نماد سایت خبر ‏پارسی

کابینه بدون ظریف به مثابه تیم قدرتمند بارسلون بدون مسی است

از پارادوکس های عصر ماست که در چهارمین دهه پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی برخی افراطی آنچنان می‌گویند که گفتارشان شباهت بی‌اندازه ای به سخن‌پراکنی‌های گروهی صهیونیست دارد. بر این اساس مخالفت‌های برخی در داخل درباره معرفی محمد جواد ظریف، به عنوان وزیر پیشنهادی خارجه با عدم تمایل صهونیست‌ها شباهت پیدا کرده است و هر دو بر روی این طبل می‌کوبند که دکتر ظریف نباید وزیر خارجه ایران شود.

  محمدهیراد حاتمی در یادداشت خود در خبرآنلاین ادامه داد: علت مخالفت تفکر صهیونیست بر اساس آنچه که وال‌استریت‌ژورنال از بایگانی راکد بیرون کشیده کاملا واضح و مبرهن است. آن طور که اخیرا وا‌ل‌استریت‌ژورنال منتشر کرده دکتر ظریف وقتی در دانشگاه کلمبیا از سوی فردی مقابل این پرسش قرار می گیرد که « «آیا ‌اعتقاد شخصی شما این است که شش میلیون یهودی در واقعه هولوکاست کشته شده‌اند؟» پاسخی مطرح کرده است تا این روزها صهیونیست‌ها ندای « مخالفت » برای وزیر شدن نماینده سابق جمهوری اسلامی ایران در سازمان ملل سر دهند.

پاسخ دکتر ظریف بر خلاف روال سال‌های گذشته سیاست خارجی بر پایه عصبانیت با چاشنی خنده‌های تلخ نیست تا یک ملت جعلی از چنین اظهار نظری ناخشنود باشند. نماینده جمهوری اسلامی در آن روزهای سازمان ملل وقتی داد و بیداد فرد پرسش‌کننده را مشاهده می‌کند زیرکانه به متمم اول قانون اساسی آمریکایی‌ها استناد می‌کند و می‌گوید : «آیا من حق آزادی بیان دارم؟ من دارم به سؤال شما پاسخ می‌دهم».

همین منطق نیم خطی سالن را غرق در سکوت می‌کند تا پاسخی این چنینی از ظریف شنیده شود برای اینکه هم در دل برگه‌های تاریخ همیشه ثبت شود و هم حافظه قوی دوربین‌های تلویزیون آن را ضبط کرده باشد: « «در جنگ جهانی دوم، شمار بی‌شماری از مردم کشته شدند که بسیاری از آن‌ها یهودی بودند. این یک جنایت است و هر جنایتی ‌علیه بشریت باید محکوم شود و ما هر جنایتی را محکوم می‌کنیم. نسل‌کشی یک جنایت مهم است و ما آن را محکوم می‌کنیم؛ اما این پرسشی است که شما نمی‌خواهید به آن پاسخ دهید. نقش فلسطینی‌ها در این جنایات چیست؟ فلسطینی‌ها دارند پیامدهای این جنگ را تحمل می‌کنند، در حالی که هیچ نقشی در آن نداشتند. »

این موضع دکتر ظریف آنچنان صهیونیست‌ها را عصبانی کرده که وقتی نام این دیپلمات برجسته ایرانی را میان وزرای پیشنهادی حسن روحانی به مجلس می‌بینند عصبانیت‌شان را این گونه نشان می‌دهند که در روزنامه «وال استریت ژورنال» مقاله‌ای به قلم «دیوید فیث» با تیتر «میانه‌روی ایرانی، منکر هولوکاست»! منتشر می‌شود. آنها اعتقاد دارند جواد ظریف نباید وزیر خارجه ایران شود درست همان چیزی که برخی اظهارنظر‌های افراطی‌های داخلی آن را مطرح می‌کنند.

قطعا پاسخی که ظریف در رابطه با رژیم جعلی مطرح کرده امروزه سبب شد تا آنان به مخالف اصلی وزارت خارجه دکتر ظریف بدل شوند. می‌ماند برخی اظهار نظر های داخلی که آنها هم در این فقره اعتقادی به این ندارند که دکتر ظریف سکان هدایت وزارت خارجه را در دست گیرد. علت آن هم هرچه می خواهد باشد. قطعا ظریف اگر بر کرسی وزارت خارجه تکیه نزند چیزی از دست نداده و روزگار آرام‌تری را همانند ۵ – ۶ سال گذشته سپری خواهد کرد. زمان زیادی را وقف دانشجویانش می‌کند و به امورات شخصی و زندگی‌اش بدون دغدغه سیاست رسیدگی می‌کند اما واقعیت این است که مجلس محترم باید تمامی تلاش خود را به کار گیرد و از آنچه ظرفیت قوه مققنه است وام گیرد تا نماینده سابق ایران در سازمان ملل با رای بالا در راس وزارت خارجه قرار گیرد. چرا؟ برای پاسخ به این سوال هم فقط موارد زیر را مرور کنید و دیگر قضاوت بر عهده خودتان است.

وزرای خارجه بعد از انقلاب هیچ کدام‌شان تحصیلات تخصصی در رابطه با روابط بین‌الملل نداشته‌اند. ابراهیم یزدی با تحصیلات داروسازی به وزارت خارجه رفت، موسوی فارغ‌التحصیل معماری بود، ولایتی نیز به عنوان پزشک در راس وزارت خارجه قرار گرفت و خرازی و متکی نیز به ترتیب با سابقه علمی علوم تربیتی و علوم اجتماعی سکان وزارت خارجه ایران را در دست گرفتند. صالحی هم با دکترای هسته‌ای دیپلماسی خارجی ایران را مدیریت کرد. محمد جواد ظریف اولین وزیر خارجه است که تا مقطع دکترا روابط بین‌الملل خوانده و متخصص رشته‌اش است و در دانشکده روابط بین‌الملل تدریس می‌کند.

مهم‌ترین معضل در سیاست خارجی ما تحریم‌ها است که به فرموده مقام معظم رهبری به واسطه دشمنی آمریکا اتفاق افتاده است. دکتر ظریف آمریکا درس خوانده، با همراهی دکتر خرازی در دفتر نمایندگی ایران فعالیت کرده و خودش هم نماینده ایران در سازمان ملل بوده است و آمریکا را می شناسد.

رسم بر این است در آمریکا سیاست‌مدارهایی که در یک سمت جا می‌افتند و به یاد می مانند تا ابد در هر سمتی هم باشند به همان عنوان آنها را صدا می‌کنند. به طور مثال در رقابت‌های انتخابات ۲۰۱۲ آمریکا به رامنی(رقیب اوباما) در مناظره‌ها گاوِرنِر (فرماندار ایالت) رامنی گفته شد؛ یا به « بایدن » ، معاون ریس جمهوری فعلی می‌گویند: « سناتور بایدن » . چرا که « رامنی » با فرمانداری ماساچوستز در یاد مانده و « جوبایدن » به عنوان یک سناتور برجسته در خاطره‌ها ثبت شده است. دکتر ظریف هم در آمریکا به « آمباسادور ظریف» (سفیر ظریف ) مشهور است. یعنی در زمانی که نماینده ایران در سازمان ملل بوده به اندازه‌ای درخشیده که کاملا در جامعه سیاسی آمریکا با این صفت جا افتاده است.

« ظریف»، انگلیسی عالی صحبت می‌کند و دیپلماسی عمومی بلد است. کافی است همان فیلمی که وال استریت ژورنال به عنوان سندی علیه مواضع نماینده سابق ایران در سازمان ملل مقابل تفکر صهیونیست دستآویز قرار داده را مرور کنید. بدون تپق و بی آنکه کلامش قطع شود با تسلط کامل بر زبان انگلیسی پاسخ می‌دهد. حتی وقتی به خاطر ویزای خاصی که آمریکایی‌ها به مهمانان ایرانی سازمان ملل می‌دهند از نیویورک نمی‌توانست خارج شود با ویدئو کنفرانس در میزگرد دانشگاه بستون (و حتما خیلی جاهی دیگر) شرکت می‌کرد و روی بحث‌های دانشگاهی اثر می‌گذاشت.

در مذاکرات هسته‌ای هم هر فردی به جای سعید جلیلی، دبیر شورای امنیت ملی برگزیده شود سابقه‌یی در بحث هسته‌یی ندارد. اما دکتر ظریف سه سال در مذاکرات درگیر بوده و به مساله هسته‌یی مسلط است و حضور او در دستگاه دیپلماسی به عنوان وزیر باعث روان شدن مذاکرات خواهد شد.

ظریف از ابتدای استخدام در دولت، وزارت خارجه‌ای بوده است. مدیران و کارشناسان آن را می‌شناسد. معاون‌ها، مدیران و سفرا قبل از مراسم معارفه در ذهن ظریف تعیین خواهند شد. این گزاره وقتی قطعی‌تر می‌شود که روحانی، رییس دولت یازدهم در نخستین کنفرانس مطبوعاتی خود در قامت رییس جمهوری گفت: « وقت خطا کردن نداریم. » ظریف کسی است که وقت را لازم نیست تلف کند و از روز اول وزارت خارجه را حفظ است.

ظریف د‌ر زمان اجلاس سران سازمان کنفرانس اسلامی معاون بین‌الملل وزیر خارجه بود و در آن سمت به رابطه با همه سازمان‌های بین‌المللی همانند اتحادیه اروپا و سازمان ملل تسلط یافت. مواردی که برای تحریم‌هایی که خصمانه علیه ایران در نظر گرفته شده، مهمترین بخش فعالیت‌های وزارت خارجه خواهد بود.

در آخر هم شاید بد نباشد پاراگرافی از کتاب خاطرات ظریف که به نام “آقای سفیر” منتشر شده است را مرور کنیم. ظریف درباره انتخاب خود برای سمت نمایندگی دائم جمهوری اسلامی در سازمان ملل در کتاب خاطراتش می‌گوید: « فکر می‌کنم در بهمن سال ۱۳۸۰ بین من و آقای دکتر خرازی برای رفتن به نیویورک توافق صورت گرفت. ظاهرا آقای دکتر خرازی نیز همان موقع موضوع اعزام من را به رهبری هم گفته بودند. بعدها رهبری به من فرمودند که همان روز من به آقای حجازی گفتم که بهترین گزینه برای نیویورک شما هستید؛ اما بگذارید روند معمول وزارت خارجه طی شود. وقتی که رسما به ما معرفی شدید، شما هم رسما موافقت کنید… همچنین نکاتی را که برای مأموریت لازم بود یادآوری کردند. از جمله نکته‌ای را فرمودند که من در همه کلاس‌هایم برای دانشجویان گفته‌ام. به من فرمودند حتی اگر در موردی یقین داری که دیدگاهت ۱۸۰ درجه با من مخالف است، وظیفه داری دیدگاهت را بگویی. حتی ایشان مطرح کردند که این یک وظیفه شرعی است. بحمدلله من نیز همیشه این کار را انجام دادم. »

شاید همین دلایل کافی باشد برای اینکه مجلس محترم حتما باید قدر بداند و در نهایت احترام فردی را انتخاب کند که بدون لفاظی و بر اساس مستنداتی که گفته شد به درستی برای وزارت خارجه برگزیده شده است. دوستی که مناسبات سیاسی را به خوبی درک می‌کند از ادبیات ساده دنیای فوتبال بهره گرفت و روایت کرد: « کابینه بدون ظریف به مثابه تیم قدرتمند بارسلون بدون مسی است. »؛ همین.

خروج از نسخه موبایل