خبر پارسی – پیمان بهادری: چهار دوره یا به عبارت دیگر ۱۶ سال از عمر شوراها در انقلاب سپری شده است اما پرسش هایی ابتدایی همچنان پا بر جا است. اینکه شوراها یا واضح تر مدیریت شهری در کدام حوزه تعریف می شود. شوراها نهادی سیاسی است یا غیرسیاسی آیا شوراها در ذیل فصلی از خدمات شهری تعریف می شود و در خدمت شهردار است یا در ذیل جامعه مدنی تعریف می شود و در خدمت شهروندان است. تفاوت شهرنشین و شهروند چیست آیا زندگی شهرنشینان در حاشیه شهر حق و حقوق شهروندی را از آنان سلب می کند. اینها همه پرسش هایی است که در ذیل همان پرسش می آید که شورا نهادی سیاسی است یا غیرسیاسی؟
شهرنشینی و زندگی در چارچوب شهر دستاورد مادی بشر در حوزه تمدنی است. امروز بیش از ۵۴ درصد جمعیت جهان و بیش از ۷۰ درصد جمعیت ایران در شهرها زندگی می کنند و قرن ۲۱ به پایان نرسیده ۷۰ درصد جمعیت جهان شهرنشین می شوند. این بدان معنی است که شهرهای جدید به سیستمی چند لایه، هماهنگ و منظم برای اداره شهر نیاز دارند. نفس کشیدن در حاشیه شهر با حداقل امکانات و اختیارات شهر دیگرنشینی خوانده نمی شود بلکه کیفیت زندگی در شهرها است که ملاک و معیار شهر نشینی است.این یعنی دادن اختیارات بیشتر به شهروندان، تولد شهروندان قدرتمند؛ یعنی مشارکت بیشتر بخش خصوصی در مسائل شهر، افزایش نقش دانشگاه ها و زنان در اداره و توسعه شهر ها، یعنی برابری و عدالت در توزیعخدمات، ثروت و امکانات در پایین شهر و بالای شهر، یعنی حمایت از فقرا، ایجاد درآمدهای محلی جدید برای شهروندان و توزیع درست و عادلانه ثروت در بین شهروندان.
فلسفه ایجاد شورا ها، پارلمان ها و دولت های محلی برای تقسیم قدرت، توزیع و انتقال قدرت از مرکز به پیرامون و تقویت شهروندان دارای اختیار صورت گرفته است.
فروکاستن وظایف شورا به صدور مصوبه تنها برای آسفالت خیابان، جمع آوری زباله و تعیین نرخ کرایه وسایل حمل و نقل یعنی خدشه وارد کردن به جایگاه شورا یعنی تقلیل عمدی حق و حقوق و یا نادیده انگاشتن شهروندان، دانشگاه ها، زنان، کودکان و فقرا در فرایند توسعه.
شوراها وظیفه دارند تمامی منابع و امکانات را برای توسعه شهر به کار گیرند و با افزایش کیفیت زندگی زمینه و محیط مناسب و برابر برای زندگی تمامی شهروندان را فراهم کنند.
این با سیاست بازی و ترجیح منافع جناحی و گروهی بر منافع شهر و شهروندان زمین تا آسمان متفاوت است.