خبرارسی – رسول بهروش :خبر درگذشت ناگهانی رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام، جامعه ایران را در موجی از بهت و حیرت فرو برد. بیگمان عملکرد هاشمی رفسنجانی هم مثل هر انسان دیگری تلفیقی از نقاط روشن و تاریک بود و کارنامه او نیز مثل کارنامه هر مسوول و مدیر و سیاستمدار دیگری، از ضعفها و قدرتها، سپیدیها و سیاهیها و تردیدها و یقینها تشکیل میشد. با این همه، انبوه واکنشها در فضای مجازی و نیز مراسم پرشکوه خاکسپاری هاشمی نشان داد مردم در مجموع به عملکرد او نمره قبولی دادهاند و از حالا به بعد فراقش را یک علامت نگرانکننده برای آینده ایران به شمار میآورند. تردیدی وجود ندارد که شیخ معتدل و کهنهکار کرمانی، یک سرمایه بزرگ سیاسی و اجتماعی برای کشور محسوب میشد که همیشه در بزنگاهها نقش مهمی ایفا کرده بود و از حالا به بعد جای خالیاش به شدت حس خواهد شد. از قضا ابراز نگرانی در این مورد، وجه مشترک واکنشهای بسیاری از مردم و سیاسیون هم هست؛ آنها که حالا اولین روزهای ایران بدون هاشمی را تجربه میکنند و بیش از پیش دغدغه آینده را دارند.
کوچ هاشمی رفسنجانی اگر برای مردم نگران ایران خبر بدی باشد، برای برخی ماجراجویان سیاسی بدترین خبر ممکن است؛ همانها که در این سالها بیوقفه به شیخ دیرپای سیاست ایران یورش بردند و سعی کردند با تهمت بستن به او و استفاده از سطحیتری لایه احساسات برخی عوام، برای خودشان شهرت و مقبولیت دست و پا کنند. همانها که هاشمی را سیبل تهمتها و توهینها کردند، اما وقتی خودشان با رمز طهارت و پاکدستی سر کار آمدند، چیزی جز انبوه پروندههای مبهم اقتصادی از آنها به جا نماند. دورهای بود که در اوج هیاهوی مبهم و کاذب، میشد صرفا با تکرار غلیظ برخی باورهای عامیانه در مورد رییسجمهوری اسبق ایران، پلههای محبوبیت را بالا رفت و سری بین سرها درآورد. آن روزها بدگویی از هاشمی، برخی را چنان ذوقزده میکرد که یادشان میرفت از طرف بپرسند خودش چه کاره است و حرف حسابش چیست؟ آن زمان فقط هیجان و نفرتپراکنی حرف اول را میزد و عقلانیت، غایبی بزرگ بود. امروز اما غبارها تا حدود زیادی فرو نشسته و ترفند قدیمی سوءاستفاده از اسم هاشمی برای «ستاره» شدن به پایان رسیده است. از حالا به بعد، فحش دادن به هاشمی دیگر نمیفروشد. فرصتطلبان سیاسی و چهرههای نوظهور طالب قدرت، از امروز باید به فکر یافتن یک نردبام ترقی دیگر باشند. سکوی بلند هاشمی، دیگر کسی را به قلههای قدرت پرت نخواهد کرد.