وقتی آگهی جای تیتر را تنگ کرد!/ نقد علی محمد پشوتن بر امین عطایی

خبر پارسی – علی محمد پشوتن – نیاز به نقد و بررسی، موضوعی است که هیچگاه در مورد هیچ فرد یا سازمانی، به نقطه پایان نمی‌رسد، قطعا نقد نه به معنای ذکر مصیبت در خصوص معایب افراد، که بیان دیدگاه‌ها و نظرهایی است در مورد عملکرد یک فرد تاثیرگذار، که فرد تا زمانی که تاثیری در یک عرصه نداشته باشد، قابل نقد نخواهد بود.
اما امین عطائی،
اگرچه با آقای عطائی در روزنامه عصر آشنا شدم، از پشت پنجره کوچکی که روی در یک اتاق، ایجاد شده بود تا بچه‌ها مطالبشان را از آن مسیر به اتاق تایپ و صفحه آرائی بدهند.
اما شناخت امین عطائی، سال‌های بیشتری از یک سال و اندی نیاز داشت. بنابراین او را بیشتر با حضورش در روزنامه نیم‌نگاه شناختم.
روزنامه نیم‌نگاه، سومین یا به روایتی چهارمین روزنامه در استان فارس بود که روی پیشخوان دکه‌های مطبوعاتی قرار گرفت.
آمدن این روزنامه به عرصه، آنهم در سال‌های انتهایی دهه هفتاد که پیش از این هم گفته‌ام، دوران طلائی روزنامه‌نگاری استان فارس و حتی کشور بود، با اتفاقات و نوآوری‌هایی همراه شد.
روزنامه‌ نیم‌نگاه، دو صفحه اول و آخر را رنگی منتشر کرد، با یک شیوه جدید در صفحه آرائی و طراحی، تیتر‌های کوتاه و بعضا خاص و تک عکس‌هایی که به‌جا و درست استفاده شده بود.
نیم‌نگاه اما هرچه بالید نتوانست پرواز در اوج چند سال اولش را تجربه کند، دورانی که شاید کمی بیشتر از پنج سال ادامه داشت و بعد به یک واگرایی و سپس سکون رسید و حیاتش را بر روی یک خط ممتد، ادامه داد.
نیم‌نگاه با تلفیقی از افرادی دارای دانش و تجربه آغاز کرد و به واسطه نوآوری‌هایی که پیشه کرده بود، به‌خوبی اوج گرفت. روزنامه‌ای با نگاهی سیاسی اجتماعی که در سایر حوزه‌ها هم خوب کار می‌کرد.
یکی از علت‌های مهم تاثیرگذاری نیم‌نگاه تیمی بود که پشت سر آن قرار داشت. حضور محمدرضا خالصی به‌عنوان سردبیر و سیروس رومی و امین عطائی و پیام شعبانیان و فرید یاسمین و فرزاد وثوقی و… که البته اینها بیشتر نمود داشتند اگرنه خیلی‌ها صحنه‌گردانی آن را عهده‌دار بودند. کسانی که هنوز هم حضورشان در سایر رسانه‌ها، بسیار تاثیرگذار است.
امین عطائی با کوله‌باری از تجربه، از روزنامه خبر به عصر رفت و بر دانش و تجربه خود افزود و بعد از آن با نیم‌نگاه همراه شد، تجاربی که بیشترش در حوزه گرافیک روزنامه‌ای خاص آن دوران بود، صفحاتی که باید با تلاش و خلاقیت فردی، چیدمان و به چاپچی سپرده می‌شد.
اعتقاد دارم بخش مهمی از امین عطائی در نگاه گرافیکی او است، عطائی یک گرافیست رسانه‌ای بود که با نگاهی خاص، امکان دیده شدن مطالب را به‌خوبی فراهم می‌کرد.
صفجه‌هایی که او با شوق و ذوق طراحی می‌کرد، بسیار دلنشین بود و نگاه مبتکرانه او موجب می‌شد، خواننده سر ذوق بیاید، اما او هم انرژی برای بستن صفحه‌های خوب را از مطالب خوب می‌گرفت و در نهایت، چیدمان یک تیتر زیبا و جذاب، کار را نهایی می‌کرد.
اعتقاد دارم که اگر امین عطائی در عرصه گرافیک رسانه ماندگار شده بود و همزمان با تغییرات این هنر، پیش رفته بود، امروز جایگاهی بسیار رفیع‌تر از آنچه امروز دراختیار دارد داشت.
اما در سال‌هایی که سکان سردبیری نیم‌نگاه، بعد از محمدرضا خالصی، مقدس‌فرد و فرید یاسمین، به عطائی رسید، تغییراتی نیز در این روزنامه حادث شد.
اینکه در صفحه اول یک روزنامه، آگهی‌ها از نیمه صفحه پا فراتر گذاشته و بالا بیایند و گاهی جای تیترها را تنگ کنند و هر از گاه به‌جای تیتر هم بنشینند، نشانه‌هایی پر خطر از شکل‌گیری یک تفکر جدید در حوزه رسانه بود که حریت را تهدید می‌کرد.
اگرچه این حادثه تلخ تنها در شیراز و فارس حادث شد و در سال‌های بعد، گریبان برخی از جراید را هم گرفت تا در بعضی از شماره‌ها، اهمیت آگهی و اقتصاد خود را نشان داده و برای باز شدن فضای نشستن آگهی‌ها، تیترها و عکس‌ها کوچک و کمتر شوند.
البته همه مسئولیت این اقدام غیرحرفه‌ای و تداوم آن به سردبیر روزنامه باز نمی‌گردد، چراکه نبود ناظران توانمند در حوزه رسانه و ارزیابان که خود رسانه‌ای باشند در سازمان فرادستی که عهده‌دار نگاه نظارتی و هدایتی بوده است و در زمان‌هایی سکوت، زمینه تداوم این حرکت را فراهم کرد.
شنیده شدن صدای پای اقتصاد در میان تیترها و پاراگراف‌های خبر و گزارش، یکی از این تغییرات بود، اتفاقی که شخصا آن را میمون و مبارک نمی‌دانم.
این اتفاق باعث شکل گیری اقتصاد جدیدی در روزنامه‌ها شد. اینکه می‌شود به تعاملی با سازمان‌ها و مسئولانی که منابع خبری یک رسانه را تشکیل می‌دهند، رسید که رسانه قوت بگیرد.
قوت گرفتن اقتصاد رسانه و قوی شدن توان مالی مدیر مسئول را اگر این توان مالی به مدد توسعه فعالیت‌های رسانه‌ای بیاید، نمی‌توان مذموم دانست، اما در نیم‌نگاه این اتفاق نیفتاد، به‌طوریکه در سال‌های بعد، روزنامه در جایگاه یک شغل مزایده‌ای قرار گرفت که افراد برای داشتن آن نیازمند توان مالی یا قدرت ریسک‌پذیری اقتصادی بالاتر بودند و نه توان حرفه‌ای در حوزه روزنامه‌نگاری.
شاید یکی از دلایل حرکت نزولی در کیفیت فعالیت و تاثیرگذاری و رکون و سکون حرکت این روزنامه که در سال‌های ابتدای فعالیت بسیار فخیم و رشید به میدان آمد، همین نوع نگاهی بود که مدیران این رسانه به نیم‌نگاه داشته و دارند.
اما امین عطائی، در جایگاه یک سردبیر، خصوصیت‌های انحصاری خود را داشت، به‌طوریکه همکاران او و خبرنگاران و عکاسانی که با او کار می‌کردند، همیشه و تا امروز، خود را مدیون او می‌دانند، هرچند شاید گلایه‌هایی هم باشد.
عطائی، این مرد خوش چهره، توانمند در عرصه ایجاد ارتباطات اجتماعی، خوش کلام و خوش فکر، در دوران حضورش بر راس هرم تحریریه نیم‌نگاه، نشان داد که یک مدیر خوب است، هوشمند و خلاق، کسی که با خلاقیت و استفاده از توانمندی‌های ارتباطی‌اش، موقعیتی را برای نیم‌نگاه رقم زد، که بتواند به اوج توان اقتصادی و مالی برسد.
خلاقیت‌های او هم انحصاری خودش است. عطائی نشان داده است که هرجا خواسته، دلش همراه شده، از خلاقیتش خوب استفاده می‌کند و این استفاده به‌جا، هم باعث موفقیت او و هم بسترساز موفقیت سیستمی که در آن قرار داشته، شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.