خبرپارسی-رسول بهروش-۱) «مسی اردبیلی»؛ این تازهترین کشف فرهنگ لغات فوتبال ایران است که کمتر از یک ماه از زمان تولدش میگذرد. پس از آن که مسوولان برنامه نود تصمیم گرفتند هر از گاهی به مناطق فاقد نماینده در لیگ برتر سر بزنند، استان اردبیل به عنوان دومین مقصد آنها یک سورپرایز اساسی برای ایرانیان هوادار فوتبال رو کرد. نمایش تصاویری از هنرمندیهای یک کودک ۹ ساله با توپ، باعث شد تا خیلی زود اسم او سر زبانها بیفتد و مورد توجه افکار عمومی قرار بگیرد. برای فوتبالی که از پیری مفرط ستارهها رنج میبرد، ظهور چنین پدیدههایی می تواند یک اتفاق هیجانبرانگیز و استثنایی باشد. شاید به همین دلیل هم بود که دعواها بر سر امیرحسین حاجیزاده بالا گرفت. پس از آن که عادل فردوسیپور در برنامه بعدی نود از پیشنهادات خارجی این فوتبالیست خردسال پرده برداشت، باشگاه پرسپولیس هم خیلی زود دست به کار شد و ادعا کرد با این کودک هنرمند قرارداد ۱۰ ساله بسته است؛ آنچه توسط خانواده حاجیزاده در اخبار ورزشی شبکه سوم سیما تکذیب شد!
۲) «اول ما او را پیدا کردیم، نه فردوسیپور»؛ این یکی از اظهارنظرهای جنجالی محمد رویانیان در مورد مسی اردبیلی بود، نقلقولی که قرار است امتیاز کشف این استعداد را به نام مدیریت باشگاه پرسپولیس سند بزند. دعوا بر سر زودتر دیدن و زودتر شناختن این بازیکن خردسال در حالی در فضای فوتبال کشورمان اوج گرفته است که بدون تردید همین حالا دهها کودک مستعد مثل او در نقاط مختلف این سرزمین بدون توجه باقی ماندهاند و رو به فنا شدن میروند. هنوز قیل و قال مربوط به پیدا شدن حاجیزاده فروکش نکرده بود که خبر رسید در همان استان اردبیل ۳ فوتبالیست نونهال دیگر نیز فعالیت میکنند که میتوانند آینده درخشانی داشته باشند. واضح است که با کمی کار و کوشش و اندکی دقت و سرمایهگذاری میشود ستارههای خاموش این مملکت را فعال کرد و جانی دوباره به فوتبال ایران بخشید. در این دیار «استعداد» قحط نیست که سر این یکی دعوا شود. آستینهایتان را بالا بزنید و بیچشمداشت کمی زحمت بکشید. اطمینان داشته باشید که زودتر از آنچه تصورش را میکنید، دستانتان پر از سوپراستارهای آیندهساز و درخشان خواهد شد.
۳) در حال حاضر نکته مهم در مورد امیرحسین حاجی زاده، آینده اوست و اینکه در کجا و چگونه تربیت شود. در حالی که پرسپولیسیها اصرار دارند با او قرارداد طولانیمدت بستهاند، پدر این فوتبالیست خردسال از اولویت دادن به پیشنهادات خارجی سخن میگوید؛ آنچه به نظر میرسد برای وی اتفاق مطلوبتری باشد. در سیستم آلوده و ناکارآمد فوتبال پایه ایران، این استعداد را اینجا نگه داریم که چه بشود؟ چه چیزی یاد بگیرد و اصلا از چه کسی یاد بگیرد؟ در شرایطی که گاه و بیگاه انواع و اقسام خبرهای تکاندهنده در مورد مفاسد مالی و غیر مالی تیمهای پایه در کشورمان به سطح رسانهها راه پیدا میکند، چگونه میتوانیم خاطر جمع باشیم از این که چنین استعدادی در این مملکت به حق واقعیاش برسد؟ وقتی در همین ابتدای کار سر و کله کلی دلال و کار چاق کن در این پرونده پیدا شده و حتی مدیر خاورمیانه آلاشپورت(!) هم به خودش حق داده تا وارد ماجرا شود، چه تضمینی وجود دارد که این بازیکن از ناحیه زیادهخواهی سودجویان آسیب نبیند؟ او را میتوان با بررسی دقیق و با یک قرارداد هوشمندانه به یک باشگاه خارجی سپرد و اطمینان داشت که آنجا استعدادش را تربیت خواهند کرد. تفاوت مکانیزمهای پرورش فوتبالیست در ایران و اروپا، به اندازه فاصله نجومی یکی مثل اشکان دژآگه است با دهها بازیکن داخلی که هرگز حتی به یک دهم حقشان هم نرسیدند. از این بالاتر، شاید فرق ما و فوتبال دیمیمان با آنها و ساختار دقیقشان، به اندازه اختلاف بین مجاهد خذیراوی و رضا قوچاننژاد باشد؛ آنجا که اولی با کوهی از توانایی بالقوه در حاشیههای کنترل نشده اطراف باشگاهش غرق شد و از بین رفت، اما دومی در بستر مناسب رشد کرد و سر بزنگاه از راه رسید تا با گل استثناییاش، ۷۰ میلیون ایرانی را به عرش ببرد.
۴) مسی اردبیلی را بسپارید به دست بیگانهها؛ آنجا که باشد خیال ما هم راحتتر است. اینطوری حداقل مطمئنیم به خاطر منافع خودشان هم که شده، از سرمایه ما مراقبت میکنند. درست مثل سرباز هخامنشی یا منشور کوروش که در دست آنها، کمتر از تمام آثار باستانی داخل ایران در معرض سرقت و سوءاستفاده و تخریب و فرسایش قرار گرفته است. باور کنیم آن نامادری کاربلد، هزار برابر مفیدتر از این مادر ناشی و سهلانگار است!