منتهی به حرم ، آدم را یاد بازارهای محلی اهواز می اندازد. همه دارند با زبان عربی یا فارسی شکسته بسته حرف می زنند و هر کس پای بساط دستفروشی خود دنبال جذب مشتری است. پی در پی جنازه هایی را می آورند دور ضریح طواف می دهند و می برند.
موبایل ها را تحویل می دهیم.امانات للرجل و امانات للنسا باجه های تحویل امانت برادران و خواهران هستند و کیشوانیه هم کفشداری است. بازرسی های بدنی انجام می شود و وارد حرم می شویم.جنازه ها می آیند…دلم روضه می خواهد.
« شبی مولا علی(ع) به خواب یکی از خدام مومن خود آمد و فرمود: فردا به دروازه ورودی شهر بروید. جنازه ای را از فلان جا می آورند که در حرم من دفن کنند.او آدم صالحی نیست. اجازه ندهید حتی وارد شهر شود.خوابش را برای خدام تعریف کرد و فردا همه دسته جمعی به دروازه شهر رفتند. تا شب ماندند اما خبری نشد. شب برگشتند و ذهن همه پر از پرسش بود. همان خادم دوباره خواب دید. مولا به خواب او آمد و فرمود فردا همان جنازه را می آورند. او را با عزت و احترام وارد شهر نمایید و هرجا که خواستند اجازه دفن بدهید. خادم از ایشان پرسید یا مولا. ماجرا راه ندادن دیروز و فرمایش امروز شما با هم تضاد دارد. مولا فرمودند او فرد صالحی نیست. دیروز داشتند او را برای دفن به نجف می آوردند مسیر رااشتباه رفتند و به نزدیکی های کربلا رسیدند. حوالی حرم حسین من بادی وزید و خاکی از صحن حرم حسین(ع) روی کفن و تابوت او نشست. او فردا با ان خاک می آید. احترامش واجب است»
حالا دارم برای دل خودم روضه می خوانم و زار زار گریه می کنم. یاد صحن قدس امام رضا(ع) می افتم. دلم می خواهد بگویم آقا؛ مولا بلند شو برویم ایران ببینید آنجا برایتان چه می کنند. مشهد الرضا و خیابان های اطراف حرم و صحن ها را که با اینجا مقایسه می کنم می فهمم رضا(ع) غریب نیست. علی(ع) غریب است؟ نه؛ کریم کاری به جز جود و کرم نداره…آقام تو مدینه است اما حرم نداره…یا حسن مجتبی(ع).
زیارت می کنم. نماز می خوانم و به هتل برمی گردم تا اندکی استراحت کنم. ماهواره هتل شبکه های استانی ایران را نشان می دهد و از طریق شبکه بوشهر بازی نیمه نهایی جام حذفی بین شاهین بوشهر و مس کرمان را می بینم. شاهین با دو گل مهدی نوری و ایوان پترویچ برنده می شود و به فینال می رسد.
پرده قهوه ای پنجره را کنار می زنم.گنید طلا نمایان می شود.ماه من پرده برانداخته ای یعنی چه…
موقعیت آرامگاه مولا علی(ع)
حضرت علی(ع) که در مسجد کوفه به دست عبدالرحمن بن ملجم مرادی هنگام نماز صبح ۱۹ رمضان با شمشیر زخمی گشتهبود، و در شب جمعه ۲۱ رمضان سال ۴۰ قمری شهید شد، در وصیتی به حسن و حسین محل دفن خود را سفارش کرده بود.
بر اساس وصیتش مقبره اش را پنهان نگه داشتند و جز امامان و برخی شیعیان ویژهٔ این خاندان، کسی از محل دفن آگاهی نداشت. در کتابها بهتفصیل سبب نهفتگی قبر را در کتابهای شیعه شرح دادهاند. سید بن طاووس نوشتهاست: «… پیکر مطهر حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (ع) را شبانه خارج کرده و امام حسن و امام حسین (ع) و محمد حنیفه و عبدالله بن جعفر و عدهای از خاندان وی همراه جسد شریف بودند و آن را پشت کوفه دفن نمودند، موقعی که سوال شد: «چرا قبر را مخفی کردید؟»، در پاسخ فرمودند: «جهت ترس از خوارج، چون قبر او را نبش مینمودند.»؛ ولی پس از سقوط دولت بنیامیه و متفرق گشتن خوارج در قرن دوم هجری، در عصر هارونالرشید، محل قبر حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب علنی شد.»
پیشبینی وی نیز درست از آب درآمد، زیرا در دوران امیری حجاج یوسف ثقفی بر کوفه حدود ۳۰۰۰ گور برای برای پیدا کردن آرامگاه او نبش گشت، ولی موفق نشدند.
آشکار شدن آرامگاه
آوردهاند که در دوران خلافت هارونالرشید، روزی هارون برای شکار به زمینهای پیرامون کوفه (نجف یا غریین) رفت و دید که سگهای شکاری آهویی را دنبال میکنند ولی پس از آن که آهو به منطقهٔ خاصی میرود، سگان از دنبال کردن آهو بازمیایستند. هارون دانست که آن سرزمین، مقدس و مطهر است که سگها واردش نمیشوند، لذا در پی تحقیق برآمد و سرانجام دانست که آنجا آرامگاه علی (ع)میباشد.
از عبدالله بن حازم نقل است که: «روزی با هارونالرشید از کوفه برای شکار به جانب «غریّین» [نجف] بیرون رفتیم، در آن جا آهوانی را دیدیم، بازهای شکاری و سگان تربیتشده را به سویشان فرستادیم، ساعتی پَی شان رفتند تا این که آهوان به تپّهای پناه بردند و در آن جا بیارمیدند. بازان و سگان از تعقیبشان دست کشیدند و برگشتند! هارون از این صحنه شگفتزده شد، سپس آهوان از آن بلندی فرود آمدند و بازان و سگان در پیشان رفتند، ولی دوباره آهوان به آن تپه بازگشتند و بازان و سگان هم دوباره ازشان صرفنظر کردند، سهباره هم این صحنه تکرار شد. هارون فرمان داد که به کوفه روند و کسی که سنش از همه بیشتر است را نزدش بیاورند، پیرمردی از بنیاسد را نزدش آوردند، هارون به او گفت: «قصه این تپه چیست؟» جواب داد: «پدرم از نیاکانش نقل کرده که میگفتند زیر این تپه قبر علی بن ابیطالب است، خداوند آن را حرم امن برای هر چیزی قرار دادهاست»
ساخت و بنای حرم /عمارت نخست آستانهٔ حیدریه
هارون به دنبال این رویداد در حدود سال ۱۷۱ (قمری) (۱۷۱ خورشیدی) اولین بارگاه و ساختمان مرقد علوی را بنا نهاد. تا چند دهه پیش در زیر تاک نزدیک مقبره، نقشی بدیع و زیبا جلبتوجه میکرد که درآن مردی تیروکماندردست بود و آهویی در پیش روی او قرار داشت. در سال ۱۳۲۳/۲۴ خورشیدی نگارهٔ یادشده از جای خود برداشته شد و به گنجینهٔ حرم منتقل شد.حرم چهار در داشت و ضریح از سنگ سفید بوده و گنبد از گل سرخ که بالایش علامت سبزی نصب بود.
عمارت دوم
عمر بن یحیی از اصحاب امام کاظم این عمارت را بنا کرد.
عمارت سوم
پس از به قدرت رسیدن داعی صغیر از نوادگان زید پسر امام زینالعابدین در طبرستان، ساخت سوم این آستانه در نهایت شکوه عظمت آغاز شد. عمارت هفتاد طاق داشت.
عمارت چهارم
این ساختمان را عضدالدوله دیلمی بنا نهاد و در حدود سال ۳۲۷ (قمری) (۳۱۷ خورشیدی) ساختش پایان یافت. این سال وفات عضدالدولهاست که بر اساس وصیتش وی را در آرامگاه خاصی که در عمارت آستانه قبلاً پیش بینی شدهبود به خاک سپردند و تا عصر حاضر آن حجره به مقابر سلاطین آل بویه معروف است؛ وی نخستین کسی بود که در آستانهٔ علوی خاک شد. عضدالدوله عمارت آستانه را با شکوه و عظمت درست کرد و همچنین همهٔ شاهان این خاندان و وزیرانشان در بازسازی و آراستن این آستانه نهایت پستکار را داشتند.
عضدالدوله افزون بر بنای عمارت آستانه، شهر نجف را هم بنا نمود و درش خانههای بسیار و حمامها و بازارهای متعددی ساخت. شیعیان را تشویق به سکونت در آنجا کرد و خدمتگزارانی برای آستانه تعیین و موقوفات زیادی وقفش نمود.
ابن بطوطه که به سال ۷۲۷ (قمری) وارد نجف شد در سفرنامهاش مینویسد: «از باب حضرت وارد مدرسه بزرگی میشوند که طلاب و صوفیان شیعه درش سکونت دارند. در این مدرسه از هر مسافر تازهوارد تا سه روز پذیرایی میشود و هر روز دوبار غذایی مرکب از نان و گوشت و خرما به مهمانان میدهند. از مدرسه وارد بابالقبه میشوند. حاجبان و نقیبان وسرایداران دراین محل مراقب زوار اند و چون کسی برای زیارت وارد میشود به نسبت وضع و مقام او همگی آن جماعت یا یکی از آنها بلند میشوند و با او در آستانهٔ حرم میایستند و اذن دخول میخواهند، سپس اشارت میکنند که آستانه و دو طرف چهارچوبهٔ در ورودی را ببوسند و داخل حرم بشوند. داخل حرم به انواع فرشهای ابریشم و غیره مفروش است و قندیلهای بزرگ و کوچک از طلا و نقره در آن آویخته. در وسط حرم مصطبهٔ [=سکو] چهارگوشی است که صندوقی چوبین دارد و بر روی صندوق صفحات طلای پرنقشونگار که در ساختن آن کمال استادی و مهارت را بهکار بردهاند و با میخهای نقره فروکوفتهاند، چنان که هیچ چیزی از چوب نمودار نیست. ارتفاع مصطبه کمتر از ارتفاع قامت آدمی است و در آن سه قبر هست که میگویند یکی از آن آدم (ع) و دیگری از آن نوح (ع) و سومی از آن علی (ع) میباشد و بین این سه قبر در تشتهای زرین و سیمین، گلاب و مشک و انواع عطریات دیگر گذاشتهاند که زوّار دست خود را در آن فروبرده به تبرک بر سروروی خود میکشند. در دیگر حرم که آستانهٔ نقرهای و پردههای ابریشمین الوان [=رنگارنگ] دارد به سوی مسجدی باز میشود که آن خود چهار در دارد و هر چهار در دارای آستانههای نقره و پردههای ابریشم میباشد. داخل مسجد نیز فرشهای عالی انداختهاند و دیوارها و سقف آن با پردههای حریر مستور است…». در ادامه توضیحاتی از وصف آن روز نجف و زیارت مردم نجف حرم را آمدهاست.[۱۵]
آتشسوزی عمارت
در سال ۷۵۵ (قمری) (۷۳۲/۳۳ خورشیدی) بخشی از آستانهٔ علوی آتش گرفت، مخصوصا زیورآرایی دیوارها که همهاش از چوب ساج و آیینهکاری و نقاشی ارزندهای شدهبود و پردههای پرند و فرشهای آستانه همگی سوخت.شیخ کمالالدین عبدالرحمان عتایقی حلی نجفی که خود آتشسوزی آستانهٔ علوی را نگریستهبود، بی این که به حجم و مقدار آسیب آتش اشاره نماید، در آخر کتابش خود مینویسد: «تالیف این کتاب در محرم سنهٔ ۷۵۵ (قمری)، سال آتشسوزی در آستانهٔ علوی، پایان گرفت.» سپس افزود که عمارت آستانه در سنهٔ ۷۶۰ (قمری) تجدید بنا شد.
ابن عنبه که کتابش را در سال ۸۱۲ (قمری) گردآورد، دقیقتر حجم و مقدار حریق را مشخص کردهاست و گفتهاست که بخشی از عمارت آستانه -که آرامگاه شاهان آلبویه را در برداشت- سالم ماند، خزانهٔ [کتابخانهٔ] آستانه که پس از هجرت شیخ توسی به نجف اشرف مورد توجه عالمان شیعه شدهبود و اکثر مولفان نسخهای (و غالباً نسخهٔ اصلی) از دستنویس خود را به این آستانه اهدا میکردند، در این آتشسوزی بهکل سوخت. از جمله چیزهای نفیس خطی که در این آتشسوزی از میان رفت، قرآنی بود بر پوست آهو که میگویند به خط امیرمومنان در سه جلد بزرگ بودهاست. ناگفته نماند که یکی از مجلدها فقط حاشیهاش سوخته خطوطش سالم ماندهبود.
بازسازی ساختمان حرم
هیچ یک از پژوهشگران و مورخان بهسازی و نوسازی آستانه را -که پس از آتشسوزی انجام گرفت- به فرد معینی نسبت نمیدهند و این میرساند که اصل عمارت عضدالدوله سالم بوده و بخشی از تزیینات طعمهٔ آتش شده، سپس زیورآرایی حرم مطهر را جمع فراوانی از شیعیان و شاهان کامل کردهاند.امروزه حرم از آثار آل بویه و صحن از آثار صفویه و مجموعهٔ این دو از شاهکارهای معماری اسلامی در جهان به شمار میرود.
صفویان
پس از به قدرت رسیدن دودمان صفویه در ایران و بر اساس اعتقاد شاهان این دودمان به علی بن ابیطالب، تعمیرات آستانهٔ علوی را شاه اسماعیل صفوی در سال ۹۱۴ (قمری) (۸۸۷/۸۸ خورشیدی) آغاز کرد. در عصر شاه عباس و با طرح و نقشه و مهندسی شیخ بهایی، صحن تکمیل شد و آراستنها و نوسازی و هدیهها در دوران صفویه بیگسستگی ادامه یافت. شاه اسماعیل در روز ۲۵ جمادیالثانی ۹۱۴ (۹ آبان ۸۸۷) به بغداد رفت و در باغ پیر بوداق منزل کرد و شیعیان ازش استقبال کردند.. سپس رهسپار کربلا شد و بعد برای زیارت علی به نجف اشرف شتافت و چیزهایی گرانمایه به خزانهٔ آستانهٔ علوی اهدا کرد و همهٔ حرم و رواقها را با فرشهای ابریشمین فرش نمود و چراغوارههای زرین برای روشنایی روشنایی به حرم داد، و نیز شش صندوق خاتم در حرم نهاد.
نادرشاه افشار
در سال ۱۱۵۶ (قمری) (۱۱۲۱/۲۲ خورشیدی) هنگامی که نادرشاه به زیارت نجف رفت، دستور داد که به جای کاشیهای سبزرنگ -که زمان صفویان به طرح شیخ بهایی گنبد و دو گلدسته را تزیین کرده بود- همه را طلا کنند. وی هزینهای سترگ صرف تعمیر آستانه نمود و هدیههایی بیشمار به خزانهٔ علوی پیشکش کرد که بیشترشان تا کنون در خزانه بازماندهاست.
گنبد آستانه که در عصر عضدالدوله سپید بود و در زمان صفویان سبز شدهبود، زمان نادر زرین شد و تاریخش را در کتیبهٔ ایوان طلای آستانه با طلا سال ۱۱۵۶ قمری نگاشتهاند. این کار نادرشاه تاثیر ژرفی در دلهای شیعیان نهاد و جمع فراوانی از بزرگان شاعران شیعه به فارسی و عربی و ترکی و هندی اشعاری به این مناسبت سرودند.
همچنین در آراستن حرم و کاشیکاری صحن کوشش بسیار کرد، از جمله آثار وی که تا کنون باقی است کاشیکاری ایوانالعلمای کنار رواق به سمت شمال است که به «مقامالعلماء» هم شناخته شده، در آنجا بسیاری از عالمان شیعه و برخی از بزرگان صفوی خاک اند.
همسر نادرشاه رضیه بیگم دختر شاه سلطان حسین صفوی نیز هزینهٔ بسیاری خرج تعمیرات و بازسازی اماکن متبرکه وقف کرد که اکثر کاشیکاری آستانهٔ علوی از آنجا انجام گرفت.
ضریح قدیمی حرم امیرمومنان /قاجاریان
هریک از شاهان قاجار آثاری در این آستانه از خود بازگذاشتند، از آن جمله آغامحمدخان قاجار در سال ۱۲۱۱ (قمری) (۱۱۷۵/۷۶ خورشیدی) ضریح نقره به آستانهٔ علوی تقدیم کرد. زمان فتحعلیشاه در سال ۱۲۳۵ (قمری) (۱۱۹۹/۱۲۰۰ خورشیدی) تعمیراتی در آستانه انجام شد، مانند بازطلاکاری دو گلدسته. در سال ۱۲۶۲ (قمری) (۱۲۲۴/۲۵ خورشیدی) به فرمان عباسقلیخان وزیر محمدشاه ضریحی دیگر از نقره به آستانه هدیه دادند.
حرم علوی در عصر حاضر
در عصر حاضر آخرین تعمیرات و تزیینات حرم در صورت گرفتهاست.آخرین تعمیرات آستانه و آیینهکاری حرم و رواقها تا سال ۱۳۷۰ قمری(۱۳۳۲ خورشیدی) انجام پذیرفت. در حال حاضر حرم صحنی بزرگ دارد و در میانش، مزار امام علی و نوح و آدم پیغمبر قرار دارد.
توسعهٔ حرم نیز اکنون جریان دارد و تا حدود سال ۱۳۹۷ طول میکشد.قصیده فارسی عرفی شیرازی در مدح علی ابن ابیطالب و وصف حرم:این بارگاه کیست که گویند بیهراس /کای اوج عرش سطح حضیض تو را مماس.
ضریح و صندوق
روی قبر صندوقی از ساج خاتمکاری نفیس (اهدایی شاه اسماعیل صفوی) هست. در سدههای پیش بهسازیهایی را این صندوق انجام شده و افزایش و زیورآراییهایی شده که تاریخ برخی از تعمیرات ثبت شدهاست. در اطراف صندوق سوره دهر و چند حدیث دربارهٔ علی با خط زیبای محمد بن علاءالدین محمد حسینی و تاریخ ۱۱۹۸ (قمری) (~۱۱۶۲ خورشیدی) را نوشتهاند. در قسمت بالای سر روی صندوق تعمیرهایی که در میانههای سده ۱۲ خورشیدی انجام شده، ذکر شدهاست و در پایانش نام استاد کار ذکر شده: «بندهٔ خاکسار محمدحسین نجار شیرازی».
ابعاد صندوق ۳٫۰۳×۴٫۸۳×۱٫۸۳ متر است. بانی ساخت محمدجعفر بن محمد صادق از بزرگان دربار زند است. پیرامون صندوق جوشن کبیر نوشتهاند و بالایش سورهٔ انسان با عاج سفید. چند سوره و آیهٔ دیگر نیز نوشتهاند. روی صندوق شیشهای قرار دارد که هنگام گذاشتن ضریح نو ۱۳۶۱ (قمری) گذاشتهاند. کنار صندوق جنوبی عتیقه و گردنبندهای الماس و جواهرهای یاقوتی و یک تاج طلای الماسی و زمردی گذاشتهاند. توی ضریح یک قندیل زرین دارای الماس و زمرد و یاقوت و زمرد و مروارید هست.در هجوم ارتش بعث به نجف و حرم علوی در سال ۱۹۹۱ (میلادی) ضریح و صندوق آسیب دید. آثار این خرابی هنوز روی صندوق وجود دارد.
جایگاه دو انگشت
سمت جنوبی صندوق نزدیک بالای سر جای دو انگشت هست. آنجا محل سنگهای گرانبها و گوهرهایی است که اهدا شدهاست.ماجرایش در برخی منبعهای تاریخی آمدهاست. محدث نوری گفتهاست: داستان مره بن قیس گرچه در منبعهای معتبر نیامدهاست ولی شهرتش نزد شیعیان بسیار است و بر کسی پوشیده نیست. بلکه معجزهای است که به این شهرت رسیدهاست. فردوسی و سنایی در الاهینامه نیز ذکر کردهاند. سنایی این را از منقبتهای مسلّم خواندهاست.
طبق کتاب خلاصهٔ ماجرا این است: سید نصرالله حائری از عالمان شیعه از مولی عبدالکریم از کتاب تبصره المؤمنین و سید محمد صالح ترمذی متخلص به کشفی از عالمان سنی طبق سندهای درست و معتبر آوردهاند که مرهٔ قیس که کافری ثروتمند بود که بسیاری از پدران و نیاگان قبیلهاش را علی(ع) کشتهبود. او سپاهی چندهزارنفره به نجف برد و مردم نیز در درون شهر بست نشستند. پس از شش روز جنگ سپاه توانست گوشهٔ دیوار را ویران کرده به شهر آید. با ورود سپاه مردم گریختند. مره سوی بارگاه آمد و گفت «علی! تو پدران و نیاکانم را کشتهای». سپس کوشید تا ضریح [گویا منظور صندوق است] را با شمشیربشکافد. در این لحظه دو انگشت مانند ذوالفقار از درونش بیرون آمد و مره را دو نیم کرد و در جا به سنگی سیاه بدل گشت. سنگها را به دروازهٔنجف آوردند و هرکس به زیارت میآمد بدان پا میزد. چندی بعد سنگها را از نجف بردند. ضریح
روی این صندوق، ضریح نقرهای است که سیفالدین، رهبر اسماعیلیه اهدا نمودهاست. در ۱۳ رجب ۱۳۶۱ (قمری) (۵ مرداد ۱۳۲۱) طی تشریفاتی خاص و جشنی که نخستوزیر وقت نوری السعید و دیگر مهتران سیاسی شیعه حاضر بودند از آن پردهبرداری شد، هنرمندان هندی پنج سال بر رویش کار کردهبودند. ضریح از دههزاروپانصد مثقال زر ناب و دومیلیون مثقال نقره درست شدهاست. همچنین گفتهاند که ضریح را از ۸۷۵۰ مثقال زر ناب و ۱٫۵ میلیون نقره ناب ساختهاند.ضریح از کف تا بالای تاج ۴ متر بلندا دارد. مستطیلش هم ۶٫۳۵×۵٫۱۰ متر است. طرف شرقی و غربی چهار پنجره و شمالی و جنوبی پنج پنجره دارد. البته یکی از پنجرههای جنوبی در ورودی به ضریح است.
گنبد
گنبد از درون به شکل نیمدایرهای به کاشی معرق آراستهاست. بلندی گنبد تویی از کف حرم ۲۳٫۵ متر است. قطرش ۱۳٫۵ متر است. از بیرون نیز پیازی شکل است. ارتفاع این گنبد از قاعده تا نوک میله ۱۸٫۱۵ متر است. قطر گنبد بیرونی ۱۶٫۶ است و میان این دو لایه فضایی خالی هست. زیبایی نمای بیرونی در میان مسجدها و حرمهای دنیا بینظیر است.گبند ۱۲ دریچهٔ هواگیر و نورگیر داردکه هر پنجره از بیرون ۴ متر بلندی و ۲٫۱ متر عرض و ۱٫۴۵ متر عمق دارد.به دستور نادرشاه افشار کتیبه داخلی گنبد مطهر مینا کاری شده و پایههایش آینهکاری مقرنص. ساقهٔ تویی گنبد با شیشههای رنگین تزیین شده که بر آن آیاتی از قرآن نقش بسته پیرامونش ۲۴ بیت از قصیدهٔ عینیهٔ ابن ابیالحدید در بالا و ۲۴ بیت دیگر در پایین نوشته شدهاست. در بخش فوقانی در همان قسمت ساقهٔ گنبد پنجرههای نورگیر و تهویه هست.
میان گنبد و ساقه از تو کتیبهای با سورهٔ فجر هست و در قسمت اتصال ساقه به پایههای گنبد سورهٔ نبأ با خط ثلث نوشته شده است.
دیوار بیرونی گنبد تا زمان نادرشاه در سال ۱۱۵۶ (قمری) با کاشی سفالی پوشانده بود و به دستور با قطعات فلزی زراندود جایگزین شد.در قلهٔ گنبد خوشهای طلایین هست که از نقطهٔ اتصال تا بالای کلمهٔ «الله» ۳٫۵ متر بلندی دارد که جایگزین خورشید طلایی پیشتر است. در دههٔ ۸۰ میلادی به دستور حکومت وقت خورشید را به بغداد بردند و یافت نشدهاست.در زرکاری گنبد و گلدستههای حرم بیش از دویست زرگر و مسگر که از سراسر جهان از چین و هند تا ترکیه و چند کشور عرب و کرد شرکت داشتند. تعداد قطعهها را از حدود ۷۵۰۰ تا ۱۰۰۰ تخمین زدهاند.
در و دیوار و کف
کف حرم را فرقهٔ اسماعیلیه با سنگ مرمر فرش کردند و دیوارهایش تا حدود دو متر از سنگ مرمر ایران پوشیده گشتهاست. کاشیکاری و آیینهکاری -که همه را دستهنرمندان ایرانی کردهاند- چهار طرف حرم و چهار رواقش را احاطه نمودهاست. این رواقها از شمال و جنوب و شرق، درهای ورودی و خروجی را با حرم برقرار میسازند، همچنین رواق شمالی و رواق جنوبی صحن را با حرم مطهر ارتباط میدهد.
ایوان طلا و گلدستهها
رواق خاوری دارای دری است که در ایوان طلا باز میگردد و این ایوان که مستطیلی است در خاور حرم است و تمامی دیوارهایش طلا است.شمال و جنوب ایوان دو گلدستهٔ زرین به ارتفاع ۳۵ متر هست است که بالایشان برخی از آیههای سورهٔ جمعه کتیبهنگاری شدهاست. در میان ایوان طلا در کنار در ورودی به رواق، چکامهای فارسی با حروف طلا ستایش علی بن ابیطالب به خط محمدجعفر اصفهانی، به تاریخ ۱۱۵۶ قمری، در از سرودههای عرفی شیرازی نوشتهاند.ایوان طلای آستانه در شمال و جنوب دارای کَفشکَن (کفشداری) است که به صحن میانجامد. این ایوان بیسقف است و در نوع خود یگانه.
در شمال و جنوب ایوان کنار گلدستهها دو چهاردیواری سقف پوشیده هست. بر این چهاردیواریها و سراسر طارمهٔ پیش ایوان و خود گلدستهها شعرهای فارسی و عربی و نیز سخنان علی نوشتهاند. برخی از این کتیبهها در حملهٔ رژیم صدام و توپ و بمب تخریب شد و بعد با طلا جایگزین شد.
صحن
صحن آستانه طرح تازهای دارد و از مهمترین ویژگیهایش این است که در چهار فصل سال طلوع آفتاب مستقیماً بر قبر میتابد و در نقطهای معین، در زمستان و تابستان رسیدن خورشید به نیمهٔ آسمان نجف در آنجا میشود. صحن دو طبقهٔ چهارگوش دارد. پیرامون صحن حجرههایی بنا گردیده و روبهروی هر حجره ایوانکی است که تا اوایل نیمهٔ دوم سدهٔ دوازدهم و اوایل سدهٔ چهاردهم خورشیدی ساکنانش را مهتران علمای امامیه تشکیل میدادند، و صحن، مرکز دانشگاه بزرگ جهان تشیع بود. تمامی دیوارها و سقف ایوان حجرهها با بهترین کاشیهای اصفهان تزیین گشته و با گذشت زمان کاشیهایش نو شدهاست. در سدههای گذشته تعمیراتی در صحن انجام شدهاست.
مساحت کل حرم ۱۳٬۲۴۴ متر مربع و مساحت صحن ۴۲۱۹ متر مربع است که حدود یکسوم کل حرم را شامل میشود.
دیگر بخشهای حرم
حرم شامل بخشهای دیگری نیز هست که شرحش مجال بیشتری میخواهد. از جملهٔ این بخشهای اصلی:
مسجد خضرا (سبز)
درهای دیگر حرم
رواق حضرت ابوطالب
مقام امام صادق (که از میان رفتهاست)
تکیهٔ بکتاشیها
مسجد عمران بن شاهین
گلدستهٔ ساعت
حسینیه (مدرسهٔ غرویه)
ساباط (سایهبان)
مسجد بالای سر
ایوان ناودان طلا
طرحهای گسترش
طرحهای گسترش حرم را ستاد بازسازی عتبات عالیات بر عهده دارد.
صحن حضرت زهرا
طرح اصلی توسعهٔ حرم را به نام فاطمهٔ زهرا همسر علی نامیدهاند. این صحن بزرگترین صحن سرپوشیدهٔ جهان است. این صحن را پشت حرم (غرب) خواهند ساخت. در انتها صحن مقام امام سجاد (علی بن حسین) خواهد بود.
ادامه دارد…