ابوالقاسم فقیری در هشتمین نشست روزنامه نگار در زوم:سوژههای احمد رضا سهرابی درکمال سادگی بیان می شود
سردبیر
خبر پارسی – ابوالقاسم فقیری نویسنده و پژوهشگر شیرازی در با قرائت یادداشتی از احمد رضا سهرابی به عنوان دوستی یاد کرد که مهربانی را میفهمد و هنوز که هنوز است بیشترین محبتش شامل حال مردم می شود.
او که در هشتمین نشست روزنامه نگار در زوم به میزبانی مرکز اسناد و کتابخانه ملی فارس و در نشست تقد و بررسی احمد رضا سهرابی کاریکاتوریست روزنامه عصر مردم سخن می گفت اظهار داشت:یکی از خصوصیات احمدرضا سهرابی این است که ژست روشنفکری نمیگیرد.
یادداشت استاد ابوالقاسم فقیری را بخوانید:
محبت آتشی بر جونم افروخت
که تا صبح قیامت بایدم سوخت
ز آبش گر برون آری بمیره
محبت را ز ماهی باید آموخت
(از ترانههای محلی فارس)
امروز به همت استاد «کوروش کمالی» گرد هم آمدهایم تا از دوستی شایسته ستایش کنیم. دوستی که مهربانی را میفهمد و هنوز که هنوز است بیشترین محبتش شامل حال مردم میگردد.
آنچه از من و شما به یادگار میماند، انسانیت و مهربانی است – دوستمان «احمدرضا سهرابی» – مورد اقبال عمومی است به چهرهاش که نگاه میکنی نوعی آزرم و صفای روستایی را مشاهده میکنی، آنچه که به دلت مینشیند و توانایی این را نداری که از آن دل بکنی…
این محبت و صفا را در شهرها از جمله همین شیراز خودمان مدتهاست گم کردهایم و باید سراغش را از اهالی دل بگیریم.
از این راه که میآمدی مهربانی را ندیدی؟ زمانی در توصیف از دوست شاعری نوشتم که فلانی صفای روستایی دارد… توقع نداشتم به دل گرفت. در فرصتی درآمد و گفت: – فقیری من روستایی نیستم!
گفتم: جسارت نکردم. شیرازی و غیر شیرازی که دیگر نداریم – برادر از نوشتهی من برداشتی اشتباه داشتهای؟!
به آن دوست گفتم حضرتعالی خصوصیتی را صاحبی که خیلیها از آن محرومند، شما نوعی صفا و مهربانی را یدک میکشی که متأسفانه در شهرها نیست.
بماند که بر سر آن محبت چه آمده و در کدام بیابان برهوت به امان خدا رهایش کردیم. من در سیمای دوست هنرمند و بیادعایمان «سهرابی» مهربانی ویژهای میبینم که شایسته ستایش است و برای من قابل احترام.
سهرابی، مهربانی را در ذره، ذره وجودش دارد و از اهالی تظاهر هم نیست.
یکی از خصوصیات این هنرمند گرانمایه این است که ژست روشنفکری نمیگیرد و آنچه را که باید ببیند میبیند و سوژههای مورد نظرش را در کمال سادگی بیان میکند و همیشه به سراغ سوژههایی میرود که مبتلابه مردم است.
«سهرابی» چون قلم را بر روی کاغذ میبرد، قشر خاصی از مردم را در نظر ندارد و قاطبه مردم را به تماشا مینشیند و اصرار دارد که طرحهایش را همه بفهمند و البته یک هنرمند باید چنین باشد. زندهیاد سیمین دانشور خاتون اول قصهنویسی ایران هم چنین نظری داشت، او هم میگفت حرفمان را باید مردم بفهمند.
اعتبار کارهای این هنرمند به اقبال همه جانبه مردم به آثار اوست و یقین بدانید که در آینده بیشتر از او خواهیم شنید.
«دوست من»، رودخانه زندگی همچنان ادامه دارد و من به شما توصیه میکنم این نگاه خاص همراه با مهربانیت را در پیچ زمان از این سرزمین و مردمانش دریغ مکن، هوای این مردم را داشته باش زیرا مردم هنوز قدر محبت را میدانند.