خبرپارسی-رسول بهروش-تنها یک مکالمه مختصر تلفنی بین روسای جمهور ایران و آمریکا کافی بود تا خیلی از معادلات سیاسی و غیرسیاسی کشورمان به هم بریزد. همزمان با افزایش امیدها به تعلیق تحریمها و وقوع گشایش اقتصادی، برخی از چهرههای متنفذ سیاست ایران نیز پس از این حادثه بزرگ در مورد قطعی و ابدی نبودن قهر با واشنگتن سخن گفتند تا روزنههایی رو به یک آینده متفاوت احتمالی در این زمینه گشوده شود. این اما پایان ماجرا نبود. دیالوگ برقرار شده بین حسن روحانی و باراک اوباما برخی آثار عینی دیگر هم در بقیه حوزهها به جا گذاشت که از آن جمله میتوان به بررسی امکان از سرگیری پرواز مستقیم بین پایتختهای دو کشور و نیز طرح برگزاری بازی دوستانه بین ایران و آمریکا اشاره کرد؛ آنچه میتواند در حساسترین مقطع ممکن، فوتبال ما را هم از نتایج مثبت این دیپلماسی تازه بهرهمند کند.
حقیقت آن است که نوع سیاست خارجی ایران در هشت سال گذشته، مشکلات فراوانی را در عرصههای مختلف برای مردم کشورمان به دنبال آورد که از آن جمله میتوان به انزوای تیم ملی فوتبال مملکت در سطح منطقه و جهان اشاره کرد. در این مدت مسوولان فدراسیون برای یافتن رقبای مناسب به منظور برگزاری بازیهای دوستانه با مشکلات عدیدهای روبهرو شدند و بارها مسابقات فیکس شده و مقرر، به دلایل واهی کنسل شد. در همین ماههای اخیر و در حالی که تیم ایران روزهای بسیار کلیدی منتهی به جامجهانی ۲۰۱۴ را یکییکی از دست میداد، ترتیب دادن چند بازی ساده دوستانه به رویایی دستنیافتنی برای مدیران فوتبال ایران تبدیل شده بود. حالا اما با شروع به کار دولت جدید، خیلی زود قرار بازی با آمریکا گذاشته میشود؛ تیم قدرتمندی که سهمیه حضور در برزیل را به دست آورده و حتی احتمال دارد در قالب یک تورنمنت چند جانبه به مصاف تیم کشورمان بیاید.
تردیدی وجود ندارد که اعتمادسازی در عرصه جهان و برقراری ارتباطات مناسب با دیگر کشورهای دنیا فرآیندی است که میتواند به افزایش سطح زندگی مردمان کشورمان بینجامد. فوتبال تنها یک مدل و ماکت کوچک از جامعه است؛ مشتی نمونه خروار. امروز در حالی تنها یک لبخند کمرنگ از سیاسیون ایران موجی از امید را با خودش به همراه آورده است که قطعا با فعال کردن هرچه بیشتر ظرفیت این نوع دیپلماسی میتوان آتیهای مطلوبتر را انتظار کشید. در سالهای گذشته دولتمردان ما به جای «تنشزدایی» در اغلب موارد «تنشزایی» کردند و نتیجه چنین سیاستی، بحران پشت بحران بود. وقتی در حوزه اقتصادی با انفجار قیمتها مواجه شدیم و اوضاع در برخی موارد حتی از دوران جنگ تحمیلی هم بدتر شد، طبیعی بود که قصه فوتبال هم پر از غصه باشد. کار به جایی رسیده بود که کشوری در سایز امارات دو هفته قبل از موعد بازی مقررش با ما، مسابقه را به صورت یکجانبه لغو می کرد و ککش هم نمیگزید. آیا معنی تحقیر غیر از این است که امثال چین و ویتنام و مالزی و اندونزی هم یا به ایران«نه» قاطعانه بگویند و یا حتی جواب تماس ما را ندهند؟
حالا اما جو آهسته آهسته رو به تغییر میرود. در صورت ادامه این روند و نزدیک شدن ایران به دنیا، میتوان امیدوار بود که توده مردم هم نفسی به راحتی بکشند و بخشی از خوشبختی انحصاری دلالان اقتصادی با ملت قسمت شود! ایران از بازی با آمریکا خاطرات خوشی دارد. نسل طلایی فوتبال ما یک بار آمریکاییها را در جامجهانی از پیش روبرداشته و یک بار هم در دولت اصلاحات و در روزهای ارتباطات خوب با دنیا، در نبردی تماشایی با آنها به تساوی رسیده است. حالا فرصتی فراهم شده برای خروج فوتبال ایران از آفساید، با کمک تیم ملی کشوری که در برخی کمپینهای انتخاباتی از آن به عنوان کدخدای اروپاییها یاد شده بود. آیا لبخندهای آن روزگار تکرار خواهد شد؟