خبرپارسی-رسول بهروش-۱) متهم شدن برنامه نود به «احمدینژادیسم» به هیچ وجه اتفاق تازهای نیست. در واقع سالهاست که بخشی از منتقدان این شوی تلویزیونی در مواجهه با بسیاری از جنبههای پاپیولار این برنامه، انگ عوامگرایی به آن میزنند و مشی عادل را در این زمینه، با سبکوسیاق پوپولیستی دولت سابق مقایسه میکنند. کسانی که حتی نظرسنجی پیامکی و انجام مصاحبه با تماشاگران روی سکوها را هم تحمل نمیکردند، حالا و با آغاز سفرهای دوربین نود به مناطق فاقد نماینده در لیگ برتر، بهانهای تازه برای احمدینژادی خواندن این برنامه یافتهاند. قیاس این آیتم جدید با سفرهای استانی رییس دولت پیشین، حالا به برگ برنده گروهی تبدیل شده است که در سیمای عادل، معجزه هزاره سوم را میبینند و اصرار دارند که فردوسیپور به احمدینژاد برنامههای تلویزیونی تبدیل شده است! با این وجود اما، تکرار مکرر و بیش از حد این اتهام در شرایطی رخ میدهد که بعید به نظر میرسد دستکم در حوزه سرکشی به مناطق محروم، شباهتی بین آیتم تازه نود و سفرهای استانی دو دولت نهم و دهم وجود داشته باشد.
۲) تردیدی نیست که نود، برنامهای برای کل مردم ایران است؛ مجموعهای تلویزیونی که باید بازتابدهنده معایب و مشکلات فوتبالی در سراسر کشورمان باشد. در این میان کاملا طبیعی به نظر میرسد که گردانندگان این برنامه، به صرافت تهیه گزارش از مناطقی بیفتند که طی ۱۵ سال گذشته هرگز بهانهای برای سفر به آنها نداشتهاند. شهروندان فوتبالدوست اردبیل، زاهدان و ابوموسی هم حق دارند بعد از این همه مدت، حداقل برای چند دقیقه یک تریبون داشته باشند و از خودشان برای بقیه هموطنانشان حرف بزنند. این گناه آنها نیست که استانشان در لیگ برتر نماینده ندارد. همانطور که این گناه فردوسیپور نیست که محل زندگی آنها، از کمترین امکانات ورزشی و رفاهی محروم است. تیم برنامهساز نود قطعا فلاکت را جستوجو نمیکند، اما این که در بسیاری از مقاصد سفر آنها فقر و نداری انتظارشان را میکشد، شاهکار مدیران، وزرا و وکلای این مملکت است. برنامهای همچون نود، مثل هر رسانه نسبتا سالم دیگری شبیه آیینه عمل میکند. دوربین این برنامه همان طور که استادیوم شیک و نوساز زاهدان را به تصویر میکشد، در سیبوسوران هم چارهای غیر از نمایش کم و کاستیها و تنگدستی مردم ندارد. این نفتی که از قرار هر بشکه یک خروار دلار به فروش میرسد، نفت بچههای سیستانوبلوچستان هم هست، اما اگر کودکان این منطقه ناچارند با این همه سرمایه به سنگ و کلوخ لگد بزنند، مسوولان لشکری و کشوری باید کلاهشان را بالاتر بگذارند. جامجم ایران بیشتر از ۱۰۰ شبکه رادیویی و تلویزیونی دارد، اما باز زحمت انعکاس صدای عطش و بیآبی زابلیها گردن نود میافتد؛ برنامهای که حالا اتفاقا به همین جرم، به احمدینژادیسم متهم میشود!
۳) بین این دو نوع مسافرت، تفاوت از زمین تا آسمان است. برخلاف رییس دولت پیشین که شاید علاقه داشت مردم را دنبال اتوموبیلش بکشاند، مانور قدرت بدهد و برای خودش یا جناح سیاسیاش تبلیغ کند، نود و سازندگانش محتاج چنین فرمولی نیستند. آنها رای اعتماد هفتگیشان را از چند میلیون پیام کوتاهی میگیرند که هر دوشنبهشب به ۲۰۰۰۹۰ ارسال میشود. همچنین هزینه سفرهای نود، متوجه جیب تهیهکنندهاش خواهد بود، نهاینکه به بیتالمال و سفره ملت تحمیل شود. در کنار این، به عکس سفرهای تیم احمدینژاد که عمدتا جنبه نمایشی داشت و مصوباتش بدون پیگیری رها میشد، عادل در همین یک ماه نشان داده به وعدههایی که پیرامون آیتم جدید برنامهاش داده میشود حساسیت خاصی دارد و تا تحقق آنها موضوع را دنبال خواهد کرد. در این میان طبیعی است که قسمت تازه نود تا جا افتادن، فاصله قابلتوجهی داشته باشد. عادل هنوز در حال آزمون و خطاست و میتواند به تدریج اشتباهاتش را جبران کند؛ خطاهایی مثل اسم بردن از افراد و موسسات خیر که میتواند بیم ریاکارانهبودن این کمکها را به وجود بیاورد و به تبلیغ افراد نهچندان سالم بینجامد.
۴) صرف سرکشی به مناطق محروم عیب نیست. آنچه اشکال دارد، استفاده ابزاری از مردمانی است که مورد ظلم و محرومیت قرار گرفتهاند و ناخواسته نقش پلکان ترقی را برای افراد فرصتطلب بازی میکنند. بسیار دشوار خواهد بود اگر چنین هدفی را برای یکی مثل فردوسیپور قائل باشیم؛ مجری و تهیهکنندهای که به اندازه خودش پایگاه اجتماعی دارد و به احتمال فراوان در پی فعالیت در عرصههای سیاسی هم نیست. این بار باید با دوربین شرافتمند او همراه باشیم و لذت ببریم از اینکه فعلا بغض فوتبالی بچههای محروم ایران، جای آیتم قاشق و چنگال نودی را روی آنتن دوشنبهها پر کرده است.