خبرپارسی-یکی بود یکی نبود. زیر گنید کبود باشگاهی قدیمی بود که مالکیت آن به بخش خصوصی واگذار شده بود.این باشگاه سه مدیر داشت و هر سه مدیر هم مهر باشگاه را داشتند یعنی باشگاه سه تا مهر داشت.
مالک باشگاه پول چندانی برای هزینه کرد نداشت و از یک بانک در همان شهر به نام بانک«پ» وامی ۳۰۰میلیونی گرفتند. وثیقه بانک چه بود؟اوراق تجاری یک نهاد دولتی که یکی از سه مدیر باشگاه مدیریت آن را بر عهده داشت! یعنی دولت ضامن بخش خصوصی شد تا وام بگیرند. وام را گرفتند و خرج کردند و اقساطش را هم نپرداختند. وثیقه های دولتی ضبط شد و مدیر جوانی که هم مدیر آن نهاد دولتی و هم عضو هیات مدیره باشگاه بود و انگار نمی دانست چشم های تیز بین قانون را می پاید بازداشت شد تا پاسخگوی تخلفش باشد.
در زمان بازداشت بود که فهمیدند طرف چه ها که نکرده.مالک باشگاه بارها گفته بود مدیرعامل باشگاه بخشی از پول ها را بالا کشیده اما بعد مشخص شد که ماجرا چیز دیگری است. یک کارخانه سیمان در شهر«ل» ۲۰۰میلیون به باشگاه کمک کرده اما چک آن را همان مدیر جوان با مهری که در اختیار داشت پاس کرده و به حساب مبارک ریخته بود!مدیرعامل و مالک باشگاه هم روحشان خبر نداشت.
۳۰میلیون از جای دیگری به باشگاه کمک شده بود اما پول آن به حساب نمایندگی یک شرکت سازنده خودرو در شهر«م» واریز شده ! خلاصه که شاهکارهای مدیر جوان قصه ما تمامی نداشته و اکنون مدتهاست دربند به سر می برد.مدیران سابق باشگاه هم در پرونده ای دیگر گرفتار هستند.
کدام باشگاه؟ الله اعم! چه شهری؟ ما چه می دانیم؟ آن مدیر کیست؟ از خواجه حافظ بپرسید.