نماد سایت خبر ‏پارسی

به بهانه ماه مبارک رمضان ماه نزول قرآن / ابن‌مقله دوران تازه‌ای را در قرآن‌نگاری جهان اسلام پی ریخت/ زندگی بدون قرآن برای مسلمانان بی نشاط و حزن انگیز است

خبر پارسی – کوروش کمالی سروستانی

…سپاس مر او را که بیاراست کالبدمان را به «انّی خالقٌ بَشراً مِن طین» و بپیراست ارواحمان را به «نَفَخْتُ فیه مِن روُحی» و به قرار «لَقَد خَلَقْنا الانسان فی احسن التقویم» ﺣۥﻠﮥ زندگی در ما پوشید و رقم بندگی بر ما کشید و به واﺳﻂﮥ «لقد کرّمنا بنی آدم» بار عاشقی بر دوشمان نهاد و طنین «فَاَحْبَبْتُ اَنْ اُعْرَفْ» را در گوش جانمان نواخت.
و بدین‌سان انسان اشرف مخلوقات شد و پروردگارِ یگانه او را به عنایت، به بارگاه قربت فرا خواند و تاج «یحبّهمْ» بر فرقش نهاد و ملاء اعلی را به سجودش فراخواند و آنان را ندای « انی اَعْلَمْ ما لا تَعْلَمون» سر داد و بدین قرار الطاف الوهیت و حکمت ربوبیت گنجینه‌ای از ملاط عشق را در وجود آدمی تعبیه نهاد که ذوق حلاوتش او را بر آن داشت تا بار امانت را بی‌اندﻳﺸﮥ سلامت، بر دوش جان کشد.
ذوق اُنسی که در خلوتخاﻧﮥ‌ حضرتش در مقام بی‌واسطگی یافته بود، تاب اندوه فرقت نمی‌آورد، قرب بارگاهش را می‌طلبید، بی‌هیچ واسطه.
عزّت ربوبیت، ناشکیبایی‌اش را برنتافت، به ﻧﻔﺨﮥ کلامش جان مستمندش را اعجاز شکیبایی بخشید و راحت جانش را و آرام خاطرش را «انّا اَنْزَلَنا فی لَیلَه القدر» قرار داد.
از آن پس، دل باز ﺑﺴﺘﮥ کلامی گردید که بوی دیرآشنایی را به مشام جانش می‌رساند که هم از آن ولایت باز آمده بود. از غایت اشتیاق محبوب خویش، کلام جان‌فزایش را به اصوات ملکی باز خواند و غربت خاطرش را فرونشاند…
و بدین‌سان کتاب و کلام خدا در ذهن و زبان و زندگی مسلمانان جایگاهی ویژه یافت، جایگاهی که بی‌آن زندگانی بی‌رجا و امید و بی‌نشاط و حزن‌انگیز بود.
از آن زمان که ابن مُقله بیضاوی (۲۷۲ـ۳۲۸ﻫ. ق) هنرمند خطاط فارسی رسم‌الخط بدیع و شیوه جدید خط عربی را در قالب‌های ماندگار «محقق، ریحان، ثلث ریحان، ترقیع، رقاع و نسخ» که مدار آنان بر دایره و سطح بود، سامان داد و تا امروز که آثار مکتب قرآن‌نویسی فارس و شیراز زینت‌بخش گنجینه‌ها، مساجد و خانه‌هاست، در هیچ زمانی تلاش عاشقانه و عابداﻧﮥ هنرمندان، نگارگران و خطاطان قرآن‌آرا، آرام نگشته است.


اگرچه آرایه‌ها هم‌قدر و قدرت کلمات خدا نیستند، اما نشان‌دهندﮤ کوششی زمینی از سرِ عشق برای ارج‌گذاری به سخنان آسمانی‌اند، در این بخش از هنر اسلامی نیز چون دیگر نهادهای تمدن اسلامی نقش فارسیان، تأثیرگذار و ماندگار است.
بی‌شک نقش سیبویه فارسی در سامان‌دهی نحو عربی، مجدالدین فیروزآبادی در تدوین قاموس عربی و ابن‌مقله بیضاوی در تعالی خط عربی بر هیچ پژوهندﮤ تمدن اسلامی پوشیده نیست.
مطاﻟﻌﮥ تاریخ جمع و نگارش قرآن کریم نشان دهندﮤ آن است که قرآن‌نگاری را می‌توان با کمی تسامح به دوران پیش و پس از ابن‌مقله تقسیم کرد؛ چرا که در قرن چهارم هجری در دوران خلافت المقتدر عباسی و وزارت ابن‌فرات «ابن مقله» این فرصت را می‌یابد که از تلفیق زیباشناسانه خطوط بومی سرزمین‌های عربستان و عراق که در تحقیقات بعدی به نام‌های کوفی، مکی، مدنی، حجازی و عباسی خوانده شده‌اند، خطی بیافریند که به مناسبت سهولت در تحریر و قرائت و زیبایی بصری، ناسخ خطوط دیگر شود و از همین رو «نسخ» نام گیرد و از آن زمان در امپراطوری اسلامی شایع و رایج گردد.
بررسی ویژگی‌های قرآن‌های به دست آمده تا پیش از ابن‌مقله که تا اوایل قرن چهارم را در برمی‌گیرد، برای اثبات مدعای فوق کارساز خواهد بود.


«بیشتر قرآن‌های پیش از قرن چهارم، که در دسترس ما قرار دارد، به شکل رقعاتی است که اغلب شامل یک تک برگ و یا حتی قسمتی از آن است». (سبک عباسی، ص ۱۳) به عبارت دیگر تا قرن چهارم هیچ قرآن کاملی را سراغ نداریم که در گنجینه‌های جهان نگهداری شود.
یکی از ویژگی‌های دست‌نگاشته‌های نخستین قرآنی، تنوع بیش از حد آنهاست. تنوع این دست‌نگاشته‌ها به گونه‌ای است که آن‌ماری شیمل اسلام‌شناس آلمانی «گونه‌های سبک نگارش را در این دوران برابر با تعداد دست‌نوشته‌های نگاشته شده می‌داند». (سبک عباسی، ص ۱۴).
گسترش جغرافیایی کشورهای اسلامی، ضرورت حل و فصل نهایی قرآن نویسی در جهان اسلامی را در دستور کار عالمان، حاکمان و خلفای عباسی قرار داد و سرانجام در اوایل قرن چهارم پس از پراکنده‌نویسی‌های بی‌سامان، جهان اسلامِ وسعت یافته برای یکدستی و هماهنگی، نیازمند تدوین متن واحدی از قرآن شد و ابن‌مقله بیضاوی این افتخار را نصیب خود کرد.
«در سدﮤ چهارم هجری، شکل ظاهری قرآن‌های دست‌نویس به نحو شگرفی دچار تغییر و تحول شد. در اکثر مناطق کاغذ جای پوست را گرفت و صفحه‌آرایی افقی به صورت عمودی درآمد». (کارهای استادانه، ص ۱۵).
با پیشنهاد «رسم‌الخط نوین» ابن‌مقله دوران تازه‌ای را در قرآن‌نگاری جهان اسلام پی ریخت؛ دورانی که با خلق آثار ارزشمند ابن بواب (م. ۴۱۳۰ق)، یاقوت مستعصمی (م. ۶۹۸ ق) و ابراهیم سلطان بن شاهرخ (۷۹۶ـ۸۳۸ ق) تداوم یافت.
«در سراسر قرن نهم و دهم (ﻫ. ق) شهر شیراز یکی از مراکز اصلی تدوین کتب دست‌نویس به شمار می‌آمد. برخی از آثاری که در شیراز کتابت شده، از نظر کیفیت و سبک و سیاق با نمونه‌های متعلق به تبریز یا قزوین برابری می‌کند». (پس از تیمور، صفحات ۱ و ۲)، اگرچه بهترین کاتبان و مذّهبان شیراز در اواخر قرن نهم به استخدام دربار آق‌قویونلو در تبریز و دیگر نقاط درآمده بودند و آثار ارزشمندی آفریدند ـ چنان‌که در همین دوران عبدالحق امانت خان شیرازی خوشنویس و قرآن‌نگار برجسته به هند مهاجرت می‌کند «که هم به عنوان کاتب رسمی دربار امپراتوران مغول و هم به عنوان هنرمندی که کتیبه‌های متعددی را برای ساختمان‌های با ارزش نوشته، شهرت دارد و مهم‌ترین کتیبه او بر مشهورترین عمارت اسلامی هند، یعنی تاج‌محل در آگرا نقش بسته است». (کمال آراستگی، ص ۱۷۸ و ۱۷۹) ـ اما در همین ایام خوشنویسان برجسته‌ای چون شهر امیر، حسین فخارشیرازی، عبدالله شیرازی، محمد شیرازی، محمدرضا شیرازی و… در قرن نهم تا یازدهم (ﻫ..ق) شیراز را با آثار خود در تاریخ قرآن‌نگاری ماندگار کردند.
مکتب قرآن‌نگاری و قرآن‌آرایی فارس در قرن دوازدهم با ظهور استاد احمد نی‌ریزی، بزرگ‌ترین استاد خط نسخ، جلوه‌ای دیگر یافت. شهرت احمد نی‌ریزی در خوشنویسی نسخ به پایه میرعماد در قلم نستعلیق و درویش عبدالمجید طالقانی در شکسته‌نویسی است، با این تفاوت که برخی او را بی‌همتا دانسته‌اند و کسی را همپاﻳﮥ او در کتابت نسخ نمی‌شناسند». (دایره المعارف بزرگ اسلامی، ج ۷، ص ۱۰۵).
قلم نسخ احمد نی‌ریزی اوج تکامل شیوه‌ای است که آن را نسخ ایرانی می‌خوانیم. این شیوه نه تنها از نسخ دیگر سرزمین‌های اسلامی متمایز است، بلکه با شیوﮤ نسخ‌نویسی پیش از پیدایش این مکتب در ایران نیز تفاوت دارد. ظرافت و روشنی حروف و کلمات از ویژگی‌های کتابت این شیوه است و در پدید آمدن آن خط نستعلیق ـ یعنی خط ابتکاری ایرانیان که در قرن نهم هجری به ابتکار هنرمند بزرگ میرعلی تبریزی از پیوند بین نسخ و تعلیق پدید آمد و آن را عروس خط‌های اسلامی ـ ایرانی می‌دانند ـ تأثیری کارساز داشته است. اهمیت احمد‌ نی‌ریزی در تکامل و تعالی خط نسخ است، همان‌گونه که میرعلی تبریزی خط نستعلیق را تکامل بخشید.
حاج اسماعیل کاتب شیرازی، محمدحسین کازرونی، نصیر شیرازی، قاسم شیرازی، محمدمهدی شیرازی از دیگر استادان قرآن‌نویس قرن دوازدهم در فارس و شیراز بودند.
شیراز قرن سیزدهم به واسطه وجود خانواده‌های فرهنگور و خوش‌نویسی که این هنر را در چندین نسل خود حفظ کرده‌اند، شهرت داشت.
حاج ملا محمد شفیع ارسنجانی ملقب به «اشرف الکّتاب»، ملا علی عسگر ارسنجانی مشهور به میرزا آقا و حسین بن علی عسگر ارسنجانی از خاندان ارسنجانی و میرزامحمد شفیع وصال شیرازی معروف به میرزا کوچک، میرزا احمد وقار شیرازی و محمد بن وصال از خاندان وصال از خوشنویسان و قرآن‌نگاران برجسته ایران اسلامی‌اند. برخی از دیگر قرآن‌نگاران فارسی در این دوران عبارتنداز: اسدالله شیرازی، محمود حکیم، محمدکریم شیرازی، محمدباقر شیرازی، اسماعیل شیرازی، عبدالوهاب، سیدعلی‌رضا شیرازی، میرعلی شیرازی، علی‌محمد شیرازی، محمداسماعیل شیرازی و… که آثار ارزشمندی از آنان بر جای مانده است.

خروج از نسخه موبایل