نماد سایت خبر ‏پارسی

یادداشت تاسف بار یک پزشک فوق تخصص از بهداشت محیط شیراز/ دلم سوخت به حال مردم نجیبی که سلامت محیطشان را به امثال من بی کفایت سپرده اند !

خبر پارسی – دکتر سید ابراهیم صادقی پزشک شیرازی و فوق تخصص بی هوشی،با ارسال یادداشتی به خبر پارسی وضعیت رستوران های بلوار چمران شیراز را متاثر کننده توصیف کرده و به بیان خاطره ای همراه با عکس از این وضعیت پرداخته است.

در یاداشت این فوق تخصص بی هوشی که با نثری روان و آمیخته به طنز نوشته شده،آمده است:

پس از ۱۲ ساعت کشیک شبانه ی سنگین در بیمارستان شهید رجایی صبح روزی جمعه همسر و دخترم با اتومبیل آمدند سراغم تا به منزل برویم .هوای  به ظاهر دل انگیز صبحگاهی بلوار شهید چمران و پیشنهاد دخترم وسوسه مان کرد تا علیرغم خستگی مفرط ناشی از بیداری شب قبل راهمان را کج کنیم به یکی از رستورانهای دل انگیز شهر گل و بلبل

صبحانه ای سفارش دادیم و جایتان خالی یا نمیدانم سبز! با ولعی احتمالا ناشی از هوای طربناک انتهای شهریور شیراز ،شروع به خوردن صبحانه کردیم .الحمدلله در آخرین لقمه ی صبحانه ی بیادماندنی بودکه ناگهان با صدای( اااااااااخخخخخخ بابایی)دخترکوچولویم به خود آمدم.

خانواده ای کنار ما صبحانه خورده و رفته بودند وگربه ای ملوس و البته احتمالا دارای کارت تندرستی بر روی ته مانده ی غذای ایشان روی میز جولان میداد فارغ از هرگونه واهمه ای.به نظرم آمد شاید به استخدام رستوران در آمده چون هر از گاهی نیم نگاهی می کرد به ما.شاید می گفت غذایتان را میل کرده اید،دیگر تشریفتان را ببرید!  کمی تا قسمتی حال خانم بیچاره ام دگرگون شد.اما من مطمئن بودم که حیوونکی کارت تندرستی داره.خلاصه۴-۳  تا عکس  با موبایل آخرین سیستم!! چینی ام از پیشی تپلی گرفتم و رفتم سراغ مسئول مربوطه که ارشادش! کنم سلامی دادم و گفتم عزیز امکان ندارد کارگران محترم را موظف کنید به محض خروج هر میهمان باقیمانده ی غذا و ظروف را جمع کنند. بلافاصله با ژستی طلبکارانه پرسید شما؟!

گفتم به اتفاق خانواده آمدیم صبحانه ای بخوریم زهرمارمان شد و قضیه را گفتم هنوز حرفم تمام نشده با حالتی تمسخر آمیز گفت: عزیزم مزاح می فرمایید ما گربه داریم ولی گربه ای که روی میز برود  نداریم!! اینجا بود که مطمئن شدم گربه ها آموزش دیده و احتمالا  حقوق بگیر سیستمند! کمی حسودیم شد بهشان….

گفتم یک لحظه اجازه بدهید…موبایل چینی ام را راه انداختم و عکس های ملوسک را نشانش دادم  و خود را نیز معرفی کردم به ناگهان همه چیز عوض شد  و آقای متصدی با دستپاچگی خاصی اسم چندین محلول ضد عفونی کننده ی رنگ و وارنگ را ردیف کرد که بله ما همه ی ظرف ها را هر بار ضد عفونی اساسی می کنیم شما نگران نباشید اینجا مطمئنه! البته من هم همچین باورم شد که تا الان دیگر داخل آن رستوران آفتابی نشدم.آخه راستشو بخواید ترسیدم مواد ضد عفونی کننده شان زیادی ارشادم کند!

دلم سوخت به حال مردم نجیبی که سلامت محیطشان را به امثال من بی کفایت سپرده اند!

 

خروج از نسخه موبایل