خبر پارسی – مریم رحیمی – …سیاسی و سیاست باز نیستم،وابستگی به جناح خاصی ندارم و البته هر جناحی را هم قبول ندارم ، اما بعضی آدم ها را فراجناحی دوست دارم. یک بعد از شخصیت شان در گوشه ای از ذهنم خوش نشسته است و آقای هاشمی از همان دسته آدم های سیاسی زندگی من است که همیشه در نظرم محترم و بزرگ می نمود.
آنگاه که در اوج جنگ و عملیات رزمندگان با صلابت و راست و مستقیم و بی ابهام خطبه های نماز جمعه تهران را می گفت .من یادم می آید و به جرات می گویم که تعداد بینندگان خطبه های نماز جمعه او بیشتر از هر برنامه تلویزیونی آن روز ایران بود.اشاره ای هم داشته باشم به مدیریتش در سازندگی دوران ریاست جمهوری و قبل تر از آن ریاستش بر قوه مقننه در آشوب آن سال های پر بلا.
… و تا همین اواخر هم همین بود، شاید همه حقیقت را نمی گفت ولی دروغ هم نمی گفت. اصولا آدم های بزرگ منش را دوست دارم، آنان که به درستی کارشان ایمان دارند و بر ای آنچه در اطرافشان می گویند، بلوا و حاشیه نمی سازند. مثل کوه صبورانه فقط درس ایستادگی می دهند و فرسایش و زجر تدریجی شان را کسی نمی بیند.
.. و هاشمی چون سال ها فصل الخطاب همه ماجراهای انقلاب بود تاب گروهی از نسل بوسهل زوزنی را بی تاب کرد و باعث شد او را از صحنه برانند و با او آن کنند که کردند.
… و این جای شگفتی نیست که نمونه ها و یادآورهایی دارد چون یحیی برمکی، فضل برمکی، حسنک وزیر و امیر کبیر….. و هزارانی که در تاریخ این قوم فراموشکار سفری مظلومانه در مرگ پیش گرفتند و پس از مرگ (به راست یا دروغ ،به صدق یا از سر ریا) قدرشان را نشان دادند .
هاشمی رفت و صلابت و سیاست را با خود برد .
مریم رحیمی – دبیر ادبیات دبیرستان های شیراز
۲۳ دی ماه ۹۵