خبر پارسی – امید صدیق:این یادداشت روزنامهنگاری است که چندان فوتبال را دنبال نمیکند.
این یادداشت روزنامهنگاری است که تنها جامجهانی که خیلی جدی دنبال کرده سالها پیش بوده، ۱۹۹۰؛ وقتی در ۹ سالگی دیدداور بازی فینال، آن پنالتی مسخره را گرفت، وقتی “گویی گوچه آ” هر چقدر بدنش را کش آورد نتوانست پنالتی آلمانها را بگیرد، وقتی اشکهای مارادونا را دید و ترجیح داد “کفشهایش را آویزان کند”! و بهجای فوتبال دیدن، همان کیهان بچههایش را بخواند و شبها فیلم ببیند.
و این یادداشت روزنامه نگاری است که این روزها بالکن خانهشان مشرف به ورزشگاه آزادی است و میتواند وقتی روی بالکن نشسته صدای همهمه هزاران تماشاگر مشتاق را بشنود.
***
از وقتی که داور سوت پایان بازی ایران با قطر را زد، بحثهای مختلفی در شبکههای مجازی در گرفته؛ افراط ها و تفریط های همیشگی.
جواد نکونام از جنایتکار تا اسطوره بالا و پایین رفته؛ برخی کادر فنی را ستودهاند، آن ها را با غیرت و متعصب خوانده و برخی آنها را عصبی و عامل گرفتاری تیم. من میگویم حرکت نکونام البته اشتباه بود و به دلیل این حرکت اشتباه نباید کادر فنی و خصوصا کارلوس کی روش را زیر سئوال برد.
من به این عبارتی که چند باری شنیده ام اعتقاد دارم که “کی روش ایرانیترین مربی تیم ملی است”. چون میداند فوتبال ورزش اول ماست و تماشاگر ایرانی را میشناسد.
فوتبال فقط ورزش نیست؛ فوتبال مهمترین ورزش دنیاست؛ آمیخته به اقتصاد و صنعت بزرگ سرگرمی. کشوری که ورزش اولش فوتبال است، به لحاظ طرفدار، سرگرمی اولش فوتبال است.
مردمی که سرگرمیشان فوتبال است نمی خواهند در پایان سرافکنده باشند و این آنچیزی است که کی روش به خوبی بلد است.
کی روش به بازیکنانش می آموزد که بجنگند؛ تا دقیقه آخر. ولذت جنگیدنشان را به تماشاگر منتقل کنند.
آن ها شاید برنده نباشند، که خیلی وقت ها هم نبوده اند، شاید در جام ملتها از عراق ببازند، شاید در جام جهانی فقط یک امتیاز بگیرند. اما آنچه در ذهن برای من تماشاگر می ماند حس خوب مبارزه است؛ لذت به سختی انداختن آرژانتین بزرگ. شاید نتوانستیم بوسنی را ببریم اما کی روش با آستین بالا زده و صورت و لباس خیس از باران یادمان آورد که همه زورشان را زده اند.
توییت فیفا از بازی ایران و قطر را به یاد بیاوریم: “پیروزی دراماتیک”؛ و به دقیقهای که گل دوم ایران زده شد دقت کنید: ۱۰۳
این است فوتبال؛ این است فوتبال در سرزمینی که سرگرمی اولش فوتبال است؛ برای مردمی که فوتبال استراحتی است در میان روزمرگیهای اقتصادی و اجتماعی.
شاید اگر فوتبال فقط ورزش بود، شاید اگر فوتبال، ورزشی غیر از فوتبال بود باید پس از بازی به احترام سرمربی قطریها به قول معرف “کلاه از سر بر میداشتم” اما داستان این چنین نیست.
شاید قطری ها پس از پایان مبارزه تیمی بودند که “باختشان چیزی از ارزش هایشان کم نکرد” اما این استامینوفن دیگر برای ما جواب نمیدهد و برای تماشاگر ایرانی مسکن هیچ دردی نیست.
کیروش محبوب ایرانیهاست؛ او آنچه تماشاگر ایرانی در ورزشگاه و در خانه میخواهد را به آنها می دهد.
بازی با خشونت تمام شد؟ شاید… اما من دیشب از بالکن خانه تا پاسی از شب صدای قهقه و فریاد شادی می شنیدم و بوق هایی که به صدا در می آمد. امروز خیلی از ما با لبخند از خواب برخواستیم؛ هر چند صحنههای خشونت باری هم ، هر چند کم، ولی دیدیم.