خبر پارسی – عبدالکاظم دریساوی – این روزها طرح ناسیونالیسم افراطی و روحبه عرب ستیزی پا را از شبکه های اجتماعی فراتر گذاشته و متاسفانه به رسانه ملی نیز کشیده شده تا صدا و سیما که قرار بود برای ملت نقش دانشگاه را داشته باشد،یک فرهنگ غلط و عادت نادرست را ترویج کند!
در چندسال اخیر به دلیل طرح ناسیونالیسم افراطی و روحیه عرب ستیزی که سابقه آن به زمان رضا شاه و تئوری” فر ایزدی” باز می گردد بنا به دلایل مشخصی به اشکال مختلف اینگونه مطرح شده که گویا همه بدبختی ها و ناکامی ها و برخی عقب ماندگی ها به دلیل حمله اعراب در دوران گذشته و وجود کشورهای عربی در زمان کنونی است!تفکر نادرستی که به غلیان احساسات ناسیونالیستی شبکه های اجتماعی دامن می زند و تنفر و انزجار از قوم عرب را در این شبکه ها بیشتر و بیشتر می کند.
عرب ستیزی در خاورمیانه و محافل غربی پس از جنگ سال ۱۹۶۷اعراب و اسراییل آن هم پس از شکست کشورهای عربی توسط دستگاه تبلیغاتی اسراییل و امریکا به شکل سازمان یافته و هدفمندی مطرح شدو تا کنون نیز ادامه دارد .
متاسفانه برخی از گزارشگران ورزشی بدون توجه به سابقه این سیاست تفرقه افکنانه با ارائه گزارش های احساسی خود گاهی به عرب ستیزی دامن زده اند. برخی دیگر نیزبااستفاده از فضای مسموم و نا آگاهی ها ی موجود در خصوص تاریخ و قوم و نژاد، آتش بیار این معرکه شده اند و به نوعی اندیشه های عظمت طلبانه پان ایرانیستی را تحریک می کنتد.
این جماعت نوظهور حتی با تحریف شاهنامه فردوسی دیدگاه ها و تفکرات این خردگرای بزرگ ما را نیز تحریف کرده اند و بااشاره به آن شعر معروف که فردوسی آن را از زبان یزدگردآخرین پادشاه ساسانی بیان کرده، از هر فرصتی به عرب ستیزی دامن می زنند.
نشر این دیدگاه و برخی اطلاعات و اظهارات تحقیر آمیز درمورد کشورهای عربی آگاه یا ناآگاهانه به سود وحدت ملی و تعاملات منطقه ای نبوده و نیست. شعر “زشیر شتر خوردن و سوسمار/ عرب را بدانجا رسیده است کار/ که تاج کیانی کند آرزو/ تفو برتو ای چرخ گردون تفو” را شادروان جوانشیر در کتاب بحثی در محتوای سیاسی شاهنامه یا همان حماسه داد را به درستی تحلیل کرده است که فردوسی نه زبان یزدگر که مدافع مردم و زحمتکشان است زیرا یزدگرد و اطرافیان و سردارانش در طول سالیان پادشاهی، ظلم و ستم مضاعفی بر مردم بینوا و نادار روا داشته بودند. به همین دلیل مردم از او روی گردانده و به سمت شعار برادری و برابری و تقوای مطرح شده از سوی مسلمانان گرایش نشان دادند لذا، آنکه اعراب را سوسمار خور یا… می خواند فردوسی نیست بلکه خود یزدگرد است که تاج و تخت خودرا از دست رفته می ببند و این گونه پرخاشگرانه و عصبی واکنش نشان می دهد.
فردوسی این انسان گرای بزرگ در جای جای شاهنامه هیچ گاه برای قوم و نژاد برتری خاصی قائل نبوده است. اساسا این شاعر بزرگ در سراسر شاهنامه مدافع عدل و داد و دهش است و خود می گوید:”تو داد و دهش کن فریدون تویی”
عرب ستیزی نه به سود مصالح ملی است و نه قرابتی با فرهنگ ایران زمین دارد.باتوجه به این اشاره مختصر گزارشگران ورزشی و غیر ورزشی بایددر جهت نزدیکی ملت ها و اقوام ساکن این سرزمین بزرگ سخن بگویند.با این تاکید تاریخی که با آغاز قرن بیستم وبه ویژه پس از پایان جنگ جهانی دوم کشورهای مترقی و متمدن بر روی مشترکات فرهنگی و ارزش های پایدار معنوی وانسانی و اخلاقی انگشت گذاشته اند نه بر روی تعصبات کور و جهالت ها و رفتارهای متعصبانه و نژادپرستانه!
امید که این گفتارها و نوشتارها را تصمیم گیرندگان فرهنگی به ویژه مدیران صدا و سیما ببینند و بشنوند و بعداز این شاهد شنیدن تحلیل ها و تفسیرهاو گزارش های متعصبانه احساسی و برتری طلبانه که از آن بوی نژادپرستی و ناسیونالیسم افراطی و غرور کاذب به مشام می رسد نباشیم.